مهلت چهار ماهه براي مذاکرات جمهوري اسلامي ايران و گروه ۱+۵ به روزهاي پاياني نزديک ميشود در حالي که زمزمه تمديد مذاکرات به گوش ميرسد که در عملکرد کشورهاي غربي يک اصل مشاهده ميشود و آن بهانهتراشيهاي مکرر اين کشورها براي حفظ بنيان تحريمها همزمان با تمديد مذاکرات است، رفتارهاي غرب از تمايل آنان براي تمديد مذاکرات حکايت دارد چرا که آنها شرايط کنوني را راهبردي براي تعليق فعاليتهاي هستهاي ايران و خريد زمان براي زدن ضربهاي مهم و تاثيرگذار به حقوق هستهاي ايرانيان ميدانند. نگاه غرب آن است که با استمرار مذاکرات و گسترش دامنه آن در نهايت ايران را به امتيازدهي منطقهاي با محوريت پذيرش سلطه آمريکا بر منطقه و دست کشيدن از مقاومت منطقه سوق دهند.
در اين ميان يک اصل براي غرب اهميت بسياري دارد و آن حفظ بنيان تحريمها است چرا که لغو تحريمها را برابر با الگو شدن ايران در ناکام گذاردن تحريمهاي غربي ميدانند که براي سياست جهاني غرب خطرناک قلمداد ميشود. بر اين اساس است که سران آمريکا تاکيد دارند که در هيچ شرايطي پذيرنده لغو تحريم نميباشند و در بهترين حالت به تعليقبخشي از آن خواهند پرداخت واژه تعليق يعني آنکه هر زمان که تمايل داشته باشند تحريمها را اجرايي و حتي گسترش دهند. طرحي که قرار دادن ايران در وضعيت هراس براي همراهي طولانيمدت با سلطهگري غرب ميباشد.
در اين ميان غربيها در کنار ادعاهاي حقوق بشري نظير گزارش احمد شهيد گزارشگر به اصطلاح ويژه سازمان حقوق بشر در امور ايران و طرح اتهامات تروريستي از طريق دادگاههاي آمريکا برآنند تا مولفههاي جديدي را براي توجيه ادامه تحريم و شانه خالي کردن از مسئوليت لغو تحريم را اجرايي سازند. آنها براي آنکه در برابر افکار عمومي جهان محکوم نگردند از مولفهها و ابزارهاي حاشيهاي استفاده ميکنند تا چنان وانمود سازند که غرب اهل مذاکره است اما مواضع حاشيهاي مانع از تحقق اين امر گرديده است. جالب توجه آنکه آنها به جاي گام برداشتن براي رفع اين موانع ايران را مسئول اين امر دانسته و عقبنشيني ايران از خطوط قرمز را راهکار اجرايي اين مسئله عنوان ميکنند.
بخشي از اين طراحي را در ادعاهاي اين کشورها مبني بر همراه شدن ايران با غرب در عراق و مقابله با داعش ميتوان مشاهده کرد. رسانههاي غرب به نقش از مقامات اين کشورها اين ادعا را مطرح ميسازند که نتيجه مذاکرات هستهاي همگرايي بيشتر ايران با غرب در عراق بوده که شکستهاي بسياري به داعش وارد ساخته است.
آنها چنان به افکار عمومي القا ميسازند که ايران براي لغو تحريم به اين همگرايي روي آورده و حفظ بنيان تحريمها ميتواند زمينهساز همکاريهاي بيشتر و در نهايت نقش مثبت ايران در برقراري امنيت در منطقه گردد.
به عبارتي غربيها امنيت منطقه را بهانه استمرار تحريمها قرار دادهاند. محور ديگر تحرکات غرب را برجستهسازي گزارش اخير آمانو مديرکل آژانس بينالمللي انرژي اتمي تشکيل ميدهد. آمانو در اقدامي کاملا سياسي بر احتمال حرکت ايران در مسير نظامي و عدم همکاري گسترده ايران با آژانس تاکيد کرده است. همزمان با اين ادعاها مقامات غربي از جمله جنساکي، سخنگوي وزارت خارجه آمريکا ادعا کردهاند که طرح اصلي در باب صداقت هستهاي ايران، آژانس و نظر آژانس است که ميتواند زمينهساز توافق با ايران و مسئله تحريمها گردد. غربيها با اين فضاسازي و ادعاي عدم همراهي ايران با آژانس و تمايل اين سازمان بر ادامه تحريمها، سعي در اجراي طرح عدم لغو تحريمها دارند.
محور ديگري که در عملکردهاي غرب به ويژه آمريکاييها مشاهده ميشود سوءاستفاده آنها از تغيير در ساختار کنگره آمريکا است. براساس نتايج منتشره جمهوريخواهان در کنگره آمريکا اکثريت را به دست آورده و هم حزبهاي دموکرات اوباما با شکست مواجه شدهاند. نکته مهم در اين عرصه آن است که رسانههاي غربي و از جمله شخص اوباما تلاش کردهاند تا چنان وانمود سازند که توافق با ايران دشوار گرديده و در صورت امتيازدهي ايران است که ميتوان کنگره را راضي به شرايط توافق کرد.
اوباما در اين رابطه ميگويد اگر توافق خوبي در مذاکرات صورت گيرد من براي راضي کردن کنگره اقدام خواهم کرد. رفتارهاي سران آمريکا نشان ميدهد که آنها برآنند تا از کنگره به عنوان عامل ادامه تحريمها بهرهبرداري کرده و خود را پاک و مبرا نشان دهند اين در حالي است که کنگره جديد در سال ۲۰۱۵ فعاليت خود را آغاز ميکند حال آنکه آمريکا و متحدان اروپايي آن در آستانه دور جديد مذاکرات تحريمهاي جديدي را عليه ايران اعمال کردهاند که واهي بودن نقش کنگره در تحريمها را نشان ميدهد.