بحران کرونا و ناتوانی دولت در مقابله با این بحران، در کنار بهره گیری از قوای سرکوب علیه اعتراضهای مردمی به ساختار سرمایه داری نژادپرست حاکم بر ایالات متحده در حالی فضای سیاسی آمریکا را به چالش کشیده که گویا مساله ایران برای دولتمردان آمریکا چنان اهمیتی دارد که همچنان در اولویتهای گفتاری و عملی آنها قرار دارد. این ام را در رفتارهای گفتاری و عملی دولتمردان آمریکا میتوان مشاهده کرد.
در حوزه گفتاری برایان هوک مسئول اصلی تحریمهای آمریکا علیه ایران از استمرار فشارها و تحریمها میگوید و خواستار رویکرد ایران به مذاکره میشود. ترامپ نیز که از آزادی تبعه آمریکایی بازداشتی در ایران ذوق زده است خواستار تغییر رویکردی ایرانیان و آمدن آنها پای میز مذاکره شده است؛ هر چند که وی تاکید دارد در ماهیت تحریمها تغییری ایجاد نخواهد شد. اما در حوزه عملی نیز از یک سو پیش از انتشار گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره فعالیتهای هسته ای ایران، فضای رسانه ای ضدایرانی از سوی آمریکا ایجاد و تلاش گردیده تا ایران متهم به نقض تعهدات برجامی و هسته ای شود. ادعایی که البته گزارش آژانس مبنی بر همکاری همه جانبه ایران با آژانس، تبلیغاتی بودن آن را آشکار ساخت. از سوی دیگر نماینده آمریکا در سازمان ملل از ارائه پیش نویسن تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت خبر داد. اقدامی که البته مغایر با برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ است که پاییز امسال را پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران عنوان کرده اند.
مجموع این اقدامات در برخی محافل رسانه ای و سیاسی درون کشور این بحث را ایجاد کرده است که در شرایط کرونایی کشور و چالشهای اقتصادی و اجتماعی آن و افزایش گرانی و تورم و در حالی که آمریکا به تشدید فشارها روی آورده است، راهکار مطلوب رویکرد به مذاکره با آمریکاست و حتی میتوان از فرصت نیاز ترامپ به مذاکره با ایران برای انتخابات برای امتیازگیری بهره گرفت. برخی نیز بر این دیدگاه هستند که با توجه به شرایط داخلی آمریکا، نتیجه انتخابات آینده آمریکا معلوم نیست و لذا بهتر است پیش زمینههای مذاکره را فراهم و اصل مذاکرات به دولت آینده آمریکا موکول شود. مجموع این مباحث با محوریت مذاکره با آمریکا به عنوان راهکار برون رفت از چالشهای حال و آینده کشور در حالی مطرح میشود که نتیجه انتخابات آمریکا یکی از دو گزینه ترامپ و یا جو بایدن خواهد بود. ترامپ که کارنامه اش آشکار است و بایدن نیز که در مقام معاون اوباما رئیس جمهور اسبق آمریکا همواره بر اصل رفتارهای ضدایرانی تاکید داشته و در عمل تفاوتی با ترامپ ندارد و صرفا نوع تاکتیک وی با ترامپ تفاوت دارد و معمولا از قالب قدت نرم و هوشمند برای اهداف ضدایرانی استفاده میکند. فراموش نمیتوان کرد که اوباما با معاونت بایدن هیچ یک از تحریمهای ضدایرانی را لغو نکردند و به تمدید آنها حتی پس از برجام پرداختند. بنابراین میتوان از هم اکنون نتیجه گرفت که تغییری در ساختار آمریکا ایجاد نخواهد شد و روند گذشته ضد ایرانی همچنان ادامه خواهد داشت خواه با ترامپ و خواه با بایدن. با توجه به این شرایط این سوال مطرح است که راهکار حل چالشهای کشور چیست و آیا جایگزینی به جای چشم داشت به مذاکره با آمریکا وجود دارد؟ پاسخ را در یک جمله میتوان داد و آن اینکه مهمترین مولفه اصلاح ساختار اقتصادی کشور است که محور آن را نیز مقابله هوشمند، مثمر و قاطع با فساد به عنوان اصلی ترین مطالبه مردم در کنار رهاسازی اقتصاد از رانت نفت و اقتصاد نفتی و ایجاد زمینههای لازم برای روان سازی قوانین و فرآیندهای موثر در ایجاد و رونق کسب و کار است. این امر محقق نخواهد شد مگر آنکه از دل بستن به انتخابات آمریکا و تصور مذاکره خودداری کرد و در مسیر واقعی اقتصاد مقاومتی در چارچوب مدیریت جهادی گام برداشت. اقتصاد و مدیریتی که در دوران کرونا توانایی تحقق آن به اثبات رسید و میتوان آن را در تمام ابعاد اداره و حل مشکلات به کار گرفت.
نویسنده: قاسم غفوری