تهاجم وحشيانه و خونبار چند ماه اخير آلسعود عليه يمن، در کنار خسارات فراواني که بر مردم فقير و مظلوم اين کشور اسلامي وارد ساخته است، به آشکارتر شدن همسويي آلسعود و همپيمانانش با اسرائيل انجاميد. دشمنان جبهه مقاومت تاکنون به مدد رسانههاي در اختيار و حمايت امپراتوري رسانهاي صهيونيسم، تلاش کردهاند تا اين همسويي را پردهپوشي کنند! اگر تا ديروز حمايت آلسعود و همپيمانانش از اسرائيل دربرابر حزبالله لبنان و مقاومت فلسطين، حمايتي غيرمستقيم از صهيونيستها به شمار ميآمد و اگر پشتيباني از داعش و النصره و ديگر تروريستها در سوريه را نتوان جنگ مستقيم حاميان تروريستها، عليه محور مقاومت به حساب آورد، تهاجم آلسعود به يمن، ورود به جنگي نيابتي از طرف اسرائيل عليه بخشي از جهان اسلام بود که شعار اصلي آنها مرگ بر آمريکا و مرگ بر اسرائيل است، حتي اگر در تحليلهايي که صورت ميگيرد، يمن به عنوان بخشي از محور مقاومت اسلامي کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد.
تحلیلگران معتقدند؛ جنگ جبهه صهيونيسم عليه يمن از زاويه نگاه ديگري هم قابل تحليل است؛ چراکه از دیدگاه آنان شکست خفت بار اسرائيل در جنگ ۳۳ روزه، عدم نتيجهگيري از بمبارانهاي سنگين باريکه غزه براي تضعيف مقاومت فلسطين وعدم توفيق در جبهه سوريه باعث شده است تا اين جبهه به خيال خود، نقطه آسيبپذير ديگري از جهان اسلام را که با پيروزي انقلاب مردم يمن ميرود تا جبهه مقاومت اسلامي را گسترده تر سازد، انتخاب کند. وباید اذعان داشت جبهه صهيونيسم که رژيم آلسعود آن را در نبرد يمن نمايندگي کرده است، با گمان جدايي جغرافيايي يمن از محور به هم پيوسته مقاومت از يکسو و همسايگي با عربستان از سوي ديگر بر آن بوده تا از پاگرفتن انديشه مقاومت ضد صهيونيستي در قطعه مهمي از جهان اسلام جلوگيري کند.
طمعورزیهای عربستان علیه یمن
سیاست رژیم سعودی و طمعورزیهایش علیه یمن سیاست جدیدی نیست بلکه از زمان سیطره بر اراضی شمال غربی یمن (نجران، جیزان و عسیر) در سال ۱۹۳۴ (۱۲۱۳ ش) ادامه داشته و امروزه با شدت بخشیدن به موارد زیر همچنان سیاست مزورانه خود را در یمن پی میگیرد.
۱- ادامه سلطه بر تصمیمگیری سیاسی در یمن و حمایت از نهادهای حاکم طرفدار خود بااین اعتبار که یمن حیاط خلوت آنهاست.
۲- ایجاد درگیریهای استانی، مذهبی و قومی میان طبقات مختلف یمنی از طریق گسترش افکار سلفی و تکفیری؛ و ارائه حمایتهای مالی و رسانهای که هدف اصلی آن تجزیه جامعه یمنی است.
۳- اختصاص دادن کمکها و حتی حقوق ماهیانه برای برخی مزدوران داخلی.
۴- تضعیف اقتصاد یمن از طریق اعمال فعالیتهايی همچون جلوگیری کردن از صادرات یمن وایجاد تنگنا برای نیروی کار یمنی.
۵- اعمال فشار به شرکتهای بینالمللی جهت جلوگیری از حفاری و عملیات نفتی.
۶- حمایت از گروههای تکفیری مثل القاعده و داعش و دادن کمکهای مالی، نظامی و لجستیکی به آنها زیرا این گروهها بازوی اجرایی عربستان در یمن هستند و هدف اصلی آنها متزلزل ساختن امنیت و سرکوب بافت اجتماعی یمن است و رخدادهای جاری این نکته را به اثبات رسانده و جای شک برای کسی باقی نگذاشته است.
ماجرای یمن از نگاه عربستان
از نگاه عربستان، ماجرای یمن تلاشی برایایجاد توازن ژئوپلتیکی باایران است. زمامداران سعودی براین باورند که ریاض تا همین جا نیز دستاوردهایی داشته است. رسانههای وابسته به عربستان، برجستهترین این دستاوردها را شامل مواردی نظیر رفع کدورت میان مصر و ترکیه که بر سر دولت اخوانی مرسی رخ داده بود و اکنون به وحدت نظر در مسأله یمن رسیدهاند، رفع کدورت میان بحرین، امارات و عربستان با قطر و حضور هر چهار کشور در جبهه واحد یمن، کاستن از دخالتهای خارجی، تقویت وحدت عربی، ممانعت از تشدید افراطیگری و ممانعت از آنچه «دخالت ایران در امور داخلی کشورهای عربی» معرفی میکنند.این تصور اشتباه وجود دارد که دستاوردهای ادعایی در زمینه ائتلاف عربی، تنها از طریق شعلهور کردن جنگی با نتایج غیرقابل پیشبینی، امکان تحقق و تقویت دارد. همزمان با تشدید جنگ روانی؛ اتکا به نکاتی سادهاندیشانهای مثل توان آتش جنگندههای ائتلاف علیه غیرنظامیان؛ موجب شده تا مسائل مهم و تأثیرگذار بر فرجام «بازی با آتش» سعودیها، مورد غفلت واقع شود.
جان کلام
به این ترتیب با اطمینان میتوان اظهار داشت که تنها دستاورداین جنگ برای عربستان، اثبات سرسپردگی برای خدمت به بیگانگان و کمک به کسب اهداف دشمنان قسم خورده اسلام ناب محمدی(ص) بوده است، خدمتی که همانند؛ منازعات تحمیلی به لبنان، لیبی، افغانستان، سوریه، عراق و سایر کشورهای اسلامی، تنها نابودی زیرساختها و سایر منابع و امکانات حیاتی بخش دیگری از جهان اسلام در جهت تضعیف مسلمین و حفظ منافع نظام سرمایهداری و نیز منافع شخصی خاندان آلسعود را درپی داشته و در نتیجه به رسوایی و بیآبرویی ظالمین در نزد افکار عمومی جهان و تسریع در سقوط عاملان و حاکمان آن منجر خواهد شد.