«برخی روزنامهها و سایتهای بداخلاق، همواره مطرح میکردند که دولت چرا وزرا را تغییر نمیدهد و وقتی تغییر میدهد، همان روزنامهها و سایتهای بداخلاق اعلام میکنند که چرا این تغییرها انجام شده است. هدف دولت خدمت به جامعه و مردم است و در راه این خدمت گاهی نیاز به تثبیت و زمانی نیز نیاز به تغییر مدیران وجود دارد.»
اینها بخشی از سخنان آقای «دکتر» روحانی در در همایش روز ملی روستا و عشایر است.
متاسفانه دولت آقای روحانی دچار مشکلی شده که طی سه سال گذشته همواره انگ آن را به دولت قبل میزدند و از شیوه مدیریتی «پوپولیستی» احمدینژاد انتقاد میکردند. اما امروز ژنرالها هم با همه درجات! عریض و طویلشان پایشان در همین چاله گیر کرده است و برای رهایی پای مبارک، مجبورند، وعدههای عجیبتری هم بدهند.
فرض کنید، یک بیمارِ قلبیِ در شرایط خطرناک را پیشروی یک دکتر «باتجربه» قرار میدهند و از او میخواهند برای نجات جان بیمار، هر کاری از دستش برمیآید، انجام دهد. دکتر عینک میزند، دستکش میپوشد و بندهای گان را هم یکی از پرستاران میبندد، نقطه جراحی کاملا مشخص شده و بخشی که قرار است، تیغ دکتر را در خود فرو ببرد، هم مشخص و هم ضدعفونی شده است. به یکباره آقای دکتر نگاهش به انگشت پای بیمار بیفتد که گوشه یکی از ناخنها دچار شکستگی شده و یا مثلا خراش برداشته است. منطقی است که آقای دکتر، عملِ اصلی را رها کند و به انگشت پای بیمار رسیدگی کند؟
حالا در شرایطی که اقتصاد ایران با سرانگشت تدبیر برخی شیخالوزرا به حال نگرانکنندهای افتاده، خبر میرسد که رئیسجمهور با استعفای ۳ وزیر در حوزههای فرهنگ، ورزش و آموزش و پرورش موافقت کرده است. شباهتی بین داستان آن دکتر و اتفاقات اخیر در دولت نیست؟
«خدمت به جامعه و مردم» با نمایشهای بیربط میسر نخواهد شد و از این ادبیات خاص آقای رئیسجمهور که در نواختن منتقدان ید طولا و البته محکمی دارند، برای مردم (به قول آقای احمد پورنجاتی) «حتی شلوارک هم نمیشود، چه رسد به شلیته» با نامهایی هم که برای اداره این ۳ وزارتخانه معرفی کردهاید، باید به این یقین رسید که حتی در این سه حوزه هم اتفاق خاصی نخواهد افتاد و «چرخ» دولت همچنان به جای چرخش لنگ میزند.
آقای دکتر روحانی؛
خوشبختانه اطمینان دارید که سال آینده رئیسجمهور قبلی بنا بر مصلحت رهبر معظم انقلاب در انتخابات شرکت نخواهد کرد. پس لزومی ندارد که شما هم با همان دستور زبان «پوپولیستی» به گفتمان خود ادامه دهید.
شما که میفرمایید «دولت تلاش میکند، اینترنت را به روستاها ببرد» و البته در ادامه هم به کنایه میفرمایید که «مثل اینکه بعضیها از این مسأله خوشحال نیستند و فکر میکنند که اینترنت یک کالای شهری است.» بهتر نبود به جای این سخنان میفرمودید که دولت در شرایط فعلی اولویت را ایجاد فضای کسب و کار در روستاها میداند تا مهاجرت به شهرها اتفاق نیفتد؟ بهتر نبود از این میگفتید که دولت با قیمت خوب، حاصل دسترنج کشاورزان و دامداران را میخرد و به جای وعدههای نسیه، پولشان را هم نقدِ نقد و به بهای خوب میپردازد؟ بهتر نبود در دوران تنش آبی، برای کمک به روستانشینان از اجرای سیستم آبیاری نوین برای زمینهای تشنه کشاورزان خبر میدادید؟
اینترنت برای روستانشینانی که با سیلی صورت خود را سرخ نگهمیدارند، نان شب نمیشود. هیچکس هم مخالف اینترنتدار شدن روستاها نیست، اما دردِ روستاهای ما موضوعاتی است که اگر فهرست شود، اینترنت جزو ۱۰۰ قلم اول هم نخواهد بود.
آقای دکتر روحانی، متاسفانه مشاوران شما، افراد دلسوزی نه برای شما هستند، نه برای دولت و نه برای کشور. افرادی که فکر میکنند با چنین سخنانی میشود دل مردم را به دست آورد و همه ضعفها را پوشش داد، دارند به شما خیانت میکنند. دولت اگر میخواهد پیشرفت کند و اشتباهات خود را جبران کند، باید به جای مجیزگوهای منفعتطلبی (که اتفاقا هم از دولت قبلی خوب کَندند و هم از دولت فعلی میمکند) گوش خود را به دهان افرادی بدهد که حتی از سر دعواهای جناحی به دولت منتقدند. «غلط»گیری از سوی هرکسی باشد چیزی جز نعمت نیست و اتفاقا درستپنداری و توهمآفرینی حرکت در مسیر درست، خطایی است که گریبان دولت را میگیرد و ممکن است، باعث خروج از قدرت شود.
خود شما هم بهتر از هرکسی میدانید که این تغییرات اخیر در دولت دردی از آنچه امروز به عنوان چالش اصلی دولت است دوا نمیکند.
اوضاع فاجعهبار و ولنگارانه فرهنگی طی ۱۰ ماه دچار دگرگونی جدی نمیشود. فاجعه فضای آموزش و پرورش هم به همچنین. در وزارت ورزش هم اگر اوضاع بدتر نشود، بهتر نمیشود. اما چرا حوزههای اقتصادی دولت از حاشیه امن مستحکمی برخوردارند، جوابش با خود شما.
آنچه ممکن است دولت شما را با چالش یکدورهای شدن مواجه کند، نه دوقطبیسازی فرهنگی است، نه اوضاع تیمهای ورزشی. ضربه کاری را اقتصادی میزند که این روزها فقط در مقام شعار در میدان «مقاومتی» حرکت میکند و در واقع دستش به سمت خارجیها دراز است. اقتصادی که سفره مردم را کوچک کرده، جوانان بیکارش را بیشتر کرده و معیشت را به عنوان یکی از سختترین امور مردم تبدیل کرده است.