۱- اروپاییها در کسوت یکی از طرفهای اصلی توافق هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ که در پشت پا زدن به تعهدات برجامی، دستکمی از کاخ سفید ندارند، طی روزها و هفتههای اخیر درخصوص برجام یکی به نعل، یکی به میخ زده و ضمن تأکید ضمنی بر ادامه همکاری با ایران، از زیر بار ارائه تضمینهای حقوقی - اقتصادی نیز شانه خالی کردهاند. اواخر هفته پیش بود که «فدریکا موگرینی»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا این اتحادیه قادر است سطح فعلی از تجارت با ایران را در آینده تضمین کند، بدون رودربایستی گفت: «این اتحادیه قادر نیست ضمانتهای حقوقی و اقتصادی به ایران بدهد اما برای یافتن راهی به منظور حفظ سرمایهگذاریهای پسابرجامی اروپاییها در ایران جدی است.»
خانم موگرینی البته روشن نکرد که اروپاییها چگونه میتوانند با جدیت قراردادها و سرمایهگذاریها در کشورمان را حفظ کنند و از طرف دیگر، به ایران که همه تعهداتش را بیکم و کاست اجرا کرده و همزمان متحمل خسارات خروج بیهزینه آمریکا از برجام نیز شده، تضمینهای حقوقی - اقتصادی ارائه ندهد! نتیجه چنین سیاستی این شده که حدود ۱۵ شرکت اروپایی تاکنون زیر قراردادهای خود زدهاند و به قول وزیر امور خارجه کشورمان در دیدار اخیرش با کمیسیونر انرژی اتحادیه اروپا، «انصراف شرکتهای اروپایی از همکاری با ایران با تعهد اروپا به برجام همخوانی ندارد»!
۲- درخصوص مواضع عجیب مسئولین قاره سبز که میخواهند هم از آخور بخورند و هم از توبره و درعین حال، زیر بار هیچ تعهد و تضمینی هم نروند باید یادآور شد که پایبندی به تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا - بخوانید اتاق جنگ واشنگتن - بیش از آنکه شامل دولتهای اروپایی شود، با شرکتهای خصوصی اروپا ارتباط پیدا میکند و هیچ مقام مسئولی در اتحادیه اروپا، چه خانم موگرینی و چه رؤسای جمهور این اتحادیه نمیتوانند شرکتها و بانکهای اروپایی را در شرایطی که شمشیر مجازاتهای سنگین آمریکا بالای سر آنهاست، به برقراری تعاملات اقتصادی با ایران مجبور کند یا در صورت متضرر شدن، به آنها خسارت بپردازد. این حقیقتی است که «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان نیز بر آن صحه گذاشته و تأکید کرده است که «جبران همه خسارتهای اقتصادی با ایران توهم است»! جالب اینجاست؛ شرکتهایی که از بازار پررونق ایران صرف نظر کرده و عطای کار با کشورمان را به لقایش بخشیدهاند، تحریمهای مجدد آمریکا را پیشبینی کرده و آن را در مفاد قراردادهایشان گنجانده بودند و به استناد همین بند بود که به محض خروج آمریکا از برجام، آنها هم در اولین فرصت، ایران را ترک کردند.
۳- از طرفی، در حال حاضر بحث بر سر این است که دولتهای اروپایی از شرکتها و بانکهای خود در برابر تحریمهای آمریکا علیه ایران حمایت کنند ولی با خط سیری که خانم مرکل از حرکت بروکسل (مقر اتحادیه اروپا) در برجام ترسیم کرد و تلویحاً آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد اروپا را از گلاویز شدن بر سر ادامه برجام با کاخ سفید کنار کشید، برنامههای جانبدارانه تروئیکای اروپا رؤیایی بیش نیست. به فرض اینکه سران عهدشکن اروپایی به فعالان اقتصادی تضمین حمایتهای سیاسی بدهند تا مثلاً آبروداری کرده و وجهه بینالمللی خود را برای تداوم مراودات اقتصادی با ایران حفظ کنند، مسئله این است که شرکتهای اروپایی به این وعدههای پوچ توجهی نخواهند کرد، چراکه قوانین لازمالاجرای بینالمللی از نظر آنها عبارت است از قوانین وزارت دادگستری و خزانهداری آمریکا که طرفهای معاملهگر و حتی واسطهگر با ایران را نقره داغ میکنند.
۴- طرح چنین موضوعاتی بدون متعهد کردن بخشهای غیردولتی اروپایی به حفظ روابط مالی - تجاری با ایران، نوعی دلگرمی و مشوق بیپشتوانه برای کشورمان محسوب میشود و سناریویی است که به منظور «حفظ برجام با هر قیمتی» آغاز شده و برخی طرفهای داخلی و خارجی، منظور مشخصی از آن دارند. مقصود اروپاییها در این باب، پایبند ماندن ایران به تعهداتش منهای ارائه تضمینهای عملی و عینی است و منظور برخی طرفهای داخلی از حضور در این معامله دو سر باخت، حفظ جایگاه سیاسی است. باید پرسید کشورهای اروپایی که در زمان ریاست جمهوری اوبامای مؤدب! در قامت کارچاقکن تحریمهای کاخ سفید ظاهر شدند و در شدیدترین محدودیتهای تجاری - مالی آمریکا علیه جمهوری اسلامی با واشنگتن همگام بودند، چگونه میخواهند در دولت «مزاحم» و عربدهکش ترامپ، یار غار ایران شوند؟!
۵- سیاستهای اعلامی و اعمالی اروپا نشان میدهد که قصد آنها از پا درهوا نگه داشتن آینده روابط ایران - اروپا در سایه برجام و قرار دادن ایران در سایهای از خوف و رجا، ابتدا کسب امتیاز در حیطه موشکی و منطقهای و سپس ارائه وعدههای بیمایه و پشتوانه است، همچنان که پیش از این، صدر اعظم آلمان موضع کشورش در برجام را حفظ این توافق، با عقد یک «پیمان مکمل»! ذکر کرده بود.
اروپاییها چند هفته پیش از خروج آمریکا از برجام، طرحی را درخصوص تحریمهای موشکی و منطقهای ایران برای تشویق ترامپ به حضور در توافق هستهای تهیه کردند و لذا کاملاً مشخص است که منظور آنها از توافق مکمل، تحدید و تهدید مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی در این حوزه است.
اروپا بدون اینکه تلاشی برای جبران مافات کند، به دنبال مذاکره در باب مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی و به دنبال محدود کردن توان منطقهای انقلاب در حمایت از جبهه مقاومت است. سؤال اینجاست که وقتی اروپا و آمریکا با وجود عمل به همه تعهداتمان، در مراودات بانکی همچنان اخلال ایجاد میکنند، چه ضمانتی وجود دارد که شرکتهای غربی برای سرمایهگذاری مجاب شوند؟! وقتی اروپا تضمین نمیدهد، آمریکا تحریم میکند و با این شیوه، هر دو به دنبال بیثباتسازی امنیت ملی کشورمان هستند، کدام شرکتی حاضر میشود که سرمایه بیاورد و مشغول بکار شود ؟!
۶- از سوی دیگر، به نظر میرسد سناریوی مشترک آمریکا و اروپا که با حضور مشروط اروپا در برجام و بازگرداندن تحریمهای گسترده آمریکا کلید خورده، دو هدف را تعقیب میکند. اول آنکه ایران را با این ترفند وادار کنند تا در کمیسیون مشترک، طرح شکایت کرده و سازوکار قانونی را به جریان اندازد. اگر این اتفاق بیفتد، نتیجه این میشود که تهران از برجام خارج شده و نهایتاً «مکانیزم ماشه»، خود به خود عمل خواهد کرد و تحریمهای سازمان ملل، افزون بر تحریمهای آمریکا به شکل گازانبری به جریان میافتد. چنانچه این ترفند مؤثر واقع نشد، هدف بعدی این است که ایران را بر سر راه بازگشت تحریمهای آمریکا یا نشستن اجباری پای میز مذاکره موشکی - منطقهای قرار دهند که در این صورت، واشنگتن با خلاص شدن از قید و بند تعهدات برجامی و با فراغ بال، تحمیل برجامهای ۲، ۳ و ۴ را کلید خواهد زد.
با جمع بندی حقایق پیش گفته، بازی پنهان آمریکا و اروپا برای تغییر محاسبات مقامات کشورمان کاملاً مشهود است؛ از این رو با اتکا به ظرفیتهای فراوان داخلی، باید این پیام روشن به طرفهای غربی ارسال شود که دوره این نمایشها به سر آمده و از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشویم.
نویسنده: حسین ارجلو