اگر از همان زمان آغاز شیوع ویروس کرونا در چین به موضوع حمله بیولوژیکی با دقت بیشتری می‌نگریستیم و در واقع جدی تر به این موضوع نگاه می‌کردیم، قطعاً تصمیماتی که جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این ویروس اتخاذ می‌کرد، دقیق تر، قاطع تر، کاربردی تر و تأثیرگذار می‌بود.
ما نسبت به قطع پرواز به چین کم توجهی کردیم و در بحث قرنطینه نیز چنین شد. می‌شد شهر قم را قرنطینه کرد و از شدت گسترش ویروس کرونا کاست. هر چند برخی مسئولین اعتقادی به قرنطینه نداشتند!
اکنون بسیاری از دانشمندان در کشورهای گوناگون بر این اعتقاد هستند که نمی‌توان بحث حمله بیولوژیکی را نادیده گرفت، چرا که این گونه حملات مسبوق به سابقه است و در تاریخ دور و نزدیک جهان وجود داشته است و حتی برخی اعتقاد دارند ویروس سارس نیز از همین جنس بود که چند سال پیش از این، دنیا را درگیر خود کرد و زیان‌های بسیاری را به برخی کشورها تحمیل نمود.
برخی رسانه‌های کشورمان از همان زمان همه گیر شدن ویروس کرونا و سرایت آن به کشورهای دیگر به موضوع جنگ بیولوژیکی آن هم از سوی آمریکا پرداختند و این احتمال را دادند که چه بسا در این جنگ هدف اصلی، از کار انداختن ماشین اقتصادی چین است، چرا که چین و آمریکا در یک جنگ اقتصادی قرار دارند و این جنگ اقتصادی می‌رفت تا به نفع چین تمام شود.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز به خاطر مقاومت فعالانه خود مقابل تحریم‌های اقتصادی و تهدیدات نظامی رژیم آمریکا، توانسته است تا درصد زیادی از تأثیر این دو اقدام آمریکا و کشورهای همراه آن را خنثی کند، آمریکا پس از خروج از توافق هسته‌ای با همکاری اروپا تحریم‌های شدیدی را علیه ایران باز گرداند و تصور می‌کرد در زمان کوتاهی جمهوری اسلامی ایران یا تن به خواسته آنها خواهد داد یا فرو خواهد پاشید.
با وجود امیدی که آمریکا به تحریم‌های اقتصادی و تهدیدات نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران داشت، هیچ یک از این دو اقدام اثر نکرد، حتی پاسخ موشکی ایران پس از اقدام تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سردار سلیمانی، نشان دهنده بی اثر بودن همه تهدیدات نظامی بود که آمریکا علیه کشورمان داشت.
حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق، در نوع خود بی نظیر بود و این بی نظیر بودن عملیات، بدون تردید هیمنه آمریکا را نزد افکار عمومی دنیا فرو ریخت، توان انتقام گیری نیز برای آمریکا وجود نداشت چرا که به عینه قدرت ویرانگر موشک‌های ایران را دیده و درک کرده بود.
اکنون نیز آمریکا با توجه به این که ویروس کرونا آیا یک ویروس در چارچوب جنگ‌های بیولوژیک علیه ایران باشد یا نباشد، آیا این رژیم چنین اتهامی را می‌پذیرد یا نه؟ با این وجود، خود نیز درگیر این ویروس شده است و جالب توجه بودن ماجرای کووید ۱۹ یا همان ویروس کرونا در این است که مقامات رژیم ایالات متحده به ویژه دونالد ترامپ این مساله را جدی نگرفته اند.
دشمنی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را به هیچ وجه نمی‌توان انکار کرد و هر آن کس که تصور توهم توطئه دارد، یا از سواد سیاسی برخوردار نیست یا درک درستی از این موضوع ندارد، به همین خاطر نباید بحث جنگ بیولوژیک را نادیده گرفت.
در شرایط کنونی، آمریکا از این ویروس به دو ابزار دست یافته است، هم در چین و هم در ایران، این دو ابزار یکی همان ویروس و بیماری است که در پی دارد و دیگری هراس انداختن بیش از اندازه این ویروس در دل مردم کشورمان تا از این رهگذر، تأثیر آن تحریم‌های اقتصادی را به خاطر شرایط حاکم بر کشور پس از گسترش ویروس کرونا افزایش دهد و اقتصاد ایران را زمینگیر کند.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در فرمانی که به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح سرلشکر باقری صادر کردند، صراحتاً به موضوع جنگ بیولوژیکی اشاره کردند و در این زمینه توصیه‌هایی نیز ارائه فرمودند.
این توصیه‌ها، پس از این باید باعث شود که مسئولین ذیربط به موضوع جنگ بیولوژیکی بیشتر توجه کنند و برخی که تصور می‌کردند چنین نیست، نسبت به دیدگاه‌های خود تجدید نظر داشته باشند.
نظام سلطه که براساس تفکرات صهیونیستی بنا نهاده شده است، برای ماندگاری خود از هیچ دسیسه و توطئه ای دریغ نمی‌کند، حتی اگر در این اعمال و رفتاری که در جنگ بیولوژیکی اتفاق می‌افتد، بخشی از مردمان جوامعی که نظام سلطه بر آنها حاکم است، جان بدهند، برای آنها مهم نیست، مهم آن است که آن قشری که خود را برتر و فراتر از دیگر جوامع و انسان‌ها می‌داند، زنده باشد و دیگران قربانی آن ایدئولوژی شوند.
نویسنده: محمد صفری
