مذاكرات هستهاي ميان جمهوري اسلامي ايران و گروه ۱+۵ در حالي ادامه دارد كه وزير امور خارجه آمريكا، با آناني كه مذاكرات به آنها ارتباطي ندارد سناريوي حاشيهسازي با تصور امتيازگيري از ايران را در پيش گرفت.
خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش کرد در آستانه مهلت ۲۴ نوامبر (۳ آذر)، «جان کری» وزیر خارجه آمریکا رایزنی با همپیمانان خود درخصوص چگونگی غلبه بر موانع رسیدن به توافق هستهای با ایران را آغاز کرده است. منابع خبري اعلام كردند جان کری از مذاکرات هستهای به وزرای خارجه قطر، کویت، امارات و بحرین گزارش داده است. همچنين منابع خبري اعلام كردند وزیر خارجه آمریکا به صورت تلفنی با وزرای خارجه کانادا و ترکیه درباره مذاکرات هستهای رایزنی کرد.
همزمان منابع خبري اعلام كردند سعودالفيصل وزير خارجه عربستان در پاريس به فابيوس و کري وزراي خارجه فرانسه و آمريکا درباره توافق هستهاي با ايران هشدار داده در حالي که ادعاهاي مشابهي را نيز در مسکو مطرح کرده است. ترکي فيصل از مقامات ارشد عربستان نيز ادعا کرده در صورت توافق ۱+۵ با ايران، عربستان بايد به دنبال غنيسازي هستهاي باشد و منطقه با رقابت هستهاي همراه ميشود. همزمان با اين اقدامات منابع خبري از مذاكرات گسترده جان كري به وزيران امور خارجه فرانسه، آلمان، روسيه و انگليس خبر دادهاند.
مجموع اين رفتارها در حالي از سوي جان كري صورت ميگيرد كه يك سوال اساسي مطرح است و آن اينكه چرا در مقطع كنوني، آمريكا چنين رفتاري را در پيش گرفته در حالي كه در گذشته چنين اقداماتي صورت نگرفته بود؟ در همين حال مذاكره و لابيگري آمريكا به كشورها و صهيونيستهايي كه هيچ جايگاهي در جمع گروه ۱+۵ ندارند و بود و نبود آنها هيچ اهميتي ندارد، با چه هدفي صورت ميگيرد؟
آنچه از سوي محافل رسانهاي و سياسي آمريكايي ادعا ميشود آن است كه آمريكا براي به نتيجه رسيدن مذاكرات سعي در رفع موانع دارد و لذا آنچه را در وين ميگذرد با آناني كه موانع توافق ناميده ميشوند در ميان ميگذارد. حلقه تكميلي اين بازي رسانهاي زماني است كه پایگاه خبری فارن پالیسی خبر داد، باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا جیک سالیوان از مشاوران سیاسی خود را که اخیراً از دولت جدا شده مامور کرده است تا نظر مساعد کنگره را درباره توافق هسته ای با ایران جلب کند.
هر چند كه آمريكاييها تقلاي رسانهاي گستردهاي براي القاي اين تصور در ميان ملت ايران و جامعه جهاني دارند، اما يك سوال مطرح است و آنكه از يكسو جمهوري اسلامي ايران به كشورهاي همسايه همواره ضمانتهاي عيني مبني بر صلح آميز بودن فعاليتهاي هستهاي خود داده و ابهام در باب اعتماد همسايگان به ايران وجود ندارد.
از سوي ديگر جريانهايي مانند كنگره آمريكا و يا كانادا و رژيم صهيونيستي نيز از همان ابتدا در روند توافقات ايران و آژانس، ايران گروه سه (انگليس، آلمان و فرانسه) و در نهايت ايران و گروه ۱+۵ كارشكني كردهاند و اقدامات آنها رويكرد جديدي نيست.
حال اين سوال مطرح است كه اگر آمريكا واقعا به دنبال رفع مخالفتهاي آنها است چرا در طول يك سال اخير اين اقدام را انجام نداده و اصلا چرا در طول ۶ سال رياست جمهوري اوباما هرگز كاركردي در اين عرصه صورت نگرفته است. با توجه به اين شرايط به صراحت ميتوان دريافت كه ادعاي كري مبني بر تلاش بيوقفه براي به نتيجه رسيدن مذاكرات و لابي با سايرين براي رفع موانع، ادعايي واهي است كه در وراي آن اهدافي ديگر پيگيري ميشود.
حال اين سوال مطرح است كه كري به نمايندگي از اوباما به دنبال چيست و چه اهدافي را پيگيري ميكند؟ در اين باب چند نكته قابل توجه است.
نخست آنكه آمريكاييها در حال حاضر به كنار نهادن زيادهخواهيهاي خود نميباشند كه سعي دارند تا ايستادگي تيم هستهاي ايران را اقدامي منفي نشان داده و چنان وانمود سازند كه ايران عامل ناكامي مذاكرات است. آنها با برجستهسازي رفتارهاي حاشيهاي و غيرسازنده نظير رايزنيهاي گسترده كري با ساير كشورها و ادعاي مقابله اوباما با كنگره برآنند تا طرح متهمسازي ايران را محقق سازند. حال آنكه حقيقت امر آن است كه ۱+۵ هيچ اقدام جدي براي تحقق مذاكرات از جمله پايان دادن به خصومت با حقوق هستهاي ملت ايران و رفع تحريمها صورت نداده و عملا عامل ناكامي مذاكرات است.
دوم آنكه آمريكاييها به دنبال يارگيري جهاني هستند تا از يكسو ماهيت صلحآميز هستهاي ايران را كتمان نمايند و از سوي ديگر با القاي همراهي جهاني با مواضع آمريكا در قبال ايران، خواستار عقبنشيني تيم هستهاي از خطوط قرمز ملت گردند تا زيادهخواهي هستهاي آمريكا محقق گردد. آمريكا سعي دارد تا ايران را تهديد امنيت جهان معرفي نمايد چنانكه همزمان با اين رايزنيها، پنتاگون ادعاي تهديد بودن موشكهاي ايران براي اروپا و آمانو مديركل آژانس بينالمللي انرژي اتمي نيز ادعاهاي واهي درباره عدم همكاري ايران را مطرح كرده است.
سوم آنكه آمريكا همزمان با مذاكرات هستهاي به دنبال سناريوي غبارآلود ساختن فضاي داخلي ايران با محوريت موافق و مخالف مذاكرات است. آنچه شكست طرحهاي آمريكا در قبال ايران را همواره رقم زده، وحدت ملي و اتحاد مردم و نظام است كه آمريكا براي گسست آن به هر ابزاري چنگ ميزند.
آمريكا در حالي حاضر به كنار نهادن دشمني با حقوق هستهاي و جايگاه جهاني ملت ايران و برداشتن تحريمها نميباشد كه با برخي اقدامات تبليغاتي نظير ادعاي مقابله اوباما با كنگره، رايزني با كشورها و صهيونيستها كه مانع توافق هستهاي هستند، اعلام وعدههاي بلندمدت مبني بر احتمال برداشتن تحريمها در صورت پذيرش خواستههاي آمريكا در مذاكرات (بخوانيد برچيدن تمام فعاليت هاي هستهاي) سعي دارد تا فضايي دو قطبي را در ايران ايجاد نمايد تا روياي ديرينه خود يعني برهم زدن انسجام ملي ايرانيان كه رمز پيروزي آنان در برابر چالشهاي داخلي و خارجي است را محقق سازد. رويايي كه ملت ايران و مسئولان نظام با بصيرت و هوشياري همواره آن را بر باد دادهاند.
چهارم آنكه غرب سعي دارد تا چنان القاء سازد که مشکل مذاکرات هستهاي با ايران نه تحريمها و دشمنيهاي غرب بلکه جنگ داخلي ميان شيعه و سني است. به عبارتي غرب با به کارگيري كشورهاي منطقه سعي دارد تا چنان القاء سازد که همچون تروريسم جاري در منطقه که برگرفته از رقابت شيعه و سني عنوان ميشود، موضوع هستهاي ايران نيز درگيري شيعه (ايران) و سني (عربستان) است.
غرب با اين حربه سعي دارد تا سياست تخريب چهره اسلام را اجرايي سازد که متاسفانه برخي كشورهاي منطقه نيز خواسته و ناخواسته گرفتار اين بازي شدهاند.
در نهايت در باب رفتارهاي كري ميتوان گفت كه اين اقدامات صرفا رايزنيهاي انحرافي براي برهم زدن تمركز تيم هستهاي و غبارآلود ساختن فضاي داخلي ايران و القاي رهبري جهاني آمريكا است كه بر خلاف ادعاي آمريكاييها تاثيري نيز بر مذاكرات ندارد چرا كه آنچه مذاكرات را به نتيجه ميرساند مذاكره با طرفهايي كه هيچ جايگاهي در مذاكرات ندارند، نميباشد بلكه راهكار كاملا آشكار است و آن پايان خصومتورزي غرب با حقوق هستهاي ملت ايران و لغو تمام تحريمها ميباشد ولاغير.