بحران از ابتدا يكي از واقعيتهاي اجتنابناپذير زندگي بشر بوده و بشريت هميشه با انواع مختلفي از بحرانها به ويژه بحرانهاي طبيعي مواجه بوده است؛ از بحرانهايي چون قحطي، خشكسالي، سيل، زلزله، شيوع بيماريهاي واگيردار گرفته تا بحرانهايي چون جنگها و آلودگيهاي زيستمحيطي و... همه اين بحرانها بسته به حجمشان آسيبها و لطمات متفاوتي به محيطي كه در آن رخ ميدهند، وارد ميكنند. اما کارکرد رسانه در این بحرانها چیست و چطور میتوان در هنگام بحران مدیریت رسانه موفقی داشت؟! چرا و چگونه باید رسانه برنامهای برای مدیریت بحران داشته باشد؟!
بحران چیست؟
برای رسیدن به پاسخ مدیریت صحیح بحران ابتدا باید تعریف دقیقی از این واژه ارائه و کارکرد رسانه را در زمان وقع بررسی کرد. بر این اساس بلاید گفت «بحران» اصطلاحي عاميانه است كه درپی يافتن معنايي علمي است، معني بحران براي عموم مردم روشن و واضح است و به راحتي معني آن را درك ميكنند. فرهنگ فارسي «عميد» بحران را آشفتگي و تغيير حالت؛ تغيير حالت ناگهاني مريض تبدار كه منجر به بهبودي يا مرگ او بشود، تعريف ميكند اما «دهخدا» بحران را شديدترين و ناراحتترين وضع مريض در حال تب، معنا كرده است.
با دقت نظر به تعاريف متنوع و گوناگوني كه در ادبيات بحران وجود دارد، درمييابيم كه سه عامل مشترك و مهم در تمامي تعاريف آن وجود دارند كه عبارتند از: تهديد، زمان، غافلگيري یعنی همه بحرانها در سه ویژگی مشترک هستند، اول اینکه همگی تهدیدی را برای محدودهای مشخص ایجاد میکنند و غافلگیرانه آغاز شده اند و نهایتا در زمان نامشخص بروز و ظهور یافته و سرعت انتشار اخبار درست از کانالهای رسمی در این زمان حیاتی است.
اما باید دانست که حجم يك بحران با مشخص شدن سه عامل دامنه، شدت و دوام بحران مشخص ميشود. منظور از دامنه بحران تعداد مسائل و زيرسيستمهاي درگير در بحران است، در حاليكه شدت بحران، وسعت و محدوده فضايي برخورد عوامل دخيل در بحران را تعريف ميكند.دوام بحران سومين شاخص مشخصكننده حجم بحران است كه در آن عامل زمان نقش اساسي دارد، كه هر قدر زمان برگشت به شرايط عادي كوتاهتر باشد دوام بحران نيز كمتر بوده است. در حقيقت دامنه، شدت و دوام بحران سه عامل اثر گذار بر يكديگر است و اندازه هر يك از آنها ميتواند بر آن دوي ديگر قرار گيرد.
بحران چطور ایجاد میشود
بحرانها را ميتوان نتيجه عناصر علي متعدد و زنجيرهاي از خطاها و اشتباهات دانست: به طور معمول يك بحران با پيدايش عمدي يا غيرعمدي يك محرك آغاز ميشود. اين محرك بايد به عنوان تهديدي غيرعادي درك شود. محرك ابتدايي بحران ميتواند در قالب كلام (سخنراني)، نوشته (نامه، مقاله) يا اقدام عملي سخت (درگيري، تخريب) شكل گيرد.
بحرانها از چهار مرحله مختلف عبور ميكنند: اولين مرحله مربوط به دوره زماني «انباشت بحران» است؛ در اين دوره نشانههاي بحران به مرور خود را نشان ميدهند و مدتها قبل از اینکه چكانندههاي بحران عمل كنند، علائم و پيشدرآمدهاي بحران معلوم ميشوند. دومين مرحله شكلگيري بحران «بروز و ظهور بحران» است: در اين دوره حوادث تحريككننده موجب بروز و ظهور بحران شده و آن را به شكل يك واقعيت ملموس و تهديدكننده در ميآورد. خسارتها و ضربههاي فيزيكي و رواني به سازمان و عناصر محيطي در اين مرحله صورت ميگيرد. «فروكش كردن بحران» سومين مرحله از حيات بحران است كه با اسمهاي ديگر نظير «مرحله مزمن» و... نيز شناخته ميشود. در اين مرحله بحران وارد فضاي جديدي شده، دامنه و شدت آن به طور چشمگيري كاهش مييابد. چهارمين و آخرين مرحله مربوط به زماني ميشود كه نشانههاي بهبود اوضاع و برطرف شدن تهديدها پديدار شده. پايان يك بحران لحظهاي است كه اين مرحله به اتمام رسيده باشد.
مواجهه با بحران
انواع راهبردهاي رسانهاي در مواجهه با بحران شامل انفعالي، واكنشي، فعال و فوق فعال طرح و راهبردهاي فعال و فوق فعال به مثابه نياز اساسي رسانهها براي مقابله با بحران تبيين خواهند شد. اما در این میان نقش رسانهها در مراحل مختلف مديريت بحران بی بدیل و حذف نشدنی است، این نقش شامل مرحله آموزش (پيش از بحران)، مرحله مواجهه (حين بحران) و مرحله پشتيباني و اصلاح (پس از بحران) می شود که باید درست و صحیح پیاده شود.
مدیریت بحران در رسانه
با توجه به این مهم که امروزه مردم اساساً از طريق رسانهها و البته شبکههای مجازی اطلاعات دريافت ميكنند. فعاليت رسانههای رسمی در عرصه اطلاعرساني و تبليغات آنها را به عامل محور شكلدهي به افكار عمومي در جوامع معاصر تبديل كرده است. رسانهها با توجه به به قدرتي كه در جذب توده مخاطبان و مشاركت در فرآيند شكلدهي به افكار عمومي دارند، نقش قابل ملاحظهاي در بحرانها و كشمكشهاي اجتماعي، سياسي و بينالمللي ايفا ميكنند. البته درك عمومي جامعه و واكنشهاي تشديدکننده و يا ثبات بخش تودهها در قبال بحران منحصراً در اختيار رسانهها نيست اما رسانه در اين زمينه به عنوان يكي از مهمترين عوامل و بازيگران اجتماعي مطرح هستند.
دنيس مك كوييل درارتباط بين رسانه و بحران ميگويد: رسانهها ميتوانند تغييرات پيشبيني شده يا تغييرات ناخواستهاي را موجب شوند، تغييرات محدودي ايجاد ميكنند، تغييرات را سهولت بخشند، وضع موجود را تقويت كنند ويا از تغيير در وضع موجود جلوگيري نمايند بنابراين رسانهها در ايجاد آمادگي در بين اقشار مختلف بحرانهاي طبيعي ميتواند نقش بسزايي را بازي کند.
عملکرد رسانهها در بحران
اما متاسفانه بسیاری پیش آمده که رسانهها نتوانستند آنطور که باید نقش مثبتی در مدیریت بحران و آرامش به رمدم ایفا کنند، و گاه با سکوت و خلا انتشار اخبار رسمی باعث شده اند که بحران تشدید و یا انتشار شایعات اخبار دروغ در شبکههای اجتماعی مدیریت بحران را با مشکل عدیدهای روبهرو کند. متاسفانه در زمان زلزله کرمانشاه و چه در زمان آتش سوزی پلاسکو و چه در زمان سیل اخیر مدیریت نامناسبی را از رسانهها دیدهایم به گونهای که رسانهها با انتشار دیرهنگام اخبار مربوط به بحران ایجاد شده شوق مردم را به شنیدن اخبار در شبکههای غیررسمی مانند شبکههای اجتماعی بیشتر و باعث شدهاند که اخبار کذب بارها مردم را به سمتی بکشاند که مدیریت نیروهای امدادی را با مشکل مواجه کند.
متاسفانه رسانههای کشور خصوصا رسانههای بینالمللی ایران در مدیریت بحرانهای بینالمللی و جریانسازی جنگ نرم عملکرد قابل قبولی نداشتند و اغلب به جای مدیریت جنگ رسانهای و جریانسازی یا سیاستهای تقلید را برگزیدند یا پاسخ به جریانهای بیگانه! و از خود خلاقیت کمتری را بروز دادهاند، البته به جز تک گزارشات که معلوم میشود سیاستهای کلانی پشت آن نبوده است.
رسانه و سیل
درست است که اطلاعیههای مدیریت بحران از شبکههای صداوسیما مدام پخش و اطلاعات به مردم میرسید اما جای خالی اخبار تکمیلی خصوصا در سایتها و خبرگزاریها آن هم در ایام تعطیلات نوروز که سیل جاری شده بود خالی بود، در عین حال به جز دو روزنامه که آن هم بازتابدهنده اخبار خبرگزاریها و بیانیههای ستاد مدیریت بحران بودند هیچ روزنامهای در تعطیلات نوروزی برای اطلاعرسانی در زمان بحران فعالیت خود را حتی به صورت الکترونیکی آغاز نکرد تا خلاء رسانهای بیش از بحران زلزله کرمکانشاه و امثالهم به چشم آید و این مهم بیشتر یادمان آید که عملا در رسانهها فضایی به نام وضعیت بحران تعریف نشده و مغفول مانده است.
جای خالی خبرنگاری بحران!
متاسفانه اوضاع خبرنگاری بحران نیز مانند مدیریت بحران در رسانه تعریف چندانی ندارد و خبرنگاران اگر تحصیلکرده رسانههای مربوطه به خود باشند به جز چند واحد دانشگاهی آموزشهای لازم را برای زمان حضور در بحرانها و گزارشگری در بحران ندیده و همین باعث میشود که عملا رفتارهایی مانند حضور در نزدیکی موقعیت خطرناک ایجاد شده را داشته باشند که برای جانشان مخاطراتی ایجاد کند، مانند گزارش از ساختمان در حال ریزش و یا حضور در کنار یا وسط سیلاب!! و... بر همین اساس ضروری به نظر میرسد که پس از بررسی سیاست کلان مدیریت بحران در رسانه به خبرنگاری بحران نیز توجه ویژهای شود.
در نهایت با جمیع شرایط فوق به نظر میرسد تدوین سیاستهای کلی مدیریت و مواجهه با بحران در رسانه و آموزش خبرنگاری در شرایط بحران برای رسانههای کشور امری لازم و ضروری و البته فوری باشد که باید متولیان رسانه و یا حتی معاونت مطبوعاتی به رفع نیاز این حوزه کمک کند تا در بحرانها به جز غافلگیری مدیریتی! غافلگیری رسانهای را هم تجربه نکنیم!
نویسنده: مائده شیرپور