?>?> چرایی و چگونگی تشکیل سازمان منافقین (13) | سیاست روز
يکشنبه ۲ مهر ۱۳۹۶ - ۲۰:۵۵
کد مطلب : 101112

چرایی و چگونگی تشکیل سازمان منافقین (13)

فرار مخفیانه از اردوگاه اشرف
اعترافات مریم سنجابی یک عضو جدا شده از منافقین: تا قبل از جدایی از تشکیلات فرقه‌ای سازمان مجاهدین، عضو شورای رهبری این سازمان بوده و همچنین عضو شورای ملی مقاومت هستم. بدین وسیله جدایی خودم را از این شورا نیز اعلام می‌کنم.
به گزارش مهر به نقل از العالم و پرس تری‌وی، سنجابی در ادامه گفت: من بنابر تشخیص خودم و پس تجربه تلخ ۲۰ ساله‌ای که در این سازمان داشتم، تصمیم به جدایی از آن گرفتم. طبق قوانین فرقه‌گرایانه‌ای که در این سازمان وجود دارد، هیچ‌کس حق جدایی از آن را ندارد، به همین دلیل به طور مخفیانه خود را به نیروهای عراقی رسانده و از کمپ اشرف خارج شدم.
رجوی هیچ‌کس را به جز خودش قبول ندارد
مسعود رجوی بیش از سی سال است که رهبری این سازمان را به دست گرفته، نظر و ایده هیچ‌کس را قبول ندارد و به جز خودش در این سازمان کسی را به رسمیت نمی‎شناسد و هر روز خودکامه‎تر شده و با فشار و پیچیدگی بیشتری اعضا را مجبور به اطاعت و فرمانبرداری از خودش می‎کند.
خیلی کوتاه می‌خواهم برایتان توضیح دهم. من می‌خواهم از ساده‌ترین حقوق انسانی هر فرد صحبت کنم که اعضای این سازمان از آن محروم هستند. نزدیک به ۲۵ سال است که اعضای کمپ اشرف از اولیه‌ترین حقوق خود محروم هستند.
سنجابی در ادامه اظهار داشت: با وجود تبلیغات گسترده مجاهدین برای عدالت، آزادی و آزادی‌خواهی، و با وجود اینکه آنها از حربه عدالت‌خواهی به شدت در مجامع بین‌المللی سوءاستفاده می‌کنند، در تشکیلات این سازمان همواره بسیار به صورت پیچیده و علنی کلیه اعضای سازمان را تحت استثمار شدید فکری و محرومیت از حقوقشان قرار می‌دهند.
عاقبت وطن‌فروشی و خدمت به دشمنان نظام
این عضو جدا شده گروهک تروریستی منافقین در ادامه اظهارات تکان‌دهنده خود درباره وضعیت اردوگاه اشرف می گوید: هیچ‌کدام از اعضای اشرف حق ارتباط آزادانه با خانواده‌هایشان را ندارند و به آنها اجازه دیدار با اعضای خانواده‌هایشان داده نمی‌شود. در قرن ارتباطات هیچ‌کدام از اعضای اشرف حق استفاده از تلفن و موبایل و اینترنت را ندارند.
افرادی در اشرف هستند که گاه تا ۲۰ سال از خانواده‌هایشان هیچ اطلاعی ندارند و حتی از سرنوشت آنها هم تا کنون هیچ‌وقت خبری نداشته‌اند. حتی امکان تماس تلفنی برای بیماران وجود ندارد تا به خانواده‌هایشان اطلاع دهند. فقط پس از مرگ هر نفر در اشرف، به صورت تلفنی به خانواده وی اطلاع می‌دهند که فرزندت فوت کرده و این‌طور خانواده‌های آن‎ها را دق‌مرگ می‌کنند. افراد حق داشتن خانواده، زن، شوهر، فرزند را ندارند و اینها همه ممنوع است.
بیش از ۹۰ درصد از وقت مسئولان سازمان صرف این می‌شود که این ایدئولوژی را به اثبات برسانند و متاسفانه نتوانسته‌اند کاری را از پیش ببرند و متاسفانه همه اعضا درگیر این موضوع هستند و این موضوع را قبول ندارند و این به یک معضل تشکیلاتی در سازمان تبدیل شده است. اگر به آمار و ارقام نیز نگاه کنیم، از ۸۰ میلیون ایرانی فقط سه هزار و ۵۰۰ نفر هستند که به این سازمان پیوسته‌اند و با آگاهی که من دارم، یک سوم اعضا نیز به صورت اتفاقی و ناخواسته به این سازمان پیوسته‌اند. 

شما لطفا به من بگویید
محرومیت اعضای منافقین از ساده‌ترین امکانات
اعضای این سازمان هیچ‌کدام حق دسترسی به هیچ‌یک از منابع خبری آزاد مثل کانال‌های خبری و رادیو‌های دنیا را ندارند. تنها کانال خبری این سازمان محسوب می‌شود که این کانال مختص به خودش است. افراد این سازمان حتی امکان دسترسی به تلفن‌های داخلی را هم ندارند؛ ارتباط با همدیگر ندارند و همه نفرات در کمپ‌هایشان به صورت کنترل ‌شده نگهداری می‌شوند. در امکانات صنفی، غذایی و حتی دارویی و حتی امکانات کاری تبعیض وحشتناکی بین زنان و مردان در اشرف وجود دارد.
سنجانی در ادامه گفت: مخصوصا زنان فرمانده آن هم در سازمانی که مستمر دم از آزادی، حقوق بشر و جامعه بی‌طبقه می‌زنند؛ زنان فرمانده در شورای رهبری از بهترین امکانات رفاهی برخوردارند در حالی که مردان را از اولیه‌ترین امکانات زندگیشان محروم می‌کنند.
حق آزادی فکر و اندیشه، حق انتخاب دوست، داشتن ارتباط با همکاران، صحبت‌ کردن، دیدن دوستان، و حتی دیدن خواهر و برادر و فامیل در این سازمان ممنوع است. این‌ها در اشرف جرم است. اینها از اولیه‌ترین حقوق هر انسانی در دنیا هستند که به طرز وحشتناکی در این سازمان ممنوع است.
هیچ‌کس هویتی از خود ندارد
سنجانی افزود: تشکیل جلسات صد نفره و گاهی هزار نفره در این سازمان به یک روال و قانون تبدیل شده که در این جلسات نفرات را وادار می‌‌کنند که حتی خصوصی‌ترین افکاری را که از ذهنشان عبور کرده است، در جمع مطرح کنند و سپس آن جمع را علیه آن فرد بشورانند و مورد تحقیر و توهین و آزار قرار دهند. در تشکیلات فرقه‎ای این سازمان به طور رسمی اعلام شده است که هیچ فردی از خودش هیچ هویتی ندارد. زن، شوهر و کلیه افراد خانواده، همه چیزش متعلق به رهبری است.
به طور خاص می‌گویند که جانشان مال مسعود رجوی و روح و افکارشان متعلق به مریم رجوی است و این زیربنای ایدئولوژی کثیف این سازمان است، یعنی افراد نباید خودشان هیچگونه تصمیم‌گیری و یا فکر و اندیشه و یا اختیاری بر امور خصوصی خود داشته باشند.
نکات بسیار زیاد دیگر غیرقابل انکاری در این سازمان وجود دارد که هیچ‌گاه قادر به پاسخ قانع کننده‌ای به آن نخواهم بود و این مطلب تنها بخشی از روابط فرقه‌گونه این سازمان است. من از زمانی که عضو شورای رهبری این سازمان شدم، به من ابلاغ شد که دیگر هرگز نمی‌توانم این سازمان را ترک کنم و اگر زمانی بخواهم از این سازمان جدا شوم، حکم من مرگ است و باید با قرص سیانور خودکشی کنم.
شما لطفا به من بگویید، آیا در جهان یک وزیر و یا یک مقام امنیتی، حتی یک رئیس‌جمهور اگر نخواهد کارش را انجام دهد، می‎تواند یا نه؟ اگر دارد لطفا به من بگویید. این چه سازمانی است که اینگونه حکم می‌کند؟ این قانون این سازمان است که علیه مخالفان خودش حکم مرگ می‌دهد، حکم فرار و هرگونه جدایی از این سازمان مرگ است. این بارها توسط مسعود رجوی مورد تاکید قرار گرفته است. در این رابطه می‌خواهم اشاره کنم که در سال‎های قبل حتی دو تن از شورای رهبری را در این رابطه به قتل رسانده‎اند. همین الان تعدادی از اعضای شورای رهبری هستند که جدا شده‌اند و در آنجا زندانی هستند. 

دروغی بیش نیست
خیلی‌ها می‌خواهند فرار کنند ولی می‌ترسند
این عضو جدا شده فرقه رجوی در ادامه می‌گوید : تعداد بسیار زیاد دیگری نیز هستند که می‌خواهند آنجا را ترک کنند، ولی از ترس جان و موقعیتشان جرات نمی‎کنند که عقایدشان را ابراز کنند. اینکه افراد می‌توانند خودشان انتخاب کنند که در اشرف باشند یا نه، دروغی بیش نیست و این یک واقعیت غیر قابل انکار است که هرکس که موفق به فرار یا خروج از اشرف شده می‌تواند آن را شهادت دهد.
متاسفانه آقای مسعود رجوی فکر می‌کند که با خون انسان‌ها و جان آن‌ها می‌تواند افکار توهم‌آمیز خود را پیش ببرد و در قرن ۲۱ مثل سایر رهبران خودکامه در جهان کشورگشایی کند. رهبری که سال‌ها خودش را پنهان کرده و اینگونه افراد خود را به کشتن دهد.
زندگی انسان‌ها بیش از هر چیز دیگری در دنیا ارزش دارد و کسی حق ندارد برای زندگی کسی تصمیم بگیرد، چه رسد به اینکه آن‎ها را مجبور به کشتن کنند.
درحالی که در این فرقه به صراحت و در جلسات عمومی گفته می‎شود که تنها کسی که در این سازمان ارزش دارد رهبری است و همه باید جانشان را فدای او کنند. سازمان مجاهدین در راستای سیاست‌های فرقه‌گرایانه خود، همواره دخالتی آشکار در امور داخلی عراق داشته است، از جمله ستادهای خاصی به منظور این کار تشکیل شده، ستادهایی به نام روابط عراق، سیاسی و اجتماعی و مستمرا دخالت در امور عراق را در دستور کار خود قرار داده از جمله ایجاد حمایت از سازمان، ایجاد شورش و ناآرامی در کشور عراق با حمایتهای مادی کلان.
من از همه مجامع بین‎المللی درخواست می‎کنم برای کمک و یاری، برای آزاد کردن سایر اعضای باقی مانده در بند و در زندان این تشکیلات کمک کنند. با آنها مصاحبه آزاد و خصوصی انجام دهید و آن‎ها را به کشورهای نخود پناه دهید. بنابراین من از همه شما درخواست کمک و یاری رساندن به اعضای محصور در تشکیلات فرقه‎ای رجوی دارم.
اظهارات تکان‌دهنده عبداللطیف چهاردری
دیگر عضو گروهک تروریستی منافقین که موفق به فرار از اردوگاه مخوف اشرف شده است، در اظهارات خود در یک نشست مطبوعاتی در بغداد گفت : من عبداللطیف چهاردری به مدت ۲۵ سال در فرقه رجوی بودم. من از ۱۵ سالگی در این سازمان بودم و الان ۴۰ سال دارم. در مقاطع مختلف مسئولیت‌های مختلفی داشتم. من هم ضمن تایید صحبت‌های خانم سنجابی، به دلیل فشارهایی که در این سالیان تحمل می‌کردم، تصمیم گرفتم از این سازمان جدا شوم، اما نمی‌توانستم به سادگی از این سازمان جدا شوم. 

رجوی فقط دروغ می‌گوید
چگونگی فرار از اردوگاه مخوف
شب ساعت سه از خواب بیدار شدم، از مسیرهای طولانی و صعب‌العبور عبور کردم تا به پست‌های بازرسی مجاهدین برخورد نکنم و بازداشت نشوم. من ساعت ۴:۳۰ خودم را به نیروهای عراقی معرفی کردم. نیروهای عراقی به من کمک کردند تا از آنجا خارج شوم.
اجازه دهید به یک نکته اشاره کنم، از موقعی که از آن جا خارج شدم، نیروهای عراقی خیلی در این راستا به ما کمک کردند. برعکس آن چیزی که مجاهدین در ذهن ما خوانده بودند و می‌گفتند که نیروهای عراقی شما را اذیت و آزار می‌کنند، چنین اتفاقی نیفتاد.
من چند نکته را می‌خواستم مطرح کنم، در طی هشت سال گذشته متاسفانه هیچ امکانی برای اعضای کمپ اشرف فراهم نشده تا بتوانند آزادانه صحبت‌هایشان را مطرح کنند. فقط یک بار و آن هم در سال ۲۰۰۳ یا ۲۰۰۴ بود که حدود هفتصد نفر رفتند. اما موضوعی که من می‌خواستم امروز درباره آن صحبت کنم، موضوع دوگانگی مواضع سازمان است. 

رجوی فقط دروغ می‌گوید
وی گفت: همان طور که شما دوستان در جریان هستید، بعد از جنگ آمریکا و عراق، مریم و مسعود رجوی در روابط بین‌المللی اعلام کردند که ما جنگ و مبارزه مسلحانه را رد می‌‌کنیم. آنها گفتند که ما خواستار برگزاری انتخابات آزاد هستیم، اما در موضوع داخلی این سازمان، به دنبال هیچ چیزی جز جنگ مسلحانه نیستند. شعار درونی این سازمان جنگ و مبارزه مسلحانه است و همواره به نیروها اینگونه وانمود می‌کنند که یک روزی با دولت عراق کنار می‌آییم، سلاح‌هایمان را پس می‌گیریم و به جنگ و مبارزه مسلحانه ادامه می‌دهیم. اعتقاد به مبارزه مسلحانه، مشی مسلحانه، عملیات انتحاری و جنگ همواره اصلی‌ترین پایه این سازمان بوده است.
تشکیلات سازمان مجاهدین یکی از بنیادی‌ترین و متحجرترین ایدئولوژی‌ها را دنبال می‌‌کند و در نوع خود بی‌نظیر است. از جمله در قرن بیست و یکم اعتقاد به مبارزه مسلحانه و جنگ و کشتار انسان‌ها، محدودیت‌های شدید فیزیکی، به بند کشیدن اعضا، نشست‌های اجباری، آموزش‌های اجباری، ایدئولوژی فرقه گرایانه و حق نداشتن هیچ گونه اعتراض و بحث سیاسی با رهبران آن، از اعتقادات این سازمان است. هیچ کدام از اعضا حق اعتراض به صحبت‌های سیاسی رجوی را ندارد.
چهاردری در ادامه می‌گوید: همچنین اضافه می‌کنم که این سازمان همان طور که قبلا گفتم در درون معتقد به مبارزه مسلحانه و جنگ صد برابر است. مسعود رجوی بارها در تلویزیون اعلام کرده که معتقد به جنگ صد برابر است. علاوه بر این که در طی این سالیان سازمان مجاهدین نسبت به هشدارهای دولت عراق درباره اینکه این سازمان نمی‌تواند در عراق باقی بماند، نه تنها به این هشدارها هیچ اعتنایی نکرده برعکس تدارک جنگ نیز دیده شده است. 

آماده‌سازی جنگ یا پایان اشرف
وی در پایان خاطرنشان می‌کند: مدت‌ها پیش بود که مجاهدین دنبال آماده‌سازی جنگ بودند از آن جمله آماده‌سازی لباس، تمرین‌های نظامی و حتی تلاش برای گرفتن سلاح از نیروهای عراقی نحوه اسیر کردن نیروهای عراقی و تحریک این نیروها به صورت روزمره است. این مسائلی که درون این سازمان هنوز هست و روزانه ادامه دارد. ممکن است نیروهای عراقی از این مسأله اطلاع نداشته باشند ولی من خود جزء کسانی بودم که در اردوگاه اشرف و پشت خاکریزها و دور از چشم نیروهای عراقی آموزش می‌دیدم.
محمد العسکری سخنگوی وزارت دفاع عراق تاکید کرده است اطلاعات و گزارش‌های موثقی وجود دارد که بسیاری از ساکنان این اردوگاه، قصد دارند از آن خارج شده و عراق را ترک کنند؛ و تاکنون ده‌ها نفر از منافقین و حتی فرماندهان آنها پس از فرار از این اردوگاه خود را تسلیم دولت عراق کرده اند.
خاطر نشان می‌شود گروهک تروریستی منافقین در موضعی فریبکارانه و در تلاش برای مظلوم‌نمایی مدعی شده بود ارتش عراق مرتکب جنایت شده و ۳۱ نفر از اعضایش را کشته و بیش از ۳۰۰ نفر را زخمی کرده است؛ این در حالی است که ارتش عراق با هدف اعمال حاکمیت دولت بر تمام کشور بر اساس قانون اساسی وارد اردوگاه اشرف شده بود که با اقدامات خشونت آمیز اعضای گروهک تروریستی منافقین روبه‌رو شد.
اقدامات خشونت آمیز منافقین در اردوگاه اشرف (عراق جدید) و درگیری آنها با نیروهای عراقی، این گروهک تروریستی را به ادامه سیاست جوسازی علیه دولت منتخب مالکی با هدف تحریک افکار عمومی جهان و جلوگیری از اخراج آنها براساس قانون اساسی عراق واداشت.
گروهک منافقین به این طریق و با مظلوم‌نمایی سعی دارد افکار عمومی جامعه جهانی را با خود و علیه دولت عراق همراه کند؛ این گروهک با تکیه بر حمایت‌های گسترده غربی‌ها از جمله آمریکا و اخیرا حمایت اتحادیه عرب تلاش می‌کند همچنان حاکمیت و استقلال عراق را به چالش بکشاند.
دولت عراق پرونده امنیتی اردوگاه عراق جدید (اشرف) را اوایل سال ۲۰۰۹ از نظامیان آمریکایی تحویل گرفت و نیروی امنیتی ویژه‌ای برای حمایت از این اردوگاه تشکیل داد؛ حدود ۳۴۶۶ عضو گروهک منافقین در این اردوگاه به سر می‌برند.
اردوگاه اشرف در استان دیاله عراق حدود ۳۵۰۰ نفر از اعضای گروهک تروریستی منافقین را در خود جای داده است. گروهک تروریستی منافقین از دهه هشتاد پادگان نظامی اشرف دراستان دیاله (۵۷ کیلومتری شمال شرق بغداد) را به عنوان مقر خود برگزید. 

پرورش روحیه نوکرصفتی
لازم به ذکر است که در حال حاضر نیز شاهد نشست‌هایی در بین اعضای باقی مانده گروهک نیز برگزار می‌گردد که به برخی از این نشست‌ها به صورت مجمل اشاره‌ای می‌کنیم.
الف) نشست لایه‌ای: در این نشت افراد هم رده اقدام به تشکیل نشستی می‌نمایند که در آن هر یک از افراد با مسئول خود تمامی اقدامات و فعالیت‌هایی که انجام داده است را بازگو می‌نماید.
ب) نشست جاری: در این نشست چنان‌چه عناصر با یکدیگر در طول همان روز مشکلی داشته‌اند، می‌بایست مطرح و در همان روز باید حل و فصل گردد و نبایستی مشکلات موجود به روز بعد کشیده شود که اصطلاحاً به آن صفر، صفر می‌گویند.
پ) نشست کمیته: در این نشست افرادی که هم‌رده می‌باشند هر روز درخصوص مسائل مختلف (سیاسی، اجتماعی و...) نظرات خود را مطرح و به بحث و تبادل نظر می‌پردازند. در این نشست یک نفر به عنوان مسئول، ناظر بحث‌های انجام شده است و در برخی موارد در بحث‌های صورت گرفته شده نیز مداخله می‌نماید. لازم به ذکر است در این نشست اعضاء به گروه‌های ۷ الی ۸ نفره تقسیم می‌شوند.
در تبیین ماهیت نشست‌های مختلف برگزار شده بایستی در وحله اول عنوان نمود که مسعود با طراحی این مدل از اقدامات تلاش نموده که به نوعی به خصوصی‌ترین زوایای فکری افراد دست پیدا نماید تا افراد به مانند شیشه‌ای صاف در اختیار وی قرار داشته باشند تا در هر موقع و هر زمانی که تشخیص بدهد با تلنگری اقدام به شکستن شیشه‌های موجود نماید. همچنین بایستی عنوان نمود که مسعود با این اقدام توانسته بود ترسی را در دل اعضاء سازمان بیندازد چراکه آنها به خوبی می‌دانستند که دیگر چیزی برای پنهان شدن و یا دوام ایستادگی در مقابل مسعود و رده‌های دیگر را ندارند در واقع مسعود با این اقدام شیشه عمر دیوان را در اختیار خود گرفته و این در شرایطی بوده که خودش همواره سعی نموده که شیشه عمر خود را از دسترس دیگران به انحای مختلف دور نگه دارد. مسعودی که خود از طرف رقبا، دوستان و همکاران در ماقطعی به داشتن روحیه اپورتونیستی معروف بود خود در هیچ‌کدام از این نشست‌ها حضوری نداشت و در ورای انبوهی از شیشه‌های جمع‌آوری شده پنهان می‌شد. در ادامه و در تحلیل دیگر بایستی عنوان نمود که مسعود با این اقدام خود به نوعی یک دور تسلسل بیهوده در سطح سازمان ایجاد نموده بود که اعضا یا بایستی در این دور تسلسل ایجاد شده باقی می‌مانند و با بهانه‌های واهی و پوچ خود را قانع می‌نمودند و یا این‌که این حلقه ایجاد شده به مانند طناب داری دور گردن آنها گره می‌خورد و به حیات اعضا پایان می‌بخشید.
در پایان بایستی عنوان نمود که خود این طراحی نشست‌ها در سازمان به نوعی باعث پرورش روحیه نوکرصفتی در بین اعضای سازمان شده بود و در سازمان هر کسی که بیشتر چاپلوسی می‌نمود در رده‌های سازمان بیشتر به موفقیت دست پیدا می‌نمود و پیشرفت می‌کرد، اما غافل از اینکه به مانند حشراتی می‌مانند که در تور عنکبوتی گرفتار شده است که هر چه در آن بالاتر روند به شکارچی خونخوار خود بیشتر نزدیک‌تر می‌شوند. 

تعیین ضرب‌الاجل
بررسی وضعیت و عملکرد سازمان منافقین از سال ۱۳۹۰ تاکنون:
منافقین در طول سال ۱۳۹۰ با دو مساله عمده مواجه بودند که در هر دو مورد ناکام ماندند. مهم‌ترین مساله، اولتیماتوم دولت عراق در ابتدای سال ۱۳۹۰ مبنی بر لزوم تخلیه و تعطیلی اردوگاه اشرف (قرارگاه منافقین) در این کشور بود. این اولتیماتوم پس از آن صادر شد که در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ درگیری شدیدی میان نیروهای ارتش عراق و ساکنین کمپ اشرف درگرفت و در جریان آن ۳۴ نفر کشته و حدود ۳۰۰ نفر نیز زخمی شدند. مطابق گزارش مقامات عراقی، قرار بود بخشی از زمین‌های اطراف اردوگاه اشرف که خالی از سکنه بود به کشاورزان داده شود اما ساکنین اردوگاه اجازه این کار را ندادند و با نیروهای ارتش عراق درگیر شدند. پس از این حادثه، سخن‌گوی دولت وقت عراق اعلام کرد که تنها سه نفر از سوی نیروهای عراقی کشته شده‌اند و مابقی به دست نیروهای گارد خود سازمان به قتل رسیده‌اند و غالب آنها کسانی بودند که قصد داشتند از اردوگاه فرار کنند. پس از آن دولت وقت عراق اعلام نمود که این اردوگاه می‌بایست تا پایان سال ۲۰۱۱ (۱۰ دی‌ماه ۱۳۹۰) تخلیه شده و نیروهای منافقین نیز عراق را ترک کنند.
پس از تعیین این ضرب‌الاجل، سازمان منافقین تلاش بسیاری را آغاز کرد تا این سیاست دولت وقت عراق را منتفی کرده و به فعالیت خود در عراق ادامه دهد. برگزاری برخی تجمعات استیجاری در غرب، لابی‌گری‌ها و نشست‌های تبلیغاتی که به صورت شبانه‌روزی از تلویزیون این جریان موسوم به (سیمای آزادی) پخش می‌شد، برخی از این تلاش‌ها بودند. همزمان با این تلاش‌ها ایالات متحده آمریکا نیز وارد مذاکره با عراقی‌ها شد تا حداقل زمان این ضرب‌الاجل را به تعویق اندازد که البته موفق نشد و در این میان حتی مذاکرات بان‌کی‌مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نیز راه به جایی نبرد. در نهایت با اصرار و پافشاری ایالات متحده و سازمان ملل قرار بر این شد که منافقین به تدریج و در یک مهلت زمانی شش ماهه، یعنی تا نیمه سال ۲۰۱۲ قرارگاه اشرف را تخلیه و به کمپ لیبرتی در شمال فرودگاه بغداد که پیش از این پایگاه نیروهای آمریکایی بوده است، منتقل شوند و از آنجا نیز چنان‌چه مایل بودند به ایران و در غیر این صورت، به کشور ثالثی بروند.
در روز ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۹۰ و در مرحله نخست منافقین پذیرفتند که حدود ۴۰۰ نفر از اعضای خود را به پایگاه لیبرتی منتقل کنند و این در حالی بود که بیش از سه هزار نفر از منافقین در کمپ اشرف حضور داشتند. بنا به گفته سفیر وقت ج.ا.ا در کشور عراق (آقای حسن دانایی‌فر)، بیش از هزار نفر از منافقین مایل به مراجعت به ج.ا.ا بودند.

چالش دوم منافقین
در چارچوب توافق بین دولت وقت عراق و سازمان ملل متحد، مقرر شده بود انتقال ساکنان اشرف به خارج از این کشور، در دو مرحله صورت گیرد که مرحله نخست، بستن پادگان اشرف و مرحله بعد، انتقال به نقطه‌ای دیگر بود البته پس از مصاحبه نمایندگان کمیساریای عالی پناهندگان و مسئولان مربوطه با اعضای سازمان منافقین، مقرر شد مقصد اعضا با رضایت خودشان مشخص شود. مطابق اظهارات سفیر وقت ج.ا.ا در عراق (آقای حسن دانایی‌فر)، در حدود ۸۳۰ نفر از اعضای گروهک منافقین دارای پاسپورت اروپایی بودند که از این‌رو کشورهای صادرکننده پاسپورت می‌بایست این افراد را می‌پذیرفت. نماینده سازمان ملل نیز اعلام نمود که نزدیک به ۲ هزار نفر از منافقین نیز برای مراجعت به ج.ا.ا اعلام آمادگی کرده‌اند و قریب به هزار نفر نیز باقی مانده‌اند که وضعیت آنها بعد از مصاحبه و پُرکردن فرم‌های مربوطه تکلیف‌شان روشن خواهد شد.
در راستای برنامه اخراج منافقین، در تاریخ‌های ۲۸ و ۳۰ مهرماه سال ۱۳۹۵ ششمین و هفتمین گروه از اعضای تروریستی منافقین در گروه‌های کمتر از بیست نفر از طریق نمایندگی کمیساریای عالی پناهنگان سازمان ملل از کمپ لیبرتی به کشور آلبانی و شهر تیرانا منتقل شده‌اند، ضمن اینکه سابقاً در دو نوبت در آبان‌ماه و آذرماه سال ۱۳۹۳ نیز تعدادی از منافقین که شمارشان به کمتر از ۲۵۰ نفر می‌رسید خود را تسلیم نیروهای عراقی کرده بودند.
اما درخصوص چالش دوم منافقین که قبلاً نیز به طور مفصل به آن پرداخته‌ایم بایستی عنوان کنیم که این موضوع چیزی جز حذف یا باقی ماندن نام منافقین در فهرست گروه‌های تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا نبود چراکه این لیست در پایان هر سال میلادی از طرف وزارتخانه مذکور منتشر می‌شود و باقی ماندن نام گروهک در آن باعث ایجاد هزینه‌های بسیار زیاد برای گروهک می‌گردد.
از این‌رو این سازمان که نامش از سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) در فهرست سازمان‌های تروریستی این وزارتخانه قرار گرفته بود و از آن‌جایی که نام سازمان در سال ۲۰۰۰ میلادی از فهرست منتشره توسط اتحادیه اروپا حذف شده بود این گروهک جنایتکار تروریستی با صرف هزینه‌های هنگفت و لابی‌گری تمام تلاش خود را انجام داد تا این اتفاق در سال ۲۰۱۱ در ایالات متحده آمریکا نیز تکرار شود. لازم به ذکر است که پیش از این هم در سال ۲۰۰۸ بریتانیا نام این گروه سیه‌رو را از فهرست گروه‌های تروریستی خارج کرده بود.
گروهک منافقین تلاش بسیار نمود تا لابی‌گری خود در ایالات متحده با محوریت مقامات پیشین امنیتی، اطلاعاتی و نظامی آمریکا و برگزاری همایش‌ها، سخنرانی‌ها و تجمعات استیجاری در برابر وزارت امور خارجه آمریکا و کنگره این کشور به مقصود خود نایل آید. دو رئیس سابق سیا، رئیس سابق FBI، دادستان کل سابق، اولین رئیس دپارتمان امنیت میهنی و اولین مشاور امنیت ملی اوباما از جمله این افراد بودند که با دریافت ده‌ها هزار دلار حاضر شدند به این لابی بپیوندند.

زندانی خودتان هستید
هدف منافقین از این تلاش‌ها، حل معضل عضوگیری آن‌ها در اروپا و آمریکا بود که با ابقا در فهرست سیا، با مشکل و بن‌بست اساسی روبه‌رو شده و آنها حتی برای برگزاری یک تجمع کوچک مجبور بودند بسیاری از بی‌خانمان‌ها را استخدام کنند. اما در نهایت وزارت امور خارجه آمریکا در هفتم مهرماه یک‌هزار و سیصد و نود و یک در بیانیه‌ای اعلام کرد، وزیر امور خارجه این کشور تصمیم گرفته است براساس آنچه هم‌گامی با قانون و به موجب قانون مهاجرت و تابعیت این کشور خوانده شده است، عنوان سازمان تروریستی را از مجاهدین خلق ایران بردارد و آن را از فهرست سازمان‌های تروریستی خارج کند. علاوه بر این، وزارت امور خارجه کانادا نیز در ۳۰ آذرماه ۱۳۹۱، نام این گروهک تروریستی را از فهرست گروه‌هایی که این کشور به عنوان تروریست می‌شناسد خارج کرده و اعلام نمود که نام نیروی قدس سپاه پاسداران ج.ا.ا را به این فهرست افزوده است. بر این اساس منافقین می‌توانستند دفتر سیاسی خود را در آمریکا علنی و لابی‌گری رسمی را در کنگره و کاخ سفید انجام داده و برای برگزاری جلسات و میتینگ‌های سیاسی و نمایشی، اعضای خود را به آمریکا و کانادا منتقل کنند. همچنین، امکان دریافت علنی کمک‌های مالی و بهره‌گیری از دارایی‌های سازمان و افراد وابسته به آن در آمریکا و کانادا میسر و ممکن گردید.
منافقین و کمپ لیبرتی:
پادگان لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بغداد تا سال ۱۳۹۳ بخش عمده‌ای از منافقین را که کمتر از سه‌هزار نفر می‌بودند در خود جای داده بود که از این تعداد به مرور زمان تعدادی از منافقین که شمارشان کمتر از ۲ هزار نفر بوده به کشور آلبانی (تیرانا) اعزام شدند و الباقی هنوز در پایگاه لیبرتی در یک ساختار کاملاً مشخص حضور دارند. درخصوص ساختار گروهک در این کمپ بایستی عنوان نمود که کمپ لیبرتی از تعدادی سکشن و یا قسمت تشکیل شده که هر قسمت دارای چهار بلوک و هر بلوک شامل ۴۲ کانتینر یا (بنگال) می‌باشد که مسئولیت آن برعهده مژگان پارسایی به عنوان نماینده مسعود و مریم رجوی می‌باشد. لازم به ذکر است که زهره اخیانی نیز به عنوان مسئول اول تشکیلات گروه در این کمپ حضور دارد اما همه کاره کمپ مژگان پارسایی می‌با‌شد. این پایگاه از نظر وسعت به مراتب کوچک‌تر از پادگان اشرف می‌باشد. این کمیِ جا باعث شده جداسازی و کنترل نیروهای منافقین همچون گذشته امکان‌پذیر نباشد و اعضای خانواده یا فامیلی که به صورت گروهی عضو گروهک هستند به راحتی با یکدیگر ملاقات و تعامل داشته باشند. همین موضوع موجب به وجود آمدن برخی تنش‌ها در بین ساکنین لیبرتی نیز شده است. افراد این کمپ عملاً از لیبرتی به عنوان زندان گروهک نام می‌برند و امکانات بسیار ضعیفی از نظر ارتباطی (تلفن، اینترنت و...) دارند. ورود و خروج افراد، آذوقه و وسایل به وسیله نگهبانان عراقی کنترل شده و معمولاً سخت‌گیری‌هایی در این مرحله اعمال می‌گردد. با توجه به بحران عراق و وضعیت امنیتی حاکم بر آن منافقین مستقر در عراق همواره در نوعی ترس و واهمه بسر می‌برند لذا تلاش نموده‌اند که مسئولیت تامین امنیت این کمپ را نیروهای آمریکایی برعهده بگیرند و بر همین است است که نیروهای آمریکایی مستقر در بغداد با انجام پرواز بالگردهای خود، علاوه بر تامین امنیت نیروهای خود وظیفه تامین امنیت کمپ لیبرتی را نیز برعهده دارند.
در پایان کلام بایستی به آن دسته از منافقینی که هنوز در سازمان تروریستی حضور داشته و در حال فعالیت هستند عنوان نماییم که در این چند صباح عمر بیهوده خود، چرا همواره خود را اسیر و زندانیِ فکری بیهوده نموده‌اید. تا کِی بر این بن‌بست‌ها پافشاری خواهید کرد؟ چراکه زمانی اسیر زندان فکرتان بودید و زمانی نیز اسیر زندان‌های گروهک و الان نیز باز زندانی خودتان هستید.

پژوهش و تالیف: تورج گیوری
پایان

https://siasatrooz.ir/vdcdff0fxyt0zf6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی