نقشه آمريكايي كردن جهان يكي از مهم ترين ابزارهاي سياست نژادپرستانه و امپرياليستي آمريكا به شمار ميآيد تا جايي كه روزولت رئيس جمهور آمريكا گفت ما قادريم جهان را آمريكايي كنيم، آهسته سخن گفته و چماق را بالا ببريد، در اين صورت ميتوانيد تا دوردستها نفوذ كنيد.
آمريكا تا به امروز به سياست مجازات دسته جمعي عليه تمام كشورهايي كه با منطق سلطه جويي آمريكا از در آشتي برنيامدند، متوسل ميشود. در اين ميان شركتهاي قاره پيما نماينده اراده سلطه جويي آمريكا در جهان هستند به گونه اي كه ميكوشند از بازار جهاني به عنوان ابزاري براي اختلال در توازن سازمانها و برنامههاي خاص حمايت اجتماعي در كشورهاي مختلف استفاده كنند و در اين مسير از رسانههاي تاسيسي خود براي ايجاد تغيير مورد نظر در سطح داخلي و جهاني به كمك گيرند. قدرت اقتصادي و مالي اين شركتهاي چند مليتي كه به سمت ادغام با يكديگر و تشكيل كارتلهاي بزرگ در حركت است به آنها اين امكان را ميدهد كه دولتها را به ويژه در جهان سوم هر چه بيشتر تحت فشار قرار دهد و بر سياستها و تصميم گيريهاي آنها تاثير بگذارد.
متأسفانه سردمداران آمريكا، همواره از حقوق بشر به عنوان ابزاري براي سركوب ملتهايي كه بهنوعي براي منافع اين دولت خطرناك بهشمار ميروند، استفاده نمودهاند. تبليغات منفي عليه كشورهاي اسلاميبهويژه زير سؤال بردن احكام نوراني اسلام، حمله به كشورهايي چون افغانستان و پاكستان و عراق و كشتار غيرنظاميان به بهانه دفاع از حقوق بشر، دستگيري مسلمانان به بهانه مبارزه با تروريسم و نمونهاي از اين اقدامات ميباشند.
نقض حقوق بشر در آمریکا:
آمریکا هم درسرزمین خود و هم در کشورهای دیگر حقوق بشر را نقض میکند. در خصوص سایر کشورها هنگامی که نقض حقوق بشر صورت میگیرد آمریکاییها سکوت مرگباری را در پیش میگیرند. به وضوح دیده میشود در برخی از کشورها به ویژه فلسطین چه ظلمهایی روا شده و میشود و مردم آنها از کمترین حقوق بشر برخوردار هستند. ویژگی ایالات متحده آمریکا این است که از مرزهای داخلی خود عبور کرده و موضوع فرامرزی میشود و اقداماتی رادر خارج از مرزهای خود ازجمله عراق، افغانستان ،فلسطین و.... انجام میدهد. بمببارانهایی که انجام میشود و حملاتی که علیه غیرنظامیان صورت میگیرد، مواردی ازجنایات جنگی و علیه بشریت است. همچنین مداخله در امور داخلی سایر کشورها، تحریکات سیاسی و اقتصادی علیه کشورهای مخالف از دیگرمواردی است که آمریکا آن را دنبال میکند، این درحالی است که زمان استعمار گذشته ولی آمریکا به لشگرکشی به سایر کشورها اقدام میکند. آمریکاییها با استفاده از ماهواره و اینترنت برنامهریزیهای متعددی به زبانهای کشورهای مختلف انجام داده وقصد دگرگونی در آنجا دارند و در حقیقت به دنبال تحریکات سیاسی و اقتصادی هستند. از سویی دیگر حمایتهای مالی و نظامی از نیروهای شورشی از سوی آمریکا زمینه را فراهم میکند تا این نیروها اقدام به تحریکاتی کند. عدم پیوستن به برخی معاهدات بینالمللی که جنبه حیاتی دارد توسط آمریکا نیزانجام میشود؛ در حالی که معاهدات بینالمللی میان کشورها زمینه همکاری را در میان آنها به دنبال دارد و در حقیقت با این اقدام سعی در سنگاندازی دارد. از سوی دیگر به ترور افراد توسط هواپیماهای بدون سرنشین اقدام کرده و این امر را در راستای مبارزه با تروریسم عنوان میکند. آمریکا نه تنها اقدام به نقض حقوق بشر در داخل میکند بلکه آزارش را به مردم سایر کشورها نیز میرساند. آمریکا از سلاح حقوق بشر علیه کشورهایی که با آنها تضاد منافع دارد استفاده میکند، این درحالی است که به دلیل هماهنگی منافع با کشورهای دیگر وقتی ظلمی صورت میگیرد سکوت میکند.
نقض حقوق بشر از آمریکا به جاهای دیگر سرایت کرده است. آمریکا خود را مدعی حامی حقوق بشر در دنیا میداند و در سطح عمومی و بینالملل این گونه مطرح میشود، اما نظریه پردازان آمریکایی اذعان دارند که تبلیغ حقوق بشر و دموکراسی در دنیا یکی از استراتژیهای آنان به شمار می رود. حقوق بشر در آمریکا در دو بعد داخلی و خارجی نقض میشود؛ اگر بخواهیم بررسی کنیم که کدام یک در اولویت است، باید عنوان شود که نقض حقوق بشر نخست در داخل آمریکا صورت گرفته و سپس به جاهای دیگرسرایت کرده است. واژههای دموکراسی وحقوق بشر بستر مداخله نظامی آمریکا را فراهم میکند
سازمان ملل متحد تماشاگر نقض حقوق بشر:
انسان اساس خلقت است وكرامت انساني نيز مباني تكوين هنجارهاي ناظر بر شناسايي و تبيين احترام به حقوق اساسي بشر ميباشد. زماني كه منشور سازمان ملل متحد در خاتمه جنگ جهاني دوم تنظيم ميشد،جهانيان به ويژه ملتهاي رنج كشيده در اين جنگها، اميدوار بودند كه جنگ و نابرابري خاتمه يابد و نسل بشر از اين بلايا رهايي يابد. اما ديري نپاييد كه تجاوز قدرتهاي بزرگ به ملتهاي استقلال طلب، همه اين اميدها را به يأس مبدل ساخت و سازمان ملل متحد نيز به عنوان تماشاگر اين جنايات، اغلب ازاتخاذ تدابير پيشگيرانه و همچنين مقابله با دولتهاي متجاوز بازماند.
نمونههايي از نقض حقوق بشر در دولت آمريكا:
طي شش دهه از تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر، آمريكا هيچ گاميبراي پيشبرد حقوق واقعي بشر در جهان برنداشته بلكه به كرات به صورت سازمان يافته به نقض آن، هم در داخل و هم خارج از آن كشور پرداخته است. تجاوز نظاميآمريكا به كشورهاي مختلف اعم از ويتنام، پاناما، عراق، افغانستان، حمايت از رژيمهاي تروريستي، اشغالگر و ناقض حقوق بشر، تشكيل دادگاههاي سري در گوانتانامو و ابوغريب، تشكيل زندانها و شكنجه گاههاي مخفي در اروپا و آسيا، نقض گسترده حقوق مسلمانان و اقليتهاي نژادي، زباني و مذهبي و مهاجرين، پس ازيازده سپتامبر، مداخله گسترده در امور داخلي دولتها، حمايت از تأسيس و فعاليت گروههاي تروريستي نظير طالبان و القاعده و استفاده از آنها به عنوان دستاويز تجاوز به سرزمينهاي مستقل و نقض حقوق مردمان آنها، هدايت اقدامات ضد ديني و توهين به اديان الهي در راستاي سياست سكولاريزم و ليبراليسم، آنها را نمونههايي اندك از سياست نقض حقوق بشر در دولت آمريكا ميدانيم كه جهان و جهانيان را متأثر ساخته است.