در مصاحبههای قبلیتان با رسانهها اشارهای به نزدیکی با قذافی داشتید حتی من جایی خواندم که نقل کردید او سید بوده و فرد خوبی بوده؟ در این میان یک ابهام وجود دارد که امام موسی صدر در لیبی مفقود شد با توجه به روابطی که با قذافی داشتید چرا پرونده ایشان با جدیت بیشتری پیگیری نشد؟
این را ابتدا بگویم که صحبت من درباره سید بودن قذافی به نقل از خود او بود. باز هم تکرار میکنم قذافی تنها در جلسهای که با مقام معظم رهبری در لیبی داشت گفت که از اولاد حضرت علی(ع) است. من هیچگاه به نقل از خودم نگفتم که قذافی سید است.
اما در سایت ... خواندم که گفتید قذافی شجرهنامه دارد؟
هر کسی که این را نوشته از قول خودشان نوشته، این موضوع را من نگفتهام.
خب بگذریم؛ درباره ارتباط با لیبی و چرایی پیگیری نکردن وضعیت امام موسی صدر بگویید؟
این را بگویم که در مورد روابط با لیبی از طرف دولت و نظام ماموریت داشتم که بخشی از نیازهای جنگ را تأمین کنم. واقعیت این است که کار بزرگی که فرد کوچکی به نام محسن رفیقدوست انجام داد آن بود که نیازهای جنگ را در آن زمان که شدیداً ضروری بود، تأمین کند.
در آن زمان آقای هاشمیرفسنجانی مرا خواست و گفت که از مردم خجالت میکشیم که تهران موشکباران میشود؛ بروید و موشک تهیه کنید. من رفتم و از لیبی موشک آوردم.
قذافی به راحتی موشک را داد؟
بگذارید توضیح دهم، همین هم داستان داشت. من بر سر همین موضوع هم با قذافی جوک داشتم. سفر من مصادف بود با کنگره مردمی لیبی، قذافی معتقد بود همین کنگره نماد این است که همه امور دست مردم است. من در آن نشست بودم، به قذافی به شوخی گفتم این موشکها را هم مردم جمع کردهاند؟! قذافی برای مردم لیبی فرد خوبی بود.
چطور معتقدید او برای مردم خوب بود در حالی که خود مردم سرنگونیاش را رقم زدند؟
منظورم از اینکه گفتم قذافی برای مردم لیبی خوب بود این است که او بخش عمدهای از درآمد نفت را خرج مردم میکرد. مثلا از ایران سیب کیلویی ۲۰ تومان وارد کرده بود اما به مردم کیلویی ۲ تومان میفروخت؛ این را هم میگرفت برای اینکه مردم سیب را دور نریزند وگرنه آن را هم نمیگرفت.
یا مثلاً بهترین چایی را برای مردم آورده بود که من مقداری از آن را خریدم و به ایران آوردم و سالها استفاده میکردیم.
یا وقتی از فرودگاه طرابلس پیاده میشدید تا وارد شهر شوید محلی وسیع به نام محل کوخهای سابق احداث شده بود که در آن کوخنشینها ساکن بودند. قذافی برای مردم کشورش کار میکرد ولی از نظر سیاسی آن کشور یک پادگان بود و کسی نمیتوانست نفس بکشد.
نگفتید در مورد امام موسی صدر با قذافی صحبت داشتید یا خیر؟
در مورد امام موسی صدر باید بگویم با وجودی که این ماجرا در ماموریت کاری من نبود اما در هر موقعیتی خوشبختانه قذافی خودش شرایطی را فراهم میکرد که در این زمینه صحبت شود. این را هم بدانید که من مأمور تأمین تسلیحات بودم و اگر در مورد امام موسی صدر صحبت نمیکردم کسی حق نداشت من را بازخواست کند.
بله درست است که شما مسئولیتی در زمینه پیگیری امام موسی صدر نداشتید اما بیشتر منظورمان شخص شما نبود، گفتیم اگر ارتباط ایران و لیبی آنقدر صمیمی بود چرا جدیتر وارد مساله ربوده شدن امام موسی صدر نشدیم؟ آیا بیم نفروختن سلاح در شرایط جنگی این موضوع را در حاشیه قرار داده بود؟
نه، اصلاً امام موسی صدر در حاشیه پیگیریهای جمهوری اسلامی از لیبی قرار نداشت و همواره شخص امام خمینی(ره) پیگیر ماجرا بودند.
قذافی همیشه از من میخواست که ارتباط حزبالله را با او برقرار کنم. من به او میگفتم این کار زمانی میشود که تو تکلیف امام موسی صدر را مشخص کنی. اینها فرزندان موسی صدر هستند و تا مشخص نشدن وضعیت ایشان هرگز با تو مصالحه نمیکنند.
این روند همواره در صحبتهای ما وجود داشت، تا زمان آخرین ملاقاتی که با او در دولت آقای احمدینژاد داشتم. در این زمان لیبی عضو شورای حکام شد آن زمان برای رایزنی نفراتی معرفی شدند که به لیبی سفر کنند اما این کشور به ایرانیهای معرفی شده برای سفر به لیبی ویزا نداد.
بر همین اساس شما به لیبی سفر کردید؟
بله آن زمان آقای متکی و لاریجانی از من خواستند که به لیبی سفر کنم و از قذافی بخواهم که در شورای حکام به نفع ما رأی دهد.
من هم با معاون وزیر امور خارجه راهی لیبی شدم. گفتوگوها با قذافی ۱۰ دقیقه طول کشید و او گفت که لیبی به نفع ایران رأی میدهد. قذافی در همان دیدار آخر این را هم گفت که اعتمادش به امریکا اشتباه بوده و اعتراف کرد که از این اعتماد پشیمان است.
بعد از این ماجرا هم درباره امام موسی صدر صحبتهایی داشت. قذافی گفت که برای پایان ماجرای امام موسی صدر راضی است که یک هیات ۵ جانبه از طرف ایران، لبنان، سوریه و خاندان صدر به همراه لیبی تشکیل شود او در ادامه این را هم گفت که اکنون ایران، لبنان و خاندان صدر که یک رأی دارند سوریه نیز که با شماست لیبی هم هر آنچه تصمیم شورا به جز اعدام قذافی باشد، میپذیرد. همه شرایط برای بررسی مسیر سفر امام موسی صدر در لیبی و ایتالیا را هم فراهم میکنم.
خب اینکه همان خواسته ما و جامعه اسلامی بود چه شد؟
من این موضوع را در شورای عالی امنیت ملی گفتم و توضیح دادم که قذافی چنین پیشنهادی میکند، بعد از دو هفته هم مجددا ماجرا را پیگیری کردم اما متأسفانه دیدم ارادهای برای پیگیری در میان مسئولان وجود ندارد.
پس ماجرا منتفی شد و باز هم سرنوشت امام موسی صدر مبهم باقی ماند؟
بله، اما بعدها یعنی بعد از سرنگونی قذافی از یک کسی (نمیخواست نامش را فاش کند) شنیدم که در زمان حضور امام موسی صدر در لیبی جلسه سه جانبهای در دفتر حافظ اسد بوده که در آن اسد، قذافی و امام موسی صدر حضور داشتند آنجا امام موسی صدر مجلهای در دست داشته که در همان جلسه قذافی نابخردی کرده در میان سخنان خود به خاندان حضرت علی(ع) بد میگوید، امام موسی صدر با همان مجله در دهان قذافی میزند و جلسه را ترک میکند. بر همین اساس و با توجه به شناختی که از شخصیت قذافی داشتم میتوانم بگویم احتمال دارد همین مسئله برای کینه برداشتن و قتل امام موسی صدر کافی به نظر برسد.
خود قذافی با توجه به روابط نزدیکتان چیزی درباره سرنوشت امام موسی صدر نمیگفت؟
چرا، قذافی دائما میگفت که او از لیبی رفته است، میگفت دلیلی برای اینکه چنین کاری (قتل امام موسی صدر) را انجام دهم ندارم. او میگفت که او در لبنان بیشتر دشمن داشت من چرا باید امام موسی صدر را بکشم.
بگذریم انگار قرار است داستان امام موسی صدر همچنان مبهم باقی بماند؛ میخواهیم بدانیم که نگاهتان نسبت به غرب چگونه است؟
غرب؟
بله غرب؛ نگاهتان چگونه است سازشکارانه، مدارا یا...؟
باید توضیح بدهم که غرب دو بخش است. یکی آمریکا و یکی اروپاست.
در مورد آمریکا من از آن دسته