?>?> ضرورت تغییر جهت سرمایه گذاری ها به سمت بخش های راهبردی | سیاست روز
دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲ - ۲۲:۵۳
کد مطلب : 84354

ضرورت تغییر جهت سرمایه گذاری ها به سمت بخش های راهبردی

بررسی و جهت دهی عناصر بازدارنده در بعد بین الملی و اهمیت و ضرورت مدرن سازی پتانسیل های مغفول اما جواب پس داده ایران
شاخص گذاری ها درست و بروز و میزان اهمیت راهبردی آنها در کشور در دسته بندی های قدرت اقتصادی ، قدرت ملی ، امنیت اقتصادی ،امنیت روانی اجتماعی ، بهبود فضای کسب و کار ، درجه جذب سرمایه خارجی ، پایداری سرمایه گذاری خارجی ، ارتباطات بین الملل که در نهایت به بهبود شاخص های ثروت و منافع ملی ختم گردد حائز اهمیت می باشد.
همانطور که می دانیم ایران با ۱۴ کشور در همسایگی قرار دارد و به لحاظ استعداد های طبیعی از موقعیت ویژه ای برخودار است . سالیانه حجم زیادی از درآمدهای نفتی کشور در سنوات گذشته به سمت های غیر مولد و سرمایه ای آنهم بدون درجه بندی راهبردی دقیق در راستای بهبود قدرت و ثروت ملی صرفا بنا بر میثاق های غلط گذشته مدیران بعضا ناآگاه و مدیران با درجاتی خارج از ویژگی های استراتژیستی طرح ریزی شده است برای مثال در کشور موسسات ،کارخانجات ،تشکل هایی  مالی و  سرمایه ای در مقاطعی از  زمان ایجاد شده اند  که  شاید در آن زمان اقتضائاتی  یا راهبرد کوتاه مدتی داشته و یاد در طول زمان به اهداف تعریف واقعی خود نرسید و در رویکردهای خود تغییری نداده است  همچنان ادامه حیات می دهند یا از روی نا آکاهی مدیران ارشد بنا گردیده و به طور سنتی ردیف های قابل توجهی از بودجه  و منابع بانکی را به سمت خود می کشند  . هزینه های صرف شده برای آنها هر روز بیشتر و سنگین تر این گردونه را به نفع جثه های سنگین و کم اثر آنها می چرخاند و سهم قابل توجهی نقدینگی را حذب می نمایند بدون درنظر گرفتن و بازبینی راهبرد آنها ،  میزان موثر بودن آنها و شاخص تاثیری گذاری آنها بر تولبد مبتنی بر قدرت و ثروت ، واقعیتی است که هیچگاه به طور دقیق بررسی و شاخص بندی نشده است .

منظور نویسنده از شاخص گذاری ها میزان اهمیت راهبردی آنها در کشور در دسته بندی های قدرت اقتصادی ، قدرت ملی ، امنیت اقتصادی ،امنیت روانی اجتماعی ، بهبود فضای کسب و کار ، جذب سرمایه که در نهایت به بهبود شاخص های ثروت و منافع ملی ختم گردد می باشد.

برای مثال وقتی در مورد عناصر بازدارنده در بعد بین الملی سخن به میان می آید نا خوداگاه فاکتور های نظامی مثل موشکهای قاره پیما وتسلیحات مدرن  ... و از این دست به ذهن متبادر می شود اما واقعیت دنیا امروز دیگر مثل زمان جنگ سرد نیست که بتوان صرفا با داشتن یک تک راهبرد مسایل را مدیریت کرد، امروزه درجه بندی و تخصص گرایی امری لازم به نظر می رسد و همه کاره بودن دیگر معنایی ندارد. حال کشوری با استعداد های اینچنینی باید چه راهبردهای را درجه بندی نماید تا بر مبنای آنها بتواند شاخص های کمی و کیفی قابل قبولی در بازی جهانی داشته باشد .

در زیر یک مثال قدیمی از پتانسیل های مغفول و مهجوری که می تواند کارامدی گذشته را داشته باشد باز می نماییم

آیا داشته های سنتی این کشور مثل جاده راه ابریشم از قدیم الایام یک راهبرد موثر در تجارت ، اقتصاد و ارتباطات بالطبع امنیت کشور نبوده است ؟ آیا مفهوم ارتباطات گذشته و تجربه های  سنتی  جواب پس داده شده باید تبدیل به خاطره شود و هیچ کارکرد امروزی آنهم کشوری چون ما که داعیه قدرتمند بودن و مهم بودن در منطقه و جهان را دارد پیدا نکند؟!

آیا سیاست گذاران و مدیران کلان نباید باوری فراتر از  تفکر هزینه ای پیدا کنند و یاد بگیرند که صرفا نباید از حکومت مرکزی از پول نفت یا مالیات برای بهبود امورشان یا مخارجشان استفاده کنند و به سمت مدیریت استراتژِیک حرکت نمایند، آیا بهتر نیست به سمت نوآوری و تلاش برای بهبود و اصلاح روشهای مدیریت درآمدی خود بروند و سمت وسوی معادلات مدیریتی و حاکمیتی بازسازی  کرده و صرفا در قالب دستور العمل ها و کتابچه های خاک خورده نباشد.

برای مثال همین مفهوم جاده ابریشم چرا نباید به گزاره های مدرنی چون حمل و نقل امن ، حمل و نقل سریع ، بیمه های حمل ونقل آسان، جاده های مدرن و بهبود جاده های شوسه و امن ایجاد لاینی بر روی جاده های آسفالتی مثلا با رنگ بنفش یا هر رنگی به نام خط جاده ابریشم برای بهبود مفاهیم سنتی مثل همه کارهایی که دنیا می کند و جواب گرفته است . آیا  نباید معادلات سیاسی و امنیت سرمایه گذاری خارجی را بهبود داد تا جاده سازان و راه سازان دنیا   یا توان بخش خصوصی بدون استفاده از منابع بانکی کشور برای سرمایه گذاری وارد شده تا هم به نوعی با استفاده از منابع مالی آنها بتوان کیفیت راه ها را و همچنین کاهش انجام زمان پروژه هایی که به ردیف های دولتی وابسته اند را حذف نمود و دولت ناظری باشد که مدام انتقاد می کند تا اجرا کننده ای که مدام ماست مالی کند...

همین مفهوم جاده راه ابریشم را در راستای حمل و نقل هوایی ، حمل و نقل ریلی ، ترانزیت دریایی باید دنبال کرد .

چرا نباید این مفهوم جواب پس داده  را ابریشم قدیم را در  مورد نقل و اطلاعات داده های کامپیوتری برای انتقال  از چهار گوشه کشور و ایجاد بستری امن و پر سرعت برای جابحایی اطلاعات  از کشورهای همسایه و بالطبع درآمد سرشاری که از این راه عاید کشور می شود را در نظر نگرفت .

چرا مفهوم کاروانسرای بین راهی راه ابریشم تبدیل به گزاره های مدرنی  در حوزه های جاده ای و ریلی نمی شود آیا نباید همین کاروانسرا تبدیل به مراکز عظیم سرویس دهی تعمیراتی و بهسازی و ساخت لوکوموتیو تا ماشین شود نه خودروسازی بی کیفیت کشور که چیزی جز ضرر و حماقت نیست

آیا نباید همین کاروانسراها تبدیل به گزاره های مدرنی چون مرکز ذخیره سازی داده های کامپیوتری و به اصطلاح هاستینگ قدرتمند شود تا به نوعی در راستای بهبود فاکتور های عناصر بازدادنده باشد.

چرا نباید کشورهای دیگر مرکز ذخیره اطلاعاتشان ایران باشد آنهم در بستر امن و ارزان تر از دنیا آنهم با ۱۴ کشور ضعیف تر از خود.

اهمیت تفکر در باب مسایل راهبردی و استراتژیک آنقدر مهم است که می تواند تمام حوره های امنیت و اقتصاد را تحت الشعاع خود قرار دهد. و نگاه همه دنیا را به سمت احترام ناشی از راهبرد و نیاز به ما عوض کند . دوست داشتن ما برای نفت و قدرتمندی ما از روی نفت سمی است که تمام تواتمندی ما را که می شود بازتعریف و باز سازی شوند را هر روز کمتر می کند.

آیا وقت آن نرسید ما دیگر همه کاره نباشیم و باز تعریفی راهبردی در مورد استقلال داشته باشیم و ریل شاخص گذاری ما ایندکسینگ متفاوتی پیدا کند.

نباید اجازه داده سرمایه های کشور به بخش هایی که هیچ امنیت غذایی ،درمانی ، ارتباطی ، راهبردی ، تولید ثروت ، در سطوح بین الملل  ندارند و صرفا سرگرمی عده ای پول باز شده است را ادامه دهیم .

بهتر است شاخص های شرکت ها در بورس هر بر مبنای شاخص های راهبردی درجه بندی شوند تا کشور بتواند سمت سوی درست داشته باشد نه بستر های سرمایه ای حجیم و غیر موثر.

 
https://siasatrooz.ir/vdcdos0j.yt0ok6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی