ونزوئلا به عنوان یکی از کلیدیترین کشورهای آمریکای لاتین که بیشترین منابع انرژی منطقه را در خود دارد این روزها شرایط نامناسبی را سپری میکند. از یکسو اعتراضهای خیابانی با سرکردگی کاپریلس بحران امنیتی و اجتماعی را بر این کشور حاکم ساخته و از سوی دیگر فشارهای خارجی بویژه از سوی آمریکا بر ونزوئلا شدت گرفته است. در ادامه دخالتهای آمریکا در امور داخلی ونزوئلا، دو مقام و منبع آمریکایی از طرحهای واشنگتن برای اعمال تحریمهای بیشتر ضد کاراکاس خبر دادند.
محافل رسانهای تاکید کردهاند آمریکا در حال بررسی تحریمهای مالی علیه ونزوئلا است؛ تحریمهایی که پرداختها و تبادلات مالی به دلار را برای این کشور نفتی متوقف خواهد کرد. هر چند عواملی همچون شرایط نامناسب اقتصادی، چالشهای اجتماعی و نیز فقدان افرادی همچون چاوز به عنوان هدایتگری کاریزما و ناتوانی مادورو برای تحقق طرحهای او از عوامل مهم و تاثیرگذار در ناآرامیهای ونزوئلا است اما نباید از نظر دور داشت که بخش عمدهای از آن برگرفته از تحرکات خارجی بویژه از سوی آمریکاست که صراحتا سرنگونی این نظام را دنبال میکند.
روندی که مشابه آن را در دهه ۱۹۷۰ و کودتاهای طراحی شده از سوی هنری کیسینجر مشاور عالی امنیت ملی و وزیر خارجه وقت آمریکا علیه آمریکای لاتین اجرا و فردی همچون آلنده در اعتراضهای اجتماعی سرنگون و دیکتاتوری جنایتکار به نام پینوشه قدرت را در دست گرفت که دهها هزار نفر قربانی حکومت وی شدند.
حال این سوال مطرح میشود که چرا ونزوئلا کانون توجه آمریکاست در حالی که در ظاهر باید کوبا هدف بود اما آمریکا به مذاکره با کوبا رفت و برای ونزوئلا سیاست بحران را در پیش گرفت؟ نخست باید توجه داشت که کل آمریکای لاتین ملاک آمریکاست با این تفاوت آنها با بهرهگیری از سیاست چهرهسازی و فضای بحران اقتصادی توانستند در آرژانتین و برزیل تا حدودی تغییر نظامها را محقق سازند.
کارنامه آمریکای لاتین نشان میدهد که هر چند کوبای دوران فیدل کاسترو رهبر فقید انقلابی کوبا ضد آمریکا بود اما این ونزوئلا بوده که در دهه اخیر محور جبهه ضد امپریالیسم بوده است و به نوعی آمریکا این کشور را دشمن اصلی خود دانسته است. آمریکا با رویکرد سیاسی به کوبای پس از کاسترو در حالی سعی در القای چهرهای دموکراتیک از خود داشته که همزمان آتش بحران را در ونزوئلا تشدید کرده است. سرنگونی حکومت مادورو به عنوان وارث چاوز ضد آمریکایی به زعم آمریکا یعنی پایان مقاومت آمریکای لاتین.
لذا واشنگتن اساس طراحی خود را بر سرنگونی ونزوئلا در قالب همان کودتاهای رنگی اوکراین و گرجستان قرار داده است ایجاد بحران اقتصادی و چالشهای امنیتی و چندقطبی کردن جامعه طرح آمریکا برای سرنگونی نظام ونزوئلا است در حالی که در ظاهر از آزادی مدنی سخن میگوید. البته آمریکا هرگز نمیگوید که چرا این آزادی مدنی را برای مردم بحرین و عربستان و فلسطین قائل نیست و صرفا برای مردم ونزوئلا این نسخه را تجویز میکند. رویکردی که خود واهی بودن ادعاهای بشردوستی آمریکا را آشکارتر میسازد.
علی تتماج