دولت آمریکا از سال ۱۹۴۵ تا امروز در سرنگونى چهل دولت مستقل که تابع آمریکا نبودند، نقش ایفا کرده و در بیست و چند مورد دخالت نظامى داشته است! این دخالتها بدون استثنا با کشتار عمومى و با فجایع بزرگ همراه بوده است.
به گزارش تسنیم، فرازهایی از فرمایشات امام خامنهای به بهانه سالروز کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در ذیل از نظر میگذرانید:
مقام معظم رهبری: کودتاى ۲۸ مرداد ۳۲، نتیجه اعتماد به آمریکاى مستکبر و تسلط او بر دستگاههاى سیاسى و فرهنگى کشور و عدم حضور مردم بود. (۱۲/۰۸/۱۳۸۸)
آمریکا؛ یک مستکبر به تمام معنا
استکبار یعنى قدرتى یا قدرتهایى در دنیا (که) چون نگاه مىکنند به خودشان، مىبینند داراى امکانات پولى و تسلیحاتى و تبلیغاتى هستند، بنابراین باید به خودشان حق بدهند که در امور زندگى کشورها و ملتهاى دیگر، دخالتهاى مالکانه بکنند؛ این معناى استکبار است.
آمریکا یک مستکبر به تمام معناست. مسأله ما هم فقط نیست، مسأله دنیا است؛ مسأله دنیاى اسلام است. آمریکايىها نسبت به همه جاى دنیا این روح استکبارى را دارند. (۱۲/۰۸/۱۳۸۸)
آمریکا؛ سرنگونى ۴۰ دولت مستقل ظرف ۶۰ سال!
هدفى که برنامههاى کارى آمریکا در طول این دهها سال گذشته نشان مىدهد، گسترش سلطه نظامى و بهدنبال آن، سلطه سیاسى و اقتصادى است و تماماً در جهت منافع کمپانیهایى که در واقع سیاست دولت آمریکا را آنها تعیین مىکنند، جهتگیریها را آنها بهوجود مىآورند. به من آمارى دادند که دولت آمریکا از سال ۱۹۴۵ تا امروز در سرنگونى چهل دولت مستقل که تابع آمریکا نبودند، نقش ایفا کرده و در بیست و چند مورد دخالت نظامى داشته است! این دخالتها بدون استثنا با کشتار عمومى و با فجایع بزرگ همراه بوده است. البته در مواردى موفّق شده و در مواردى هم ناکام مانده و موفّق نشده است. آنچه که در ذهن خود ما است و از یاد ماها دور نیست، مثالهاى روشنى است؛ از جمله بمباران اتمى ژاپن در پایان جنگ جهانى دوم، مثال ویتنام، مثال شیلى، مثال خود ایران در کودتاى ۲۸ مرداد و همچنین در جاهاى متعدّد دیگر. این پرونده بسیار سنگین و گذشته بسیار ننگینى است. (۲۷/۱۲/۱۳۸۰)
آمریکاى کودتاى ۳۲ تا آمریکاى فتنه ۸۸
از زمان کودتاى بیستوهشتم مرداد، نزدیک به سى سال، بیست و پنج شش سال، حکومت ظالمانه محمدرضا - از بیستوهشتم مرداد (سال ۳۲) تا سال ۵۷ - و بعد هم از پیروزى انقلاب، مرتب آزار و اذیت و بدجنسى و خباثت نسبت به ملت ایران.
در اوایل انقلاب هرکس خواست علیه انقلاب یک کارى بکند، آمریکایىها از او حمایت کردند. آخرىِ آنچه مردم به چشمشان دیدند، فتنه سال ۸۸ است. رئیسجمهور آمریکا با کمال وقاحت ایستاد و از فتنهگران در تهران حمایت کرد. فهرست بدکارىهاى این دولت اینهاست.
بحث سر ملت آمریکا و مردم آمریکا نیست، آنها هم مثل بقیه مردماند؛ بحث سر رژیم آمریکاست، بحث سر دولت آمریکاست. چطور مىشود این چهره را با بزک و آرایش تغییر داد در مقابل چشم ملت ایران؟ (۲۸/۱۱/۱۳۹۲)
تلقى ملت: دشمنى آمریکا، نه بىاعتمادى
قصد دشمنان خارجى، ایجاد ناامنى و اختلاف و ایجاد تردید و تزلزل است. اگر امروز ملت ایران و مسئولان کشور به آمریکا به چشم دشمن نگاه مىکنند، این یک عمل بىدلیل نیست. گفتند بیایید دیوار بىاعتمادى را برداریم. آن جناب در آنجا گفت، در اینجا هم بعضى قلم به دستها فورا از خدا خواستند! همینهایى که به احتمال زیاد، بعضىشان وابسته به همان مراکز هم هستند و از آنجا پشتیبانى مىشوند، فوراً این مسأله را دنبال کردند! مسأله اعتماد و عدم اعتماد نیست، مسأله این است که ملت ایران به گذشته خود که نگاه مىکند، تا اول انقلاب، از دولت آمریکا یکسره دشمنى نسبت به خودش مشاهده مىکند. تلقى ملت ما از دولت آمریکا این نیست که نسبت به او اعتماد ندارد، بلکه او را دشمن خود مىداند. (۰۶/۰۱/۱۳۷۹)
۲۸ مرداد ۳۲؛ اولین دخالت مستقیم آمریکا
کشور عزیز و ملت بزرگ و منطقه تاریخى ما، آزمایشگاه چه تجربههاى بزرگى است. اتفاقاً اولینبارى هم که آمریکاییها، دخالت مستقیمى در اجراى یک کودتاى نظامى در یک کشور کردند، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که آن کودتاى ننگین را مستقیماً با پول و عوامل و نقشه و نیروهاى نظامى و شبهنظامىشان در تهران بهراه انداختند. متأسفانه در آن روز، غفلتها موجب شد که توطئه آمریکاییها به نتیجه برسد. (۲۸/۰۸/۱۳۶۹)
آگاهى به عوامل موجده و ممهده کودتاى ۲۸مرداد
الف. اعتماد مصدق به آمریکا
شصت سال است که از ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز، در هر موردى که با آمریکایىها، مسئولین این کشور اعتماد کردند، ضربه خوردند. یک روزى مصدق به آمریکایىها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد، آنها را دوست خود فرض کرد، ماجراى ۲۸ مرداد پیش آمد که محل کودتا در اختیار آمریکایىها قرار گرفت و عامل کودتا با چمدان پُر پول آمد تهران و پول قسمت کرد بین اراذل و اوباش که کودتا را راه بیندازد؛ آمریکایى بود. بعد هم حکومت ظالمانه پهلوى را سالهاى متمادى بر این کشور مسلط کردند. (۱۹/۱۱/۱۳۹۱)
مأموران آمریکائى رسماً آمدند ایران، با چمدانهاى پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضى از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع کردند و کودتاى ۲۸ مرداد سال ۳۲ را در اینجا راه انداختند و حکومت مصدق را سرنگون کردند. جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیله آمریکايىها سرنگون شد، هیچگونه خصومتى با آمریکايىها نداشت. او در مقابله با انگلیسىها ایستاده بود و به آمریکايىها اعتماد کرده بود؛ امیدوار بود که آمریکايىها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانهاى داشت، به آن ها اظهار علاقه مىکرد، شاید اظهار کوچکى مىکرد. با این دولت، آمریکايىها این کار را کردند. اما منافع استکبارى اقتضا کرد، آمریکايىها با انگلیسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اینجا و کار خود را کردند. (۱۰/۰۸/۱۳۹۱) مصدّق اعتماد کرد، کتکش را خورد. (۱۲/۰۸/۱۳۹۲)
ب. تسلط بر دستگاههاى سیاسى فرهنگى کشور
نبودن استقلال، هویّت ملى را از مردم آن کشور مىگیرد، افتخارات را از آنها مىگیرد، سابقه تاریخى را از آنها مىگیرد، منافع مادّى آنها را چپاول مىکند، هویّت فرهنگى و زبان آنها را هم مىگیرد. این وضع تسلّطِ یک قدرت بر یک کشور است. در دوران استعمار اینگونه بود. من چهار نمونه را از تاریخِ نزدیکِ خودمان، تاریخ صد سال پیش به این طرف به شما عرض کنم. این چهار نمونه به ما نشان مىدهد که وقتى یک قدرت بیگانه بر دستگاههاى سیاسى و فرهنگى یک کشور مسلّط شود، بر سر آن کشور و آن ملت چه مىآید.
یک نمونه، نمونه مشروطیت است. نمونه دوم، خودِ حکومت رضاخان است. نمونه سوم، نمونه شهریور ۱۳۲۰ است که رضاخان بهوسیله حامیان قبلى خود از سلطنت عزل شد و از ایران بیرون رفت. بعد، نمونه چهارم پیش آمد و آن مرداد سال ۱۳۳۲ هجرى شمسى بود. بعد از آنکه حکومت مصدّق را سرنگون کردند،... وارد ایران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادى خود، با فعالیت خود، کودتاى ۲۸ مرداد را بهوجود آورند و محمّدرضا را که از ایران فرار کرده بود، به ایران برگردانند. بیستوپنج سال بعد از آن، حکومت دیکتاتورى سیاه پهلوى ادامه پیدا کرد. (۱۴/۰۷/۱۳۷۹)
ج. به صحنه نیامدن مردم
آن روزى که کشور به کودتاى آمریکایى ۲۸ مرداد تهدید شد، اگر حضور مردم در صحنه تأمین مىشد و مردم به صحنه مىآمدند، بیستوپنج سال آن دیکتاتورى سیاه و از دسترفتن آن دوران بسیار حساس و مهم و هدررفتن آن همه ثروت مادى و معنوى را تجربه نمىکردند. (۲۷/۱۲/۱۳۸۰)
د.استفاده از ابزار هنر
«کیم روزولت» مىگوید: وقتى ما به تهران آمدیم، یک چمدان بزرگ پُر از مقالههایى که نوشته شده بود و باید ترجمه مىشد و در روزنامهها به چاپ مىرسید و نیز کاریکاتورهایى را با خودمان آوردیم! شما فکرش را بکنید، دستگاه سى.آى.اىِ آمریکا براى ساقط کردن حکومتى که با آنها ناسازگار بود و منافع آنها را تأمین نمىکرد، حکومتى که به آراى مردم متّکى بود - برخلاف همه حکومتهاى دوران پهلوى، این یک حکومت ملى بود که قانونى و با آرای مردم بر سر کار آمده بود - تحت عنوان اینکه ممکن است پشتپرده آهنین شوروى برود، از همه ابزارها - از جمله از ابزار هنر - علیه آن استفاده کرد. البته آنروز کاریکاتوریستى که هم به درد اینها بخورد و هم بتواند مورد اعتمادشان قرار گیرد، لابد نبوده است، لذا با خودشان کاریکاتورهاى آماده را آورده بودند! در آن اسناد آمده است که ما به بخش هنرى سازمان سیا سفارش کردیم که این چیزها را تهیه کند! سیاست، اینگونه از هنر استفاده مىکند. (۰۱/۰۵/۱۳۸۰)
آمریکاى سیرىناپذیر درپى خوابِ روزهاى خوش
رژیم آمریکا هنوز اشتهاى سیرىناپذیر خود را براى تسلط بر این کشور از دست نداده است، هنوز به فکرند که تسلط بیستوپنج ساله شوم و ننگین خود را که از ۲۸ مرداد سال ۳۲ با شدت شروع شد و تا انقلاب اسلامى در سال ۵۷ ادامه داشت، داشته باشند. هنوز دستبردار نیستند و خواب خوش روزهایى را مىبینند که رئیس این مملکت - یعنى محمدرضاى خائن و فاسد - اگر مىخواست تصمیمى بگیرد، تا با آمریکایىها مشورت نمىکرد، آن تصمیم را نمىگرفت! حتى درباره یک وزیر، یک نخستوزیر و یک اقدام بینالمللى، باید با سفیر آمریکا مشورت مىشد و او مىگفت چه کار کنید.
هنوز که هنوز است، از خاندان فاسد و وابسته پهلوى قطع امید نکردهاند و دنبال همان فرمولها هستند. (۲۶/۰۴/۱۳۸۱)
آمریکا درپى دیکتاتورى سیاه محمدرضا
دشمن مىخواهد در کشور هرج و مرج شود، بىایمانى باشد، بىاعتمادى به حکومت باشد و در سایه این هرج و مرج و اغتشاش، یک دیکتاتورى مثل دیکتاتورى رضاخان را سر کار بیاورد؛ همان چیزى که یکبار در اوایل این قرن در دوره رضاخان و یکبار هم در ۲۸ مرداد در ایران تجربه شد. ۲۸ مرداد هم همینطور شد، گروهى از ایادى داخلى آنها تبلیغات و جنجال و هیاهو راه انداختند و اغتشاشگران به خیابانها ریختند. به دنبال آن، کنارزدن روحانیت و ناامیدى مردم و آمدن آمریکا بود و دیکتاتورى سخت و سیاه دوران محمدرضا آغاز شد. امروز مىخواهند آن کارها را بکنند. (۰۵/۰۵/۱۳۸۱)
براندازى حکومت مردمى ایران؟!
آن چیزى که به وسیله ابرقدرتها قابل از بین رفتن است، عبارت از حکومتى است که به مردم متکى نیست. آن چیزى که به وسیله عوامل سازمان جاسوسى آمریکا، در یک کشور قابل برداشتن و گذاشتن است، حکومت یا دولتى است که با مردم رابطهاى نداشته باشد و پشتوانه عظیم قوى مردمى، پشت سرش نباشد. حکومتى که دشمن خارجى مىتواند چهار نفر را علیه آن به کودتا وادار و تحریک بکند، حکومتى است که روى تخت حکومت نشسته، اما مردم به او وصل نیستند. مردم براى خودشان مىروند و او براى خودش حرکت مىکند. نظامى که در آن، حاکم - چه رهبر، چه ریاست جمهورى، چه ریاست قوه قضائیه، چه مجلس شوراى اسلامى - متکى و متصل به مردم و مورد علاقه و پشتیبانى و حمایت آنها است، نظام جمهورى اسلامى است که نه آمریکا و متحدانش و نه شرق و غرب - آن روزى که دو قدرت بزرگ در دنیا وجود داشت - و نه هیچ قدرتى قادر نیست این نظام و حکومت را متلاشى و بلکه متزلزل کند. (۲۰/۱۱/۱۳۶۸)
با اتحاد و سلامت معنوى
مردم بیدارند و امروز آن روزها نیست. امروز، روزى نیست که آمریکا بتواند مثل ۲۸ مرداد یا انگلیس مثل دوران رضاخان عمل کند. جوانانى که در این کشور براى دفاع از اسلام آماده هستند، این خانوادهها، این پدر و مادرها، این زن و مرد مؤمن و آگاه و غیور، امروز ملتى را تشکیل دادهاند که اسوه و نمونه ملتها است. (۰۵/۰۵/۱۳۸۱)
ما باید خودمان مراقب باشیم که از درونْ پوک نشویم، از درون پوسیده نشویم. از دشمن بیرونى، آن وقتى که ما سلامت معنوى خودمان را حفظ کردیم، راهى را که اسلام و جمهورى اسلامى به ما نشان داده، پیش رفتیم و از آن راه منحرف نشدیم، مطلقا ترسى نداریم، به ما آسیبى نمىزند، نمىتواند آسیب بزند. (۲۴/۰۹/۱۳۸۷)
ما باید براى خودمان مصونیت ایجاد کنیم. ملت ایران با وحدت خود، اتحاد و همبستگى خود، با تلاش و مجاهدت خود، با جدىگرفتن حرکت عظیم ملت ایران به سوى قلههاى کمال مىتواند بر دشمن فائق بیاید و به توفیق الهى بر دشمن فائق خواهد آمد. (۱۶/۰۲/۱۳۸۷)