شطرنج، بازي سنگين و پرمغزي است. در اين بازي سه حالت بيشتر وجود ندارد. يا برد، يا باخت يا مساوي. در اين بازي فکري جذاب، مغز و انديشه و فکر است که ميانداري ميکند. در اين بازي، شکيبايي يکي از رموز پيروزي است. هر يک از طرفين اگر با بردباري و شکيبايي، بازي را اداره کند درصد پيروزي آن بسيار بالا ميرود. عجله در انجام بازي در نبرد خانههاي شطرنج، علاوه بر اين که پيروزي را به عقب مياندازد، باخت را نزديک ميکند.
در بازي شطرنج اگر هر دو طرف، توان و ويژگيهاي آنها، مشترک و نزديک به هم باشد، احتمال به تساوي کشيده شدن بازي بسيار وجود دارد. شرايط مساوي شدن در شطرنج، هنگام بازي به دو طرف بستگي دارد.
تساوي شايد براي رقبا مناسب باشد، اما همواره و هميشه، طرفين بازي، درپي پيروزي و «مات» کردن هستند تا بتوانند اقتدار خود را به اثبات برسانند.
کسي که مهرههاي شطرنج را جابجا ميکند، مغز متفکر اين نبرد سنگين است.
اوست که شرايط بازي و در نهايت نتيجه آن را تعيين خواهد کرد. استراتژي بازي از سوي او ريخته ميشود و براساس آن رسيدن به هدف که همان برد است، اصليترين خواسته اوست. پس بايد قابليتهاي ويژهاي داشته باشد. يک اشتباه محاسباتي ميتواند همه برنامهها و استراتژي را به هم بريزد و باخت را نزديکتر کند. گاهي حريف مقابل، براي رسيدن به پيروزي و هدف خود، طعمههايي را براي اشتباه محاسباتي مهيا ميکند و مهرههايي را قرباني ميکند تا شايد بتواند، باعث همان خطاي محاسباتي شود. سرباز، اسب، فيل يا رخ ميتواند مهرههايي براي قرباني شدن باشد، اما اين شما هستيد که بايد محاسبه دقيق انجام دهيد که اگر مهره را بزنيد و از صفحه شطرنج بيرون بيندازيد، آنگاه چه اتفاقي خواهد افتاد؟ آيا با زدن آن مهره، وضعيت و موقعيت شما در صفحه بهتر خواهد شد؟ يا اين که باعث ميشود، طرف مقابل با اين کار، يک بازي دقيق و با فکر را انجام دهد تا شما در شرايط سختي قرار گيريد.
اکنون که مذاکرات هستهاي ايران و ۱+۵ در جريان است، بازي ما در صفحه شطرنج هستهاي با ۱+۵، يک نبرد سنگين و البته نابرابر است. پشت اين صفحه در طرف مقابل ۶ کشور قرار دارد و ما به عنوان ايران يک کشور هستيم. ميطلبد و ايجاب ميکند که در اين نبرد، هوشياري، ذکاوت و مشورت با ديگر خبرگان را داشته باشيم تا بتوانيم، در مقابل ۶ کشور، ايستادگي کنيم و از شکست جلوگيري نماييم.
۱۱ روز از زمان آغاز اين نبرد ميگذرد و هر روز حساستر ميشود، اين حساسيت البته بر روي هر دو طرف تأثير ميگذارد. اما بايد توجه داشت که اين يک بازي معمولي نيست. نبرد حق در برابر ناحق است. تشبيه آن هم با بازي شطرنج به آن خاطر است که اکنون، علاوه بر اين که بايد از اشتباه محاسباتي جلوگيري کرد، مديريت استراتژي محاسباتي آن را هم بايد در اولويت قرار داد.
عوامل بسياري در اين مذاکرات دخيل است. رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديداري که کارگزاران نظام با ايشان داشتند، درباره خطاي محاسباتي گفته بودند؛ «هدف دشمن ايجاد خطاي محاسباتي در مسئولان با تهديد و تطميع است.»
آمريکا گرچه پاي ميز مذاکره نشسته و ژست گفت وگو را به خود گرفته است، اما در کنار اين ژست راهحل گفتوگو، هم تهديد ميکند و هم تطميع. تهديدات او روشن است، همواره گزينه نظامي و کمتر از آن گزينه تحريمهاي بيشتر روي ميز کاخ سفيد بوده است. اما تطميع او بيارزش و ناچيز است. اين ناچيزي تطميع آمريکا همان ايجاد اشتباه محاسباتي است که آنها در پي آن هستند.
حضرت آيتالله خامنهاي در همين ديدار، مراقبت در اين زمينه را براي مسئولان بسيار حساستر و ضروريتر دانستند و تأکيد کردند؛ «يکي از خطاهاي محاسباتي اين است که انسان عوامل معنوي و سنتهاي الهي را ناديده بگيرد و فقط در چارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادي محدود بماند.»
توافق بر سر حقوق مسلم جمهوري اسلامي ايران در فعاليتهاي صلحآميز هستهاي است. اين حقوق طبق قوانين و کنواسيونهايي که در سازمانهاي بينالمللي از جمله سازمان بينالمللي انرژي اتمي ديده شده، براي ايران محفوظ است. اکنون، زيادهخواهيهاي غرب و آمريکا اين چالش را ايجاد کرده است. ميتوان براساس همان عوامل معنوي و سنتهاي الهي در ۲۹ تيرماه ۱۳۹۳ تاريخساز شد. اگر به توافقي که حقوق ايران را به رسميت بشناسد، برسيم، تاريخساز خواهيم بود و اگر در مقابل زيادهخواهيهاي آمزيكا هم ايستادگي کنيم، تاريخسازي آن دو چندان خواهد بود.