امنیت به عنوان اصلی ترین مسئله در عصر حاضر در حالی ابعاد گوناگون نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی و.. به خود گرفته است که همچنان امنیت بر اساس قوای نظامی اصلیترین مولفه امنیت را تشکیل میدهد. در باب تامین امنیت دیدگاههای متعددی مطرح است که در سه حوزه میتوان آنها را دسته بندی نهایی نمود. نخست آنکه تفکری که از سوی قدرتهای بزرگ ترویج میشود آن است که حضور نیروهای خارجی زمینه ساز امنیت خواهد بود. این ادعا در حالی مطرح میشود که شواهد نشان میدهد که تأمین امنیت با تکیه بر دیگران فقط یک توهم است و کسانی که به این توهم دچارند سیلی خورده یا خوردهاند چرا که دخالت مستقیم یا غیرمستقیم بیگانگان در امنیت و جنگ و صلح هر کشوری، فاجعهای مصیبتبار است. نمود عینی عدم تامین امنیت توسط بیگانگان را در افغانستان میتوان مشاهده کرد چنانکه آمریکاییها ۲۰ سال قبل برای سرنگونی طالبان به افغانستان لشکرکشی کردند و در این اشغالگری طولانیمدت، کشتار و جنایت و خسارات فراوانی به بار آوردند اما بعد از این همه هزینه مادی و انسانی، حکومت را به طالبان دادند و خارج شدند که این واقعیت برای همه کشورها درسآموز است. آنچه امروز در افغانستان و بعضا عراق مشاهده میشود نمود عینی این وضعیت است که فاجعه آمیز بودن حضور بیگانگان را آشکار میسازد.
دوم آنکه برخی بر این عقیدهاند که تکیه برتوان نظامی سایر کشورها میتواند امنیت آفرین باشد. نمود عینی این وضعیت را در وابستگی اروپا به آمریکا در قالب پیمان ناتو میتوان مشاهده کرد. اروپایی که از جنگ دوم جهانی وابسته امنیتی به آمریکا بوده اکنون رسما اذعان میکند که آمریکا از پشت خنجر میزند و تکیه به آن یک حماقت بوده است و اروپا باید به سمت ارتش مستقل پیش رود. سرنوشت اروپا میتواند درس عبرتی باشد برای برخی کشورهای منطقه نظیر امارات، بحرین، جمهوری آذربایجان، سعودی و.. که دل بسته به وعدههای آمریکا جولانگاه این کشور شدهاند و بعضا در اقدامی مغایر با امنیت منطقه زمینه حضور جوخههای نظامی و جاسوسی رژیم صهیونیستی را فراهم کردهاند.
سوم آنکه دیدگاه سومی نیز در باب امنیت وجود دارد و آن دیدگاه داشتن ارتش مستقل و مقتدر با تکیه بر حمایتهای مردمی و خودکفایی نظامی است. تفکری که حلقه تکلیمی آن را لزوم هم افزایی کشورهای منطقه برای تامین امنیت تشکیل میدهد.
بر اساس این دیدگاه که از سوی جمهوری اسلامی ایران همواره اجرا و مورد تاکید است، صلاح منطقه در این است که همه کشورها از ارتشی مستقل و متکی به ملت خود و همافزا با ارتشهای همسایگان برخوردار باشند.ارتشهای منطقه میتوانند امنیت منطقه را تأمین کنند و نباید اجازه دهند که ارتشهای بیگانه برای حفظ منافع خود، دخالت یا حضور نظامی داشته باشند. در همین چارچوب نیز جمهوری اسلامی تاکید دارد که بحرانهایی مانند افغانستان و یا حوادثی که در شمالغرب ایران و در برخی کشورهای همسایه در جریان است باید با همین منطق پرهیز از دادن مجوز حضور بیگانگان و با تکیه بر هم افزایی منطقهای حل شود.
دخالت بیگانگان در منطقه زمینهساز اختلاف و خسارت است و همه مسائل و حوادث باید بدون دخالت بیگانه و با الگوپذیری کشورهای منطقه از اقتدار و عقلانیت ایران و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی حل شود. نتیجه ملموس و آشکار این دیدگاه را میتوان در مبارزه جبهه مقاوت با تروریسم مشاهده کرد که زمینه ساز برقراری امنیت در سوریه، عراق و حتی عرصه جهانی شده است.
در جمع بندی نهایی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که امنیت کشورها صرفا با تکیه بر توان دفاعی بومی و مردمی محقق میشود و امنیت منطقه نیز در گرو همگرایی منطقهای بدون دل بستن به وعدههای بیگانگان است. به رغم تجربیات تلخ افغانستان و عراق و اعترافات اروپا مبنی بر خسارتبار بودن دل بستن به امنیت آمریکایی، برخی کشورهای منطقه همچنان در توهم برخورداری از حمایتهای آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی هستند که نمود آن را در رفتار جمهوری آذربایجان، امارات و بحرین میتوان مشاهده کرد که نتیجه آن نیز سیلی خوردن این کشورها از این اعتماد و استمرار ناامنی در منطقه خواهد بود و آنها باید پاسخگوی ملتهای خود و منطقه به دلیل بازی در زمین بحرانسازان باشند.
نویسنده: قاسم غفوری
دوم آنکه برخی بر این عقیدهاند که تکیه برتوان نظامی سایر کشورها میتواند امنیت آفرین باشد. نمود عینی این وضعیت را در وابستگی اروپا به آمریکا در قالب پیمان ناتو میتوان مشاهده کرد. اروپایی که از جنگ دوم جهانی وابسته امنیتی به آمریکا بوده اکنون رسما اذعان میکند که آمریکا از پشت خنجر میزند و تکیه به آن یک حماقت بوده است و اروپا باید به سمت ارتش مستقل پیش رود. سرنوشت اروپا میتواند درس عبرتی باشد برای برخی کشورهای منطقه نظیر امارات، بحرین، جمهوری آذربایجان، سعودی و.. که دل بسته به وعدههای آمریکا جولانگاه این کشور شدهاند و بعضا در اقدامی مغایر با امنیت منطقه زمینه حضور جوخههای نظامی و جاسوسی رژیم صهیونیستی را فراهم کردهاند.
سوم آنکه دیدگاه سومی نیز در باب امنیت وجود دارد و آن دیدگاه داشتن ارتش مستقل و مقتدر با تکیه بر حمایتهای مردمی و خودکفایی نظامی است. تفکری که حلقه تکلیمی آن را لزوم هم افزایی کشورهای منطقه برای تامین امنیت تشکیل میدهد.
بر اساس این دیدگاه که از سوی جمهوری اسلامی ایران همواره اجرا و مورد تاکید است، صلاح منطقه در این است که همه کشورها از ارتشی مستقل و متکی به ملت خود و همافزا با ارتشهای همسایگان برخوردار باشند.ارتشهای منطقه میتوانند امنیت منطقه را تأمین کنند و نباید اجازه دهند که ارتشهای بیگانه برای حفظ منافع خود، دخالت یا حضور نظامی داشته باشند. در همین چارچوب نیز جمهوری اسلامی تاکید دارد که بحرانهایی مانند افغانستان و یا حوادثی که در شمالغرب ایران و در برخی کشورهای همسایه در جریان است باید با همین منطق پرهیز از دادن مجوز حضور بیگانگان و با تکیه بر هم افزایی منطقهای حل شود.
دخالت بیگانگان در منطقه زمینهساز اختلاف و خسارت است و همه مسائل و حوادث باید بدون دخالت بیگانه و با الگوپذیری کشورهای منطقه از اقتدار و عقلانیت ایران و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی حل شود. نتیجه ملموس و آشکار این دیدگاه را میتوان در مبارزه جبهه مقاوت با تروریسم مشاهده کرد که زمینه ساز برقراری امنیت در سوریه، عراق و حتی عرصه جهانی شده است.
در جمع بندی نهایی از آنچه ذکر شد میتوان گفت که امنیت کشورها صرفا با تکیه بر توان دفاعی بومی و مردمی محقق میشود و امنیت منطقه نیز در گرو همگرایی منطقهای بدون دل بستن به وعدههای بیگانگان است. به رغم تجربیات تلخ افغانستان و عراق و اعترافات اروپا مبنی بر خسارتبار بودن دل بستن به امنیت آمریکایی، برخی کشورهای منطقه همچنان در توهم برخورداری از حمایتهای آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی هستند که نمود آن را در رفتار جمهوری آذربایجان، امارات و بحرین میتوان مشاهده کرد که نتیجه آن نیز سیلی خوردن این کشورها از این اعتماد و استمرار ناامنی در منطقه خواهد بود و آنها باید پاسخگوی ملتهای خود و منطقه به دلیل بازی در زمین بحرانسازان باشند.
نویسنده: قاسم غفوری