محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران در سفری دوره ای راهی جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، روسیه و ترکیه شده است. در باب این سفر دوره ای چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه کشورهای مذکور از ظرفیتها و ملوفههای اقتصادی قابل توجهی به ویژه در حوزه صادرات کالاها و دانش فنی و مهندسی ایران برخوردار هستند. هر چند که دستگاه دیپلماسی طرحهای متعددی در باب دیپلماسی اقتصادی مطرح کرده است اما در عمل این حوزه چندان فعال نبوده است. نکته مهم آن است که جمهوری اسلامی با داشتن ۱۵ همسایه آن هم با مرزهای زمینی و دریایی میتواند از ظرفیتهای اقتصادی منطقه برخوردار شود که در عمل چنین نبوده و خود مولفهای برای عدم استفاده از ظرفیتهای منطقه برای بی اثر کردن تحریمها شده است. سفر کنونی آقای ظریف میتواند گامی برای اجرایی سازی طرحهای اقتصاد مقاومتی در قالب دیپلماسی اقتصادی باشد به شرط آنکه توافقات صورت گرفته در این سفرها روی کاغذ باقی نمانده و برای اجرای آنها گامهای عملی برداشته شود. تقویت نقش آفرینی در پیمان اوراسیا حلقه تکمیلی این فرآیند میتواند باشد.
دوم آنکه جمهوری اسلامی ایران همواره نقشی اساسی در امنیت منطقه داشته است. این رویکرد در قالب مقابله مستقیم با تروریسم نظر آنچه در عراق و سوریه صورت گرفت که حمایت از جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و مداخلات بیگانگان در امور منطقه حلقه تکمیلی آن بوده است. در همین سال جمهوری اسلامی نقشی فعال در میانجی گری برای حل اختلافات در منطقه داشته است که فعالیت ایران در مناقشه اخیر قره باغ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان نمودی از آن است.سفر ظریف درحالی صورت گرفته است که از یک سو روابط میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان همچنان شکننده است و روسیه و گرجستان نیز روابطشان با اختلافاتی همراه است از سوی دیگر ترکیه نیز با برخی تصورات امنیتی و سیاسی به حملات نظامی علیه سوریه و عراق ادامه میدهدکه تهدیدی برای امنیت منطقه است. جمهوری اسلامی با ایفای نقش میانجی در میان کشورهای مذکور میتواند در کنار اجرای بعد جدیدی از نقش آفرینی در امنیت منطقه از این ظرفیت برای تحقق اهداف اقتصادی و سیاسی بهره گیرد. این امر زمانی قوت میگیرد که مناقشات اخیر در قفقاز نشان داد که کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی به دنبال ناامن سازی منطقه با اعزام تروریست و ایجاد تنش در مناسبات کشورهای منطقه هستند که همگرایی همسایگان برای مقابله با این روند امری ضروی است.
سوم آنکه جمهوری اسلامی ایران از ظرفیتهای فنی و مهندسی و علمی قابل توجهی برخوردار است که بهره گیری از این ظرفیتها با تکیه بر بخش خصوصی میتواند به مولفهای در دیپلماسی اقتصادی و حتی ارتقاء جایگاه منطقه ای ایران منجر شود. یکی از نکات مطرح در سفر ظریف به باکو و سپس ایروان، طرح نقش آفرینی ایران در بازسازی ویرانههای برجای مانده از جنگ اخیر دو کشور از جمله در قره باغ است. چنانکه ظریف هم تاکید کرده است، ایران از ظرفیتهای لازم برای تحقق این مهم برخوردار است در حالی که لازمه تحقق این امر دیپلماسی فعال برای نزدیک سازی بخش خصوصی و فعالان بخش اقتصای کشور برای فعالیت در ارمنستان و جمهوری آذربایجان است. بعد دیگر این فعالیت در سوریه و عراق نیز برای بازسازی ویرانههای جنگ میتواند صورت گیرد. متاسفانه عدم پیگیریها در بخشهای سیاسی و اقتصادی مانع از آن شده که از ظرفیتهای مذکور برای کمک به اقتصاد کشور بهره گرفته شود چنانکه امروز کشور مانند ترکیه توانسته بیشترین نقش آفرینی را در این عرصه داشته باشد.
چهارم آنکه این روزها در حالی مساله بازگشت آمریکا به برجام مطرح است که کشورهای اروپایی و آمریکا با تصور نیاز اقتصادی ایران، مطالبات زیاده خواهانهای را در حوزه هستهای، موشکی و منطقهای مطرح میسازند حال آنکه بازگشت آمریکا به برجام باید با پیش شرط لغو تمام تحریمها و پرداخت خسارت به ایران همراه باشد. در این شرایط رویکرد تعاملاتی با کشورهای همسایه میتواند بیانگر این پیام باشد که ایران نیازمند ظرفیتهای ادعایی طرفهای غربی نمیباشد و لذا ضرورتی برای تن دادن به زیاده خواهیهای آنها ندارد. عدم ذوق زدگی در باب تغییر در ساختار آمریکا و در عین حال حرکت دیپلماسی در مسیر تقویت قدرت چانهزنی کشور در برابر غرب، مولفهای مهم در پاسخ به زیاده خواهیهای غرب است در حالی که در حوزه داخلی با تکیه بر اقتصاد درون زا و نیز کاهش تعهدات برجامی همچون انجام غنی سازی ۲۰ درصد میتوان اراده ایران در اختلاف حقوق خود در برجام را نشان داد و در حوزه سیاست خارجی نیز با عدم ذوقزدگی در برابر تغییرات ایجاد شده در آمریکا و فعالسازی منابع اقتصادی و سیاسی خارجی نظیر توسعه روابط با همسایگان به جای چشم داشت به روابط با غرب، میتوان تقویت موقعیت ایران در برابر اروپا و آمریکا را رقم زد.
نویسنده: قاسم غفوری