شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۳:۴۴
کد مطلب : 112750

نبرد اراده‌ها و آینده پایدار

اراده انسانی و نقش آن در ساخت جامعه...
مقدمه جامعه محصول کنش و ارتباط متقابل نیروهای اجتماعی است که در قالب ساختارهای اجتماعی یعنی روابط نهادی شده تجلی یافته است. برهمین قاعده هر عمل اجتماعی در بستر جامعه وقتی مقبولیت و مشروعیت پیدا می‌کند که در قالب ساختارهای اجتماعی به وقوع پیوسته باشد. کنش‌ها و رفتارهای خارج از قواعد اجتماعی نابهنجار ارزیابی میشوند. دریک سطح عمیق تر روابط اجتماعی نهادی شده محصول ساختار ذهن فعال و اندیشه انسانی است. اندیشه یک ظرفیت و توانمندی برای لینک مولفههای شناخت محیط پیرامون است. اما آنچه که انسان را وادار به اندیشه و درک درهم تنیدگی مولفه‌های شناخت محیط می‌کند، اراده است. اراده بازتولید هماهنگی نیروهای وجودی انسان برای خواستن و حرکت است.

اراده انسانی و نقش آن در ساخت جامعه
توصیف اراده با پسوند قوی و یا ضعیف ناظر بر میزان همکاری و قدرت نیروهای وجودی انسان برای خواستن است. به تعبیر امروزی میتوان از آن تعبیر استحکام ساخت درونی نمود. تاریخ پر تلاطم جامعه بشری و جوامع مختلف مملو از تفاوتها در وضعیت ساخت درونی است. میزان استحکام ساخت درونی نسبت و رابطه جوامع و گروههای مختلف را تعیین می بخشد. ایران به عنوان کشوری با ساخت درونی و اراده متفاوت در مقاطع مختلف تاریخ خود، میدان مطالعه مناسب و گنجینه‌ای از جلوهگری اراده‌ها است. که میتوان آن را در سه دوره متفاوت دسته بندی کرد.
الف- دوره ساخت و پایهگذاری تمدنی، مبتنی بر اراده ایرانی جویای تمدن
ب- دوره بازسازی و بازنگری تمدنی، مبتنی بر اراده ایرانی- اسلامی برای بازنگری مولفه های تمدنی
ج- دوره پویایی و تکامل تمدنی، مبتنی بر اراده انقلابی – اسلامی برای باروری مولفه های تمدنی.
در دوره ساخت تمدنی؛ کنشگر اصلی و متن ساخت تمدنی اراده ایرانی برای غلبه بر مولفه های طبیعت است. این اراده با تاکید بر مهار و بهرهگیری از مولفه های محیط فیزیکی و مهار عناصر اصلی تشکیل دهنده آن یعنی خاک، آب و آتش است. نبرد اراده ها در این دوره در پی آینده ای مطلوبیت با حداکثر کنترل خشونت طبیعت و حُب سرزمینی است. لذا انسان بالنده در این مقطع، انسانی با قابلیت هدایت نبردها تا سرحد توان جسمی و قدرت بدنی است. قدرت فردی و امکان تبعیت پذیری دیگران اراده مسلط این مقطع تمدنی است.این اراده تا حدودی مبتنی بر خِرد جمعی طبقات خاصی از اشراف زادگان، نجبا در یک چارچوب شناختی هنجاری مخصوص خود بقاء و دوام نظام تمدنی را رقم می زنند. شخص شاه با حلقه حامیان، داعیه تمدن سازی و تمدن داری را در عالم واقع جستجو میکند. امپراطوری های بزرگ با گستره قلمرو مهمترین شاخص این مقطع تمدنی است.
در دوره بازنگری تمدنی. تمدن ساخت یافته براساس مولفههای مهار و کنترل نیروهای طبیعت و غلبه بر خشونت حوادث و رویدادهای کیهانی و افلاکی در جستجوی راهی برای اتصال و ارتباط این قابلیت تمدنی براساس مولفههای دینی و مذهبی است.
دینداری و اتصال به منابع معرفت دینی در ترکیب با حُب سرزمینی مولفههایی جدید را در ساخت تمدنی وارد میکند. یعنی تمدنی در منتهای قدرت مادی زمان آغوش خود را بر معنویت و اراده الهی می گشاید. بنابراین اراده حاکم بر این مقطع از رشد تمدنی اراده مبتنی بر قدرت سرنوشت گرایی و تصویر سازی تمدنی با تاکید بر چارچوب شناختی هنجاری مردم حاکم مداری است که در پی مشروع سازی قدرت به ارث رسیده از اتصال به انباشتگی تمدنی با روح قدسی در مقابل الگوهای رقیب است که تاکیدشان بر مولفه سرزمین و یا دین بوده است. در دوره پویایی و تکامل تمدنی که مقارن با انقلاب اسلامی و نهضت بیدارگری ملی و دینی است، اراده انسان ایرانی در قالب توده های مردم در پی اثبات نظام تمدنی خود در قواره جهانی است. تفاوت عمده این مقطع از تاریخ تکامل تمدنی با سایر الگوهای ساخت تمدنی تاکید بر عام گرایی بجای خاصگرایی است. اراده جمعی و تلاش برای جاری و ساری کردن این اراده در تمامی مراحل پیشرفت تمدنی با ترکیب سرزمین- حکمت و حرکت جمعی است. حکمت در متن تصویر سازی تمدنی با تاکید بر قابلیت‌های سرزمینی است که ترکیب حُب وَلا و حب وِلا را در تکامل و پویایی تمدنی رقم می زند. قدرت تمدنی نه قدرت فردی بلکه اراده جمعی مبتنی بر قدرت فرجام گرایی الهی است که با حضور و نقش آفرینی اُمت شکل میگیرد. شکل گیری اُمت در قواره تمدنی نه محدود به قلمرو جغرافیایی بلکه در حوزه نفوذ فرهنگی و ارزشی معنی دار می شود. لذا چارچوب شناختی هنجاری حاکم در این مقطع چارچوب تکامل گرایی جهانی با رویکرد جذب و یا نفی است. جذب ناظر بر پذیرش الگوهای تمدنی است که در مسیر تکامل روح تمدنی در ذهن و رفتار انسان آینده گرا با رویکرد اراده جمعی فعال هستند، اراده اکثریت در پیوند با اراده الهی برای آینده پایدار در عرصه جامعه و زیست اجتماعی است. نفی نیز ناظر بر فاصله گرفتن و مرزبندی مشخص با الگوهایی است که اراده جمعی خاموش را در بستر رسانه به رخ می کشند.
اراده الهی یک منشور کلی برای جامعه اسلامی است که تجلی آن در سه مرحله ممکن می شود.
مرحله اول؛ تجلی اراده الهی درچشم انداز و راهبردهای رهبری الهی
مرحله دوم؛ تجلی اراده الهی در اراده تک تک مؤمنین
مرحله سوم؛ تجلی اراده الهی در اراده جمعی اُمت اسلامی که به صورت همدلی و همگرایی بین اُمتی ظهور می یابد و راه را برای تحقق تمدن اسلامی مبتنی بر فلسفه ظهور هموار می نماید. سیر شکلگیری و تحولات تمدن اسلامی نشان می دهد تمدن ساخت یافته بر اندیشه و رویکرد اسلامی بیش از آنکه ساختاری باشد، نظری و مفهومی است. که مصادیقی از این نظریه در مقاطع مختلف و از جمله در مدینه النبی متجلی بوده اما ساختار منسجمی مبنی بر روابط نهادی بلند مدت نداشته و در گذر زمان دچار تحولاتی در دو قطب متفاوت از جهان اسلام شده است. قرائت شیعی و سنت از این تَجلی تمدنی وجه غالب تمدن گرایی در جهان اسلام بوده که بعد از مواجهه با جهان غرب و خصوصاً با فروپاشی خلافت عثمانی عملاً به تمدن چند پاره تبدیل شد و حتی نسخه های چگونه اسلامی بودن را نفوذی های استعمار کهن در منطقه جهان اسلام تعیین می کردند که نهایتاً منجر به افول تمدن اسلامی در بخش بزرگی از جهان اسلام شد و برخی از حکام جهان اسلام نیز را رهایی از این وضعیت را تقلید از غرب می دانستند. و نهضت بیدار گری اسلامی دقیقا در پاسخ به نفی غربگرایی و احیای تمدن اسلامی آغاز شد. نهضتی که در دورا ن معاصر با نهضت امام خمینی در ایران و گروه های مبارزاتی در جهان اسلام بارور و بالنده شد.

تَجلی اراده در زیر ساختهای آینده پایدار
مهمترین وجه این باروری شکل گیری فرایند مردم سالاری دینی یعنی تکیه بر اراده تک تک پیروان تمدنی در قالب شکلگیری مجلس نمایندگان مردم است. ارادههای منفردی که در ترکیب بر اساس ساخت تمدنی تبدیل اراده جمعی میشود. این اراده جمعی حالا در نسبت با اراده الهی که در مرحله اول منعکس در رویکرد رهبری ولایی است راه را برای پیوندها وهویت یابی در مسیر تمدن نوین فراهم می نماید. اراده تمدنی رهبری در روش بازگشتی، اتکایی پایه ای بر نقاط ابتدایی یعنی اراده های تک تک افراد دارد. ارادههای که شرط خلوص و همت و تقوی باید بر آن حاکم باشد تا بتوان تصمیمات و راهبردهای بعدی را برای رسیدن به تصویر نهایی یاری کند. در این فرایند با توجه به اینکه رجوع به تک تک اراده ها ممکن نیست یا بسیار پیچیده است، موضوع نمایندی و تشکیل مجلس مشورتی از دینداران مطرح می شود که منعکس کننده اراده جمعی است و برجسته ترین مزیت نظام اسلامی در قواره رأی اکثریت برای عمل در بافت مردم سالاری دینی است و ایران اسلامی امروز به صورت واقعی از این مزیت برخوردار است. لذا نقش شورای نگهبان در بررسی و تایید صلاحیت نمایندگان اراده جمعی نه صرفا بر سبک دمکراسی کثرتگرایی خاموش غربی بلکه با سبک کثرتگرایی دینی مطرح است، یعنی نماینده واقعی کسی خواهد بود که در درجه اول دیندار است و در درجه دوم به اکثریت دینداران فعال مربوط است نه افکار عمومی ساخته دست رسانه ها که همان افکار عمومی خاموش و هدایت شده هستند.
مرور مباحث و رویکردهای مطرح شده در باره ماهیت مجالس در سابقه چندین ساله نظام اسلامی نشان داد جمهوریت بدون اسلامیت یک خواستگاه غربی دارد و اسلامیت بدون جمهوری یک خواستگاه تقلیل گرایانه دارد. در حالیکه کالبد شکافی نظریه های رهبران انقلاب در خصوص نوع و عملکرد مجلس، یک رویکرد مردم سالاری دینی است که جمهوری یعنی حضور همیشگی مردم و اکثریت فعال در قالب شرع و دین ممکن است. اکثریت خارج از دین به سبک غرب نسخه ای دیگر و خارج از موضوع است. لذا خلط کردن این موضوعات فقط برای طرح شبهات است. به عنوان پیش فرض اصلی باید قبول کرد گفتمان انقلاب، گفتمان مردمان دیندار است. نظام اسلامی برآمده از این گفتمان دارای چهار ستون اصلی است که عبارتند از" دین اسلام، هویت ملی، سرزمین و مردم" در حالیکه ترکیب این چهار ستون یا چهار عنصر اساسی غنی و پربار و آماده حرکت است، شاهد مسائل و مشکلات بسیاری هستیم که ظاهرا لاینحل جلوه میکند. ریشه یابی این معضل نشان می دهد نقش آفرینی این ترکیب غنی در پیشبرد اهداف نیاز به کنشگران فعال و پیشران های برای حرکت دارد. نتایج تحقیقات و مباحث خبرگی نشان می دهد مشکل عمده پیش روی بهره گیری از این عوامل تمدن ساز نابسامانی های حوزه مدیریت، تصمیم سازی و تصمیمگیری و نظام ارزیابی است. این ابر معضل به گونه ای خود ریشه در نقش آفرینی نمایندگانی دارد که باید انعکاس مناسب از اراده های تک تک احاد مردم باشند. لذا اگر تصمیم به تفکر و اقدام در این عرصه داریم باید قبل از هر چیز در مورد نحوه انعکاس اراده خود در باکس اراده جمعی بازنگری اساسی بنماییم. یعنی بدانیم چه مجلسی را تشکیل بدهیم و چگونه باید عمل کند.
۱.اولین و مهمترین معیار تشکیل یک مجلس برای بهره‌گیری از ترکیب عوامل چهارگانه عبارت است نقش پذیری در بستر قانون است. یعنی نمایند می‌خواهد در اجرای وظیفه اصلی خود به تدوین قانون و نظارت بر اجرای قانون و نظام اجرایی بپردازد بنابراین باید قبل از هرچیزی خود به قانون پایبند باشد. و اولین علامت پایبندی به قانون، پذیرش و تمکین به قانون اساسی و اصول مشروح ومصادیق عملیاتی آن است.
۲. دومین و یکی از شروط نمایندگی به عنوان انعکاس اراده تک تک مردم این است که آیا فرد منتخب اشراف نظری یعنی علم، دانش، تخصص و تحصیلات لازم را برای ایفای نقش نمایندگی دارد. و اگر دارد این اشراف نظری او ریشه در تعلق نظری به هویت ملی و دینی است یا اینکه یک وابسته نظری و علمی است.
۳. سومین معیار را می توان اشراف عملی،گذشته و تجربه متعهدانه و فداکارانه نسبت به نظام اجتماعی معرفی کرد. اینکه آیا فرد در گذشته خود توانسته است اراده خود را در خدمت اراده ملی و جمعی برای حفظ دین، استقلال ایران و سربلندی وطن به میدان آزمون های سخت بیاورد. و در این حوزه دارای رزومه برجسته و قابل ارائه است و در بالندی و پیشرفت کشور ایثار، فداکاری، تلاش جهادی و همت مضاعفی از خود نشان داده است.
۴.چهارمین و البته مصداقی؛ اینکه آیا فرد در نسبت با امانت داری، حفظ بیت المال و حق مردم توانسته است از خواسته های خود صرف نظر کند و دیگران را بر خود ترجیح بدهد و اگر در ادامه نقشی در حوزه های نظارتی و کنترلی به او واگذار شود، اسیر وسوسه ها، مطامع و لطایف دنیایی نمی شود. وسوسه هایی که گروهی از نمایندگان فعلی را فاقد صلاحیت کرده است.
۵. پنجمین معیار اینکه آیا فرد منتخب تصویری از آینده پایدار مبتنی بر اراده جمعی دارد و می تواند در میدان نبرد اراده ها کشور و منطقه خود را به پایداری نسبی برساند و اگر می تواند در موضوعات زیر به عنوان رسالت مجلس یازدهم چگونه برخورد خواهد کرد.
در مسئله مدیریت اجرایی کشور و رأی اعتماد به کابینه؛ به مردم می اندیشد یا به جناح و باند همراه و همفکر. مسئله ای که رئیس جمهور محترم نسبت به آن خیلی حساس شده و آشکارا اعتراض دارد و سعی در همراهی دارد.
در مسئله اقتصاد با پدیده واگذاری ها و خصوصی سازی چگونه برخورد میکند. به تداوم این سبک خصوصی سازی می اندیشد یا به آزاد سازی اقتصاد. آزاد سازی اقتصاد به معنی حفظ مالکیت دولت و اداره واحدها با مدیریت بخش خصوصی با تضمین حفظ سرمایه، افزایش بهره وری و پرداخت مالیات. این امکان برای بنده فراهم است که این موضوع را در قالب یک مدل مدیریت ملی تدوین و ارائه نمایم؟
در مسئله فرهنگ؛ به همان تعریف سنتی از فرهنگ می اندیشد یا اینکه میتواند تعریف تفکیکی و تخصصی از فرهنگ ارائه کند. و راهبردهایی برای پیوند لایه های مختلف فرهنگ در پویایی جامعه دارد؟
در مسئله امنیت به ساخت درونی قدرت، امنیت همه جانبه، پایدار و فراگیر می اندیشد یا به امنیتی شدن و امنیتی کردن؟ در مسئله محیط زیست و منابع طبیعی و معادن به پیوند زمین و آسمان و نسل های بعدی، حفظ و پاکی آن می اندیشد یا به پیوند زمین و سفارشات جناحی و بهره برداریهای بی قاعده و واگذاری های دستوری؟ خصوصاً آنکه محیط زیست سالیان بلندی است که به صور جناحی و باندی اداره می شود. محیط زیست و هلال احمر دو مرکزی هستند که نباید اصلا رویکرد جناحی و حزبی در آنها دخیل شود. اینها برای حفظ بقاء محیط طبعت و همچنین امدادهای بشر دوستانه عام المنفعه برای حفظ بقاء انسان هستند.
در مسئله روابط خارجی به استقلال و قطع وابستگی می اندیشد یا به همراهی و دلگرمی نیروهای خارجی و نسبت به دو تابعیتی، خارج نشینی ها؟.
در مسائل سیاسی به منافع ملی و هویت جمعی و آینده کشور می اندیشد یا به منافع جناحی و گروهی؟ ارکان حاکمیتی را در شأن و منزلت قانونی می شناسد و یا در شأن سودمند بودن جناحی؟
در مسئله مشارکت و فعالیت مردم به مشارکت فعال و متقابل میاندیشد و یا به مشارکت خنثی و فصلی؟ رأی مردم را برای بالا رفتن می خواهد و یا برای پایین آمد و خدمت بیشتر.
در مسئله پیوند اراده ها وآینده پایدار به مردم همیشه حاضر، خلاق و مسئولیت پذیر و نقطه کانونی می اندیشد و یا به عنوان نیروی حاشیه ای برای موقعیت های بحرانی و بهره برداری های جناحی؟
آینده پایدار است، اگر اراده های پایدار مردم به پایداری نظام پیوند بخورد. باید به این موضوع دقت کرد که نطام اسلامی به عنوان نقطه اتکاء و امید اراده های مستحکم و پایدار بازتولید کننده پایداری اراده ها است. باید دقت کرد دشمن همیشه نه آن است که در خارج حضور دارد، دشمن در همه نقاط حساس هست. یکی از نقاط حساس حضور در انتخابات و ایفای نقش نیروی انقلابی و اسلامی برای تعیین پیروز انتخابات است. و به فرموده رهبر فرزانه انقلاب" پیروز اصلی انتخابات مردم هستند".
مجلس عصاره ملت و تجلی گاه اراده های عمومی ملت برای نقش آفرینی همگانی در آینده پایدار این ملت است. از آن جهت میگویم پایدار که اهداف، آرمان و انگیزه های ناشی شده از انقلاب در مراحل سه گانه تمدنی سازی؛ یعنی مرحله اول که تمدن سازی است، و مرحله دوم که تمدن پروری است بنیادین، با ثابت و پایدار هستند، پیگیری و تحقق این مولفه ها در مرحله سوم یعنی در مرحله تمدن داری نیازمند اراده های قوی و برآمده از متن مردم است. مردم نشان داده اند در برابر مشکلات و فشارهای دشمن صبور، مقاوم و پایدار و ایثارگر هستند لذا نیازمند مجلس و دولت مبتنی بر اراده جمعی ملت برای آینده پایدار هستند. مروری بر سابقه چندین ساله نبرد انقلاب اسلامی با دشمنان تمدنی خود نشان داد پیروزی در این نبرد مستلزم تمرکز بر جوانان و اقتصاد مقاومتی است. تجربه توجه و تکیه بر جوانان خلاق و فعال کشور را در نبرد جبهه ای و جنگ سخت پیروز کرد در حالیکه تاکید بر اقتصاد مقاومتی انقلاب را از گردنههای جنگ نرم به سلامت عبور خواهد داد، این است ماهیت آینده مجلس است. باید از آقا زادگان و خارج نشین ها، دو تابعیتیها و خصوصی سازی ها و چوب حراج زدن به اموال ملت که به اشتباه دولتی خوانده می شود و همچنین پیروی از سناریوهای دشمنان تمدنی بیزاری جست و به دامان دوستان تمدنی که مردم مستضعف و ستمدیده، اقوام و اهالی ایران هستند، بازگشت. آنان را وادار به کار سخت و تلاش و مجاهدت کرد و برای دلسوزی آنان اجر قائل شد. همانگونه که رهبر کبیر انقلاب اسلامی در اوایل پیروزی فرمودند" امروز مستضعفان و مستمندان و زاغه نشینان که ولی نعمت ما هستند خدمت کنید، پیش خدای تبارک و تعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد". اگر به خود نیاییم کاخ نشینی و برج نشینی جدید و مدرن و سرمایه داران نو تعریف، بین انقلاب و مردم به حدی فاصله می اندازند که دیگرنتوان بازگشت. لذا مردم شریف باید مراقب باشند مجلس را به عنوان نماینده و تجلی اراده خود رقم بزنند که بتواند صلاحیت خود را حداقل تا پایان دوره نمایندگی اش حفظ کند.

نتیجه‌گیری
درک شرایط و وضعیت کنونی جامعه هم از بعد داخلی و هم از بعد خارجی نیازمند تحلیل دقیق و موشکافانه است، نباید از این نکته غافل بود که دامنه و گستره نبردها نه سرزمینی به سبک قدیم و نه فضایی به سبک جنگ ستارگان است بلکه ذهنی و شناختی به سبک نیرد اراده ها است. در نبرد اراده ها باید چشم اندازی در قواره تمدنی برای خود ساخت، ارتباط و اتصال مطمئن برقرار کرد و انتخابی درست تا از نفوذ الگوهای ناآشنا جلوگیر کرد. نبرد آینده نبرد اراده ها است. آینده ملت و فرد فرد ما نیازمند پایداری و استحکام اراده ها برای رهایی از بی تصمیمی و رسیدن به تصمیم درست و مناسب.آینده پایدار محصول نبرد ارادهها است. این نبرد اراده ها نه فقط در صحنه های نظامی و سخت بلکه در تمامی عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگیو دفاعی امنیتی برقرار است. فرمانده نبرد اراده ها، رهبر حکیم در مقام آینده نگاری است. همانگونه که مقام معظم رهبری در برابر خواست دشمنان تمدنی برای خنثی بودن در مقابل تحولات منطقه می فرمایند:" ما اجازه نمی دهیم آینده بدون اراده ما رقم بخورد". مجلس برآمده از این نبرد اراده ها نه تنها باید همه جانبه و پُرانرژی باشد بلکه باید حل مشکلات توده محروم و فقیر جامعه در کانون توجهات و تمرکز آن باشد البته نه فقط درمتون، کمیسیون ها و تذکرات بلکه در عمل و نظارت صادقانه و کارآمد بر ارکان اجرایی. وسلام 

نویسنده: دکتر هادی عبدالملکی

https://siasatrooz.ir/vdcdkx0fzyt0f56.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی