بیش از ۱۰۰ روز قبل، هنوز نماز عید فطر تمام نشده بود که پستها و توئیتها به سرعت در فضای رسانهای کشور بالا و پایین میرفت. محتوا نه عید بزرگ مسلمانان و نه سخنان رهبری در خطبههای نمازِ مصلی بود.
«کاسب»ها باز دست به کار شده بودند. در روزهایی که کودک ناقصالخلقه و عقبافتاده برجام، کوچکترین تحرکی نداشت، بهترین فرصت بود تا «سکوت» آقایان بشکند و حاشیه دیگری را آنقدر بزرگ کنند که حواس همه را از اصل موضوع پرت کنند.
بهترین فرصت بود تا خطبه رهبری در تشریح و توضیح «آتشبه اختیار» و تقویت جبهه انقلاب اسلامی را بایکوت و سانسور کنند و میان آنهمه اتفاق ریز و درشت، به شعر پیش از نماز یک مداح گیر بدهند.
اسباب مهیا بود و عملههای فضای رسانهایشان هم دست به ملات بودند.
کار شروع شد. تاختند و تازیدند و به خیال خودشان بازی باخته را بردند.
حالا بیش از ۱۰۰ روز از آن ماجرا گذشته است. حالا هم غبار «فتنه» آقایان خوابیده است، هم آن نوزاد برجامی یکشبه نوجوان شده، همچنان عقبمانده است.
حالا میشود نظر رهبری را هم جویا شد. همان رهبری که چندین سال قبل وقتی فیلم «مارمولک» اکران شد، جزو معدود روحانیونی بود که از فیلم دفاع کرد و از نفهمیدن آن جماعت مخالف فیلم گفت.
همانهایی که احتمالا چون خود واقعیشان را در فیلم دیده بودند، فریاد «وااسلاما»یشان بلند شده بود. همانها که همین ۱۰۰ روز پیش میرزا بنویس شده بودند و توی جریده و شبکه اجتماعیشان مدام از توهین به مقامات کشوری توی چند بند شعر آه و ناله میکردند و طبق معمول «برچسب» میزدند.
حالا خوب است نظر رهبری را هم بشنویم، وقتی آخر مجلس اباعبدالله(ع) در حسینیه امامخمینی(ره) جواب آن کجفهمهای به زعم خودشان انقلابی و السابقون را داد. اینها را حجتالاسلام سیدکمیل باقرزاده توئیت کرده تا دست من و شما و آنها که «کله» مبارک را در برف فرو بردهاند بیاید که فرق انقلابیها و انقلابینماها در کجاست؟
بعد از مراسم شام غریبان بیت رهبری، آقا خطاب به میثم مطیعی نکات مهمی فرمودند که بیش از آنکه شخصی باشد بیانگر شاخصهای مداحی انقلابی است. آقا فرمودند:
میدانم بعد از عید فطر خیلی شما را اذیت کردند و فشار آوردند، هم به شما و هم به شعرا؛ اما مطلقا اعتنا نکنید. شما یک حرف کاملا درست و محکمی زدید. تردید نکنید. من نظرم را همان موقع به اطرافیان هم گفتم. کار شما کاملا درست بود. اصلا محل نگذارید به این حملهها و بدانید کار شما مؤثر است. شما روی این جوانها تاثیر دارید. این جمعیتی که امشب آمده بود تاثیر میپذیرد از شما. در آن شعر هم هیچ اهانت نبود. مسؤولان رده بالای دولتی آمدند پیش من و گفتند توهین شده؛ من گفتم خیر، هیچ اهانتی نبوده. خود بنده هم صف اوّلی هستم. صف اوّل یک نفر نیست که؛ ما هم مدعی بودیم و هم صف اوّلی. در آن شعر هم هست: "ما مدعیان صف اول بودیم"، ولی معلوم شد خبرها جای دیگری است؛ دیگرانی را بردند و ماها جا ماندیم. هیچ خسته نشوید. اگر بنای بر خستهشدن بود آنهایی که قبل از انقلاب زندان رفتند و کتک خوردند و تبعید شدند باید خسته میشدند. سفت بایستید و خسته نشوید. اگر خسته نشوید خداوند به کارتان برکت میدهد، و برکت داده است. راه درست همین است که شما دارید میروید. من همیشه شما را دعا میکنم، اما سر قضیه عید فطر فقط دعا نبود؛ هم دعا میکردم، هم حمایت کردم و نکاتی را به آنهایی که باید میگفتم گفتم.
از شما چه پنهان، ته دلمان خنک شد وقتی دیدیم ما جوانها که نه انقلاب را، نه امام را و نه جنگ را بهخوبی درک نکردیم، از خیلی از ریشسفیدهای خسته و پشیمان مدعی انقلابیگری و انقلاب جلو زدهایم و بهتر از هر کسی حرف علی و ولی را با یک «اشاره» میفهمیم.
خوشحالتر میشویم اگر ببینیم، نخبگان صف اولی هم کمی به پشت سر نگاه کنند و صفهای عقبتر که «مردم» و جوانان انقلابی هستند را زیرچشمی نگاه کنند. شاید کمی (و فقط کمی) انقلابی بودن یادشان بیاید یا یاد بگیرند.
نویسنده: مهدی رجبی