چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۹۷ - ۰۱:۱۷
کد مطلب : 106577
تبعاتی که برخی سخنان نسنجیده و غیرقابل انتظار برایمان به بار می‌آورد

خراش‌های شبه نخبگانی بر چهره انقلاب

خراش‌های شبه نخبگانی بر چهره انقلاب

در اینکه پروپاگاندای رسانه‌ای هر روز در صدد مخدوش کردن چهره انقلاب اسلامی و کارهای حکومت است شکی نیست اما رفتار برخی از مسئولان و صحبت‌های نخبگان که همین رویه را ادامه می‌دهند جای تامل و تعجب دارد!
وقتی بی‌بی‌سی می‌گوید که ایران آزادی ندارد طبیعی است اما وقتی نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، ایران را با عربستان! مقایسه کرده و آزادی مطبوعات حتی در دوره‌ای خاص را زیر سوال می‌برد، نمی‌توان تعجب نکرد و به عمق ماجرا نیندیشید.
یا وقتی استاد سیاسی برجسته‌ترین دانشگاه جمهوری اسلامی، دموکراسی ایران را با افغانستان مقایسه کرده و افغانی‌ها را در این عرصه پیشروتر می‌بیند! نمی‌توان به راحتی از ماجرا عبور کرد و اینطور تلقی کرد که اشتباهی سهوی در معرفی چهره کشور مرتکب شده است. آن هم چند روز بعد از توصیه مقام معظم رهبری درباره صداقت با مردم و تلاش برای به تصویر کشیدن چهره واقعی کشور و غرب برای آنها! 

چهره واقعی کشور
رهبر معظم انقلاب در دیداری که اخیرا با نخبگان داشتند فرمودند که باید تلاش شود در برابر جریان رسانه‌ای غرب که مدام چهره نادرستی را از جمهوری اسلامی و همچنین غرب به نمایش می‌گذارد و اینطور القا می‌کند که همه کارهای نظام جمهوری اسلامی غلط است و رفتارها و رویه‌ها در امریکا و اروپا درست! مقابله کرد و چهره واقعی و صحیحی را برای مردم جهان و جامعه ایجاد کرد.
این تصویرسازی غلط و جا خالی دادن ما، باعث می‌شود که فرصت مقتضی در اختیار دشمنان قرار گرفته و اعتماد مردم به حکومت را خدشه دارد کرده و خودباوری آنها را نشانه بگیرند. اما این ماجرا وقتی بغرنج‌تر می‌شود که ببینیم برخی از چهره‌های سیاسی و نخبگان این عرصه رفتارهایی همراستا با سیاست‌هایی که به کشور ضربه می‌زند داشته و در مقاطعی به مخدوش شدن چهره واقعی کشور کمک می‌کنند.

مطهری و قتل‌های زنجیره‌ای
یکی از افرادی که توئیت‌ها، نوشته‌ها و مصاحبه‌هایش همواره مورد توجه مردم و رسانه‌ها قرار گرفته و دست به دست می‌شود علی مطهری نایب رئیس مجلس است که شاید شهرت نخست خود را مدیون شهادت پدرش باشد، این نماینده تهران هر از گاهی با سخنان و توئیت‌هایی در صدر اخبار می‌آید، هر چند که سخنان او قابل احترام است و ظرفیتهای نظام جمهوری اسلامی را در پرورش تفکرهای متعدد نشان می‌دهد اما گاهی توئیت‌ها و سخنانی مطرح می‌شود که دانسته یا نادانسته به مخدوش شدن چهره نظام در افکار عمومی منجر می‌شود.
مثلا اخیرا مطهری در مقاله‌ای کوتاه اقدام به مقایسه قتل‌های زنجیره‌ای با قتل خاشقجی (روزنامه‌نگار سعودی که به دست سران این حکومت کشته شده) کرده و گفته بود که اگر رسانه‌های آزاد وجود می‌داشتند، قتل‌های زنجیره‌ای رخ نمی‌دادند.
این مقایسه که با بی‌سلیقگی صورت گرفت(چون اساس ایران با حکومت سعودی قابل قیاس در هیچ حوزه‌ای نیست) بازتابی گسترده در شبکه‌های اجتماعی و در رسانه‌ها داشت که با استقبال رسانه‌های معاندی که در راستای خدشه وارد کردن به چهره انقلاب فعال هستند روبه‌رو شد.
هر چند نایب رئیس مجلس از سر دلسوزی و یا ناراحتی از اتفاقات فجیع رخ داده در آن دوران این قیاس را انجام داده اما به این دلیل که نسل‌های مختلف سخن او را مطالعه می‌کنند و به دلیل عدم اطلاع دقیق از رخداد صورت گرفته و شناخت آن دوران تصوری غلط پیدا می‌کنند، می‌تواند زیان زیادی بر اعتماد مردم به مسئولانی که اتفاقا از همان تفکر امروز هم در دولت هستند وارد کند که از این منظر می‌تواند مورد بررسی و موشکافی قرار گرفته و حتی به نایب رئیس مجلس این انتقاد را وارد کند که چنین مقایسه‌ای به ایجاد تصوری غلط برای نسل جدید می‌پردازد و بهتر بود که خصوصا از سوی او مطرح نمی‌شد. انتظاری که از این شخصیت حقوقی و فردی که پسر اندیشمند بزرگی مانند شهید مرتضی مطهری است به قدری بالاست که نمی توان پذیرفت چنین نوشته‌ای را منتشر کرده باشد هر چند که شاید فکر نمی‌کرده نوشته‌ای که می‌نویسد باعث مقایسه ایران و آل‌سعود شود!
اما اصل مطلبی که مطهری با عنوان "معجزه رسانه های آزاد " در اعتماد نوشت اینطور است که«از زمانی که خبر بیرون نیامدن او از کنسول گری عربستان در استانبول در رسانه های ترکیه و سپس جهان منتشر شد، دیگر هیچ مقام سیاسی نمی توانست آن را پنهان کند یا پیگیری نکند، چون تبدیل به یک مطالبه جهانی شده بود. در مثال مناقشه نیست اما اگر در زمان قتل های زنجیره‌ای در ایران، ما رسانه های آزاد می‌داشتیم آن فجایع با اتفاق نمی افتاد و یا به آن شدت رخ نمی داد. خوشبختانه آن رویه غلط و خودسرانه در کشور ما اصلاح شد»

زیباکلام و دموکراسی
اما در پرده‌ای دیگر درست در همین روزها صادق زیباکلام، استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران در توئیتی با تبریک به مردم افغانستان می‌نویسد: «انتخابات افغانستان به مراتب از انتخابات ایران دموکراتیک‌تر بود. نه شورای نگهبان و نه نظارت استصوابی در کار بود و هرکس می‌توانست نامزد شود.» این سخن از زبان این استاد که انتظار می‌رود پایه علمی داشته باشد در حالی مطرح می‌شود که همین انتخاباتی که او آن را دمکراتیک تر از جمهوری اسلامی معرفی می‌کند، با سه سال تاخیر!! تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شده و حتی بر اثر بیم نا امنی در تعدادی از حوزه های انتخاباتی رای گیری کنسل شد!
درست است که افغانستان بعد از مورد تهاجم قرار گرفتن توسط طالبان و امریکا گام مثبتی در راستای دموکراسی برداشته است اما قطعا در این عرصه هنوز اقدامات دمکراتیک این کشور قابل مقایسه با جمهوری اسلامی که تقریبا سالی یک انتخابات برگزار می‌کرده و فقط به دلیل مدیریت هزینه دو سال یکبار شده است، نیست.

عبرتی که نمی گیریم
نکته نهایی این رفتار عبرتی است که باید از رفتارهای سوئی که با نیت خوب اما تبعات منفی روبه روز می‌شود بگیریم، عبرتی که اگر نگیریم در ادامه مسیر حتما هزینه‌هایی بیشتر از امروز را بر کشور تحمیل می‌کند.
یک چهره اگر بعد از بیانات و سخنانش ببیند کدام رسانه‌ها و با چه اهدافی از سخنش استفاده می‌‌کنند می‌تواند سریعتر بر نحوه صحبت در راستای منافع ملی دست یابد و از هیجانات دور شود.

نویسنده: مائده شیرپور

https://siasatrooz.ir/vdcd590f5yt0zk6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی