?>?> پشت پرده میانجیگری عمران خان و عادل عبدالمهدی برای کاهش تنش تهران – ریاض | سیاست روز
سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۸
کد مطلب : 111030
توپ پایان جنگ یمن در زمین عربستان

پشت پرده میانجیگری عمران خان و عادل عبدالمهدی برای کاهش تنش تهران – ریاض

پشت پرده میانجیگری عمران خان و عادل عبدالمهدی برای کاهش تنش تهران – ریاض

بعد از اوج گیری تنش‌ها با پررنگ شدن پروسه ایران‌هراسی، ذیل حمله به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان سعودی شاهد تحرکات دیپلماتیک میانجیگرایانه‌ای توسط سران و شخصیت های عراقی برای کاهش تنش در منطقه با سفر عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق به عربستان سعودی و دیدار با ملک سلمان، پادشاه و محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی و نیز حضور سید عمار حکیم، رئیس جریان حکمت ملی در امارات متحده عربی به منظور دیدار با مقامات و شخصیت‌های این کشور بودیم؛ از نگاه شما دلایل و اهداف تحرکات تلاش‌های دیپلماتیک بغداد در این شرایط چیست؟ آیا بغداد خواهد توانست میان تهران و ریاض به یک میانجیگری برسد؟
نکته مهمی که در پاسخ به این سوال شما وجود دارد ناظر بر این واقعیت است که اگرچه طی روزهای اخیر شاهد سفر برخی از مقامات عراق به عربستان سعودی و امارات متحده عربی با محوریت تلاش میانجیگرایانه بودیم، اما به نظر می‌رسد که این تلاش‌ها بیش از آنکه یک تلاش خود خواسته از طرف بغداد باشد، مأموریت و تقاضای مقامات عربستان سعودی از عراق برای میانجیگری میان این کشور (عربستان) با جمهوری اسلامی ایران است.
یعنی شما معتقدید که اکنون عربستان سعودی به طور غیر مستقیم بازیگرانی برای میانجیگری با جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته است؟
یقینا چنین است. البته در این میان بغداد هم چندان بی میل نیست که تنش ها در منطقه کاهش پیدا کند تا این کشور (عراق) نیز از تبعات افزایش تخاصم به دور بماند. چون به هرحال تبعات افزایش این تنش اکنون شرایطی را هم برای عراق رقم زده است، اما پشت پرده تلاش‌های اخیر بغداد به منظور کاهش تنش و میانجیگری به درخواست عربستان از عراق باز می‌گردد.
اما دلایل ریاض برای پیش کشیدن این میانجیگری غیرمستقیم چیست، آن هم در شرایطی که عربستان یکی از مهمترین بازیگران راه اندازی موج جدید اتهام زنی و ایران هراسی بعد از حمله به تاسیسات نفتی آرامکو بوده است؟
ببینید مجموعه عواملی که چند روز اخیر روی داده تمام تحولات و برنامه ریزی‌های ریاضی را به هم زده است. مجموعه شرایط و تحولات بعد از حمله به تاسیسات نفتی آرامکو، بستری را ایجاد کرد که ریاض به این باور رسیده بود که می‌تواند با پررنگ کردن موج ایران‌هراسی و اتهام زنی به جمهوری اسلامی ایران، وضعیت را به سود خود تمام کند، اما با انجام عملیات "نصرمن الله" انصارالله یمن و نابودی ۳ تیپ رزمی، به غنیمت گرفتن صدها دستگاه خودروری نظامی و زرهی و اسارت سه هزار مزدورعربستانی، کشته شدن چندین نفر و اسارت تعداد زیادی از نیروهای وابسته به سعودی تحولات میدانی به شدت متفاوت از گذشته رقم خورد. یعنی اکنون جنگ یمن عملاً از دست ریاض و ابوظبی خارج شده است. همین مسئله موجب آن شد تا تمامی برنامه‌ریزی‌های اخیر عربستان سعودی ضد جمهوری اسلامی ایران به محاق رود، آن هم در شرایطی که به واسطه حمله انصارالله یمن به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان، عملاً ۵۰ درصد تولید و صادرات نفت این کشور از بین رفته که خود ضربه بسیار مهلکی به حیات اقتصادی عربستان زده است.
پس سینرژی دو عملیات اخیر انصارالله یمن در خاک عربستان (حمله به تاسیسات نفتی آرامکو و عملیات نصر من الله) سبب شده است که دیگر ریاض در آستانه پنجمین سالگرد تجاوز به یمن خود را در یک شکست کامل ببیند. در کنار آن اکنون وضعیت دیگر حامیان منطقه‌ای از سودان و مصر گرفته تا امارات متحده عربی و بحرین هم چندان مناسب نیست که عربستان سعودی بخواهد روی کمک های آنان حساب باز کند. به موازات آن وضعیت بسیار متشتت سیاسی در سرزمین‌های اشغالی و احتمال ناکامی و شکست بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در تشکیل کابینه و کشیده شدن به انتخابات زودهنگام سوم موجب شده است تا تل آویو هم نتواند در این دوره حمایت هایی را از عربستان سعودی داشته باشد. اما مهمترین حامی سیاست‌های متجاوزانه محمد بن سلمان، یعنی دونالد ترامپ نیز در وضعیت چندان خوبی در آمریکا قرار ندارد، چون با کلید خوردن پروسه استیضاح رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، آن هم در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰، شرایط به گونه‌ای رقم زده است که اکنون ولیعهد سعودی خود را در یک انزوا و تنهایی جدی می‌بیند.
بنابراین تحت الشعاع قرار گرفتن وضعیت اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و حتی امنیتی عربستان سعودی به واسطه تداوم تجاوزات به یمن و نیز نبود همراهی، همسویی و حمایت دیگر کشورها و بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از ریاض سبب شده است تا ورق به ضرر سعودی ها برگردد. لذا این روزها جنگ یمن به کابوس بزرگ بن سلمان بدل شده است. در این شرایط طبیعی است که عربستان سعودی به هر وسیله‌ای، ولو درخواست از دیگر بازیگران مورد قبول جمهوری اسلامی ایران به دنبال مذاکره و پایان دادن به این کابوس باشد.
علیرغم نکاتی که شما به آن اشاره داشتید ما شاهد یک موج سینوسی مذاکره و اتهام زنی علیه جمهوری اسلامی ایران از جانب عربستان و امارات هستیم. در این رابطه چند هفته پیش از انجام حمله به تاسیسات نفتی آرامکوی عربستان پالس‌هایی از جانب ریاض و ابوظبی برای پایان دادن به جنگ یمن و مذاکره با جمهوری اسلامی ایران مشاهده شد و حتی دیداری میان برخی از مقامات امارات متحده عربی و جمهوری اسلامی ایران نیز صورت گرفت، اما با حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی به یک باره موج ایران هراسی و اتهام‌زنی علیه جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار این دو کشور قرار گرفت و حتی کار به جایی رسید که عربستان و امارات در ائتلاف بین‌المللی نظامی مدنظر ایالات متحده آمریکا در تنگه هرمز شرکت کردند. اما باز هم شاهدیم که محمد بن سلمان در مصاحبه اخیر خود با شبکه تلویزیونی سی.بی.اس دوباره مواضع دوگانه‌ای را مطرح کرد. به واقع دلایل این موج سینوسی چیست؟
همانگونه که اشاره شد موج سینوسی اخیری که در مواضع و آرای سران و مقامات عربستان سعودی و امارات متحده عربی شکل گرفت به واسطه برآورد اشتباه ریاض و ابوظبی بود. آنها بر این باور بودند که وضعیت میدانی و سیاسی بعد از حمله به تاسیسات نفتی آرامکو می‌تواند ایران را در منطقه و جهان منزوی کند. اما معادلات میدانی در جنگ یمن بعد از عملیات نصر من الله تمام برنامه‌های آنان را به هم ریخت. لذا اکنون عربستان سعودی و امارات متحده عربی به این باور رسیده اند که توان غیر قابل انکار انصارالله یمن به نقطه بی بازگشتی رسیده است که می‌تواند تهدیدات بسیار پررنگ تری از گذشته را برای امنیت و اقتصاد ریاض و ابوظبی رقم بزند، آن هم در شرایطی که ۱۰ دیگر عربستان سعودی باید امنیت در کشور خود را به نقطه‌ای برساند که نشست سران جی ۲۰ را در آن برگزار کند. پس اکنون این موج سینوسی به این واسطه است که ریاض از یک طرف با متهم کردن تهران وجهه تخریب شده خود را نزد افکار عمومی منطقه و جهان ترمیم کند، چون به هر حال تحت الشعاع قرار گرفتن امنیت و اقتصاد عربستان سعودی و امارات متحده عربی توسط یک کشور فقیر که نزدیک به ۵ سال آماج تمام تجاوزات بوده و در همین مدت شاهد قحطی و گرسنگی بی‌سابقه‌ای است، می‌تواند تحقیر کامل عربستان و امارات را رقم بزند.
از طرف دیگر تداوم این شرایط برای ریاض و ابوظبی، چه از بعد سیاسی و دیپلماتیک، چه از بعد اقتصادی، هم به واسطه کاهش تولید و صادرات نفت و هم افزایش هزینه‌های جنگ و چه از بعد امنیتی به هیچ وجه قابل توجیه نیست. لذا مقامات عربستان و امارات بعد از عملیات نصر من الله به دنبال پایان دادن به این جنگ با پیش کشیدن مذاکره با جمهوری اسلامی ایران هستند.
اما در طرف دیگر هم نوعی دو گانگی مشاهده می شود. چون به موازات نکات شما شاهد بودیم که حسن روحانی در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل سخن از طرحی موسوم به "ابتکار صلح هرمز" سخن گفت. در کنار آن انصارالله یمن نیز علاوه بر طرح توقف حملات موشکی و پهپادی خود به مواضع عربستان، طی اقدام ابتکاری یک جانبه خود ۳۵۰ اسیر ائتلاف سعودی از جمله سه اسیر سعودی آزاد کرد که به نوعی پاسخ مثبت تهران و انصارالله یمن برای کاهش تنش‌ها قلمداد شود، آن هم در شرایطی که آقای علی ربیعی، سخنگوی دولت رسماً دیروز یکشنبه عنوان کرد که علیرغم دریافت پیام‌هایی از عربستان سعودی برای پایان دادن به جنگ یمن، مادامی که هیچ گونه اتفاقی در صحنه میدانی برای توقف تجاوزات و حملات از جانب ریاض صورت نگیرد، چیزی به نام صلح و کاهش تنش اتفاق نخواهد افتاد. ارزیابی شما در این خصوص این دو گانگی چیست؟
هیچ دوگانگی وجود ندارد. تمام نکاتی که شما به آن اشاره داشتید از این نشان دارد که ایران و انصارالله آماده هر گونه سناریویی هستند. ببیند جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز تجاوزات عربستان سعودی و دیگر متحدین منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به یمن عنوان کرده بود که راه حل برون رفت از این چالش پیگیری مذاکرات یمنی - یمنی است. اما تهران در عین حال پاسخ به هرگونه تجاوز و حمله به مردم بی دفاع یمن را با اقدامات نظامی و امنیتی، حق مسلم آنها می‌داند. بنابراین هیچ دوگانگی وجود ندارد، بلکه تمام این مسائل از این نشان دارد که راه حل نهایی پایان دادن به جنگ یمن و کاهش تنش در منطقه تنها و تنها به تصمیم عربستان سعودی بستگی دارد.
پیرو این نکته اکنون انصارالله یمن با اقدامات اخیر خود از حمله به تاسیسات نفتی آرامکو تا انجام عملیات موفقیت آمیز نصر من الله، آزاد کردن اسرای سعودی و توقف حملات موشکی و پهپادی به اهداف خود در عربستان و امارات و نیز طرح ابتکاری جمهوری اسلامی ایران موسوم به صلح هرمز، توپ را در زمین عربستان و امارات انداخته است و اکنون این ریاض و ابوظبی هستند که باید تصمیم نهایی را بگیرند که آیا به دنبال افزایش تنش و تداوم جنگ در یمن هستند که یقیناً با پاسخ های کوبنده تر و قاطعانه تر انصارالله، هزینه های امنیتی، سیاسی و اقتصادی بیشتری برای این دو کشور را رقم خواهد خورد و یا اینکه به دنبال حل و برون رفت از این چالش هستند؛ به خصوص که امارات متحده عربی در مقابل حملات انصالله یمن به شدت ضعیف تر و شکننده تر از عربستان سعودی هستند. پس این دو کشور باید تکلیف خود را با تداوم و یا عدم تداوم تجاوز به یمن روشن کنند. صد البته این مسئله صرفاً نباید در مواضع، مصاحبه‌ها و یادداشت‌های قرقاش و بن سلمان تجلی پیدا کند، بلکه باید عربستان سعودی و امارات متحده عربی در عمل نشان دهند که به دنبال پایان دادن به جنگ یمن هستند. پس اگر حملات هوایی و تجاوز به خاک یمن از سوی این دو کشور متوقف شود که پالس مثبتی است، می‌تواند در کوتاه ترین زمان ممکن با پاسخ مثبت انصارالله و حوثی‌ها مواجه شود و زمینه را برای پیگیری صلح پایدار و کاهش تنش در منطقه با حضور ایران شکل گیرد.
در کنار تلاش‌های دیپلماتیک میانجیگرایانه سران و مقامات عراقی شاهد هستیم که عمران‌خان نیز تلاش‌های خود را برای کاهش تنش میان ریاض و تهران به کار گرفته است. آیا نخست وزیر پاکستان نیز مانند همتای عراقی خود از جانب عربستان سعودی مأمور پیگیری تلاش برای کاهش تنش میان ریاض با تهران شده و یا یک تلاش خود خواسته است؟ اساساً تحرکات دیپلماتیک اسلام آباد تا چه اندازه مکمل تلاش‌های بغداد است؟
یقیناً عمران خان به واسطه شعار نزدیکی به جمهوری اسلامی ایران گزینه مناسبی از جانب عربستان سعودی برای پیگیری میانجیگری و کاهش تنش بوده است. لذا نخست وزیر پاکستان نیز مانند همتای عراقی خود به درخواست مقامات ریاض دست به تحرکات میانجیگرایانه زده است، چنانی که آقای ربیعی، سخنگوی دولت نیز دیروز یکشنبه رسما عنوان کرد برخی از مقامات و سران پیام‌هایی را از جانب عربستان سعودی به ایران ارسال کرده اند که می تواند به تلاش‌های پاکستان اشاره داشته باشد. در این رابطه خود عمران خان، نخست وزیر پاکستان، نیز عنوان کرد که رئیس جمهوری آمریکا و ولیعهد عربستان از وی خواسته اند که در دیدار با حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، او را به کاهش تنش در منطقه متقاعد کنند. البته با این وجود من معتقد نیستم که تلاش های دیپلماتیک عمران خان مکمل تلاش های عادل عبدالمهدی است، چون متاسفانه پاکستان به شدت نیازمند کمک های مالی و اقتصادی عربستان سعودی و امارات متحده عربی است پس مانند عراق آن استقلال لازم سیاسی را برای پیگیری تحرکات دیپلماتیک میانجیگرایانه را ندارد. اگرچه اسلام‌آباد همواره بر گسترش و تداوم روابط خود با تهران نیز چشم دارد، اما اقتضائات سیاسی و دیپلماتیک عراق به شدت متفاوت از پاکستان است. به هر حال عراق یک کشور مستقل عربی است که در آینده نزدیک از لحاظ مالی و نفتی حتی می‌تواند حتی رقیب جدی برای عربستان سعودی در منطقه قلمداد شود، به گونه‌ای که عربستان سعودی در همین حادثه حمله به تاسیسات نفتی آرامکو رسما از عراق تقاضای دریافت۲۰ میلیون بشکه نفت برای جبران کمبود تولید نفت و صادرات آن را کرد. این شرایط وزن عراق در تحولات منطقه را نشان می‌دهد. از همین رو است که بغداد نیز با ابتکاراتی مانند برگزاری نشست مشترکی میان سران و مقامات عربستان سعودی، جمهوری اسلامی ایران و چند کشور دیگر در بغداد متفاوت و قدرتمندتر از پاکستان درعرصه میانجیگری عمل می‌کند. پیرو این نکته عربستان سعودی به دنبال آن است که عراق یک سیاست بی طرفی را در میانجیگری پیش بگیرد تا بستر برای همراهی و همسویی بیشتر بغداد و تهران شکل نگیرد.

https://siasatrooz.ir/vdcdsf0fzyt0fz6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی