رسانههای غرب هیاهوی زیادی درباره تحرکات نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا و خلیج فارس به راه انداخته بودند.در چند روز گذشته رسانههای غربی و منطقهای سعی داشتند یک فضای جنگی را ترسیم کنند و این احتمال را به قوت نشان دهند که آمریکا به بهانه حملاتی که به سفارت این کشور در بغداد میشود به ایران حمله نظامی انجام خواهد داد.
ورود ناو هواپیمابر «یو اس اس نیمیتز» که در واقع یک ناو فرسوده است که به دوران بازنشستگی خود نزدیک میشود و جولان آن در دریای عمان و خلیج فارس، پرواز بمب افکن ب ۵۲ در آسمان منطقه و دیگر تحرکات نظامی آمریکا به تهدید و قدرت نمایی علیه ایران تعبیر شده بود.
تحلیلها و گزارشهای رسانههای آمریکایی و عربی منطقه بر این ادعا استوار بود که نیروهای آمریکایی در آماده باش کامل به سر میبرند و هر آن ممکن است واکنشی از سوی آنها علیه مواضعی در ایران صورت گیرد.
ترامپ که روزهای پایانی ریاست جمهوری خود را سپری میکند و باید علیرغم میل خود کاخ سفید را تحویل جو بایدن بدهد، از این اتفاق بسیار خشمگین است. او برای فروکش کردن خشم خود نیازمند بهانهای بود، تا هم منطقه را درگیر آتش جنگ کند و هم دولت بعدی را دچار یک مشکل حاد نماید.عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در این ماجرا آتش بیاران معرکه بودند، آنها تحریک کنندگان اصلی ترامپ هستند و اعتقاد دارند تا پیش از روی کار آمدن بایدن، جنگ علیه ایران آغاز شود.اما باید به یک نکته مهم در این ماجرا توجه ویژه کرد.
دونالد ترامپ رئیس جمهور شکست خورده آمریکا که تنها چند روز دیگر مهمان کاخ سفید است، مانند روزهای نخست ریاست جمهوری از قدرت و نفوذ در حاکمیت برخوردار نیست.ترامپ آن قدرت روزهای نخست و یا حتی چند ماه پیش را ندارد که بتواند دستور دهد و دستورات او اجرا شود.ارتش و پنتاگون آیا در شرایطی که ترامپ چند روز در قدرت قرار دارد، تن به دستور او میدادند؟شاید بتوان یک جو عقل در ژنرالهای آمریکایی یافت که در چنین شرایطی تن به خواسته ترامپ ندهند و خود را در مهلکه جنگ با ایران نیندازند.
قطعاً ژنرالهای آمریکایی از بخشی از توانمندیهای نظامی ایران آگاهی دارند و اما آن بخش پنهان توانمندیهای نظامی ایران بیشتر از آنچه که دیده میشود بر اندام سربازان و ژنرالهای آمریکایی لرزه میاندازد.
پس از شاخ و شانه کشیدنهای ناو هواپیمابر «یو اس اس نیمیتز» در منطقه، این ناو تصمیم گرفت دست از پا درازتر خلیج فارس و دریای عمان را به مقصد پایگاه دریایی «نورفولک» در ایالت ویرجینیا ترک کند.
میلیونها و حتی میلیاردها دلار از پول ملت آمریکا برای چنین اقداماتی هدر میرود و تاکنون رقم ۷ هزار میلیارد دلاری که چند سال پیش دونالد ترامپ اعلام کرد که آمریکا در منطقه هزینه کرده و به باد داده است، بیشتر هم شده است.
یکی از مطالباتی که مرم آمریکا باید آن را پیگیری کنند، سیاستهای نظامیگری سردمداران کاخ سفید است که به نظر میرسد در میان مردم ایالات متحده کمرنگ است و به آن پرداخته نمیشود.دلارهای سیاست نظامی گری نظام حاکم بر آمریکا از جیب سرمایه داران این کشور هزینه نمیشود بلکه این دلارها از جیب مردم این کشور برداشته شده و خرج جنگ افروزیهای نظام لیبرال سرمایه داری در ایالات متحده میشود.اما با توجه به عقب نشینی ناو آمریکایی و فرود بمب افکن ب ۵۲ آمریکا که برای شکار آن یک فروند موشک پدافند باور ۳۷۳ یا موشک ضد هوایی سوم خرداد کافی است تا این «هیکل فربه» را سرنگون کند.
پهپاد فوق پیشرفته گلوبال هاوک آمریکایی که سال گذشته در حریم هوایی ایران با موشک سوم خرداد هدف قرار گرفت و سرنگون شد باید در یاد ارتش آمریکا مانده باشد.ناو هواپیمابر«یو اس اس نیمیتز» هم مانند ب ۵۲ غول بی خاصیتی است که با چند فروند موشک ضد ناو ذوالفقار به آهن پارهای تبدیل میشود که دیگر کارایی ندارد.قطعاً فرماندهان ارشد ارتش تروریسم آمریکا در منطقه به این نتیجه رسیدند که باید تلفات سنگینی بدهند و تجهیزات زیادی از آنها نابود شود که فرار را ترجیح دادند.علاوه بر آن واکنشهای قاطع و جدی مقامات کشورمان به ویژه فرماندهان ارشد نظامی به تحرکات و تهدیدات آمریکا در منطقه، در عقب نشینی نیروهای آمریکا تأثیر زیادی داشت. کافی بود که فرماندهان نیروهای مسلح پاسخ یاوههای یانکیها را نمیدادند، قطعاً جسورتر میشدند و پا را از گلیم خود درازتر میکردند.قطعاً پاسخ به تهدیدات آمریکا و سخن گفتن از انتقام خون شهید سلیمانی و شهید فخری زاده، دشمن را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث میشود تا نه تنها واکنشی از خود نشان ندهد بلکه عقب نشینی کند چرا که طعم انتقام و پاسخ ایران را بارها چشیده است. لذا تحرکات اخیر آمریکا را میتوان آخرین هیاهوهای یک بازنده در خلیج فارس دانست صرفا یک بلف و ادعای رسانهای بوده است.
ترور شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی ناجوانمردانه و خنجر از پشت بود، رسم نامرد همین است و توقعی هم از آن نیست، اما انتقام خون شهید سلیمانی مانند آنها ناجوامردانه نخواهد بود بلکه انتقامی مردانه است که واقع خواهد شد.
نویسنده: محمد صفری