براساس توافقات ميان جمهوري اسلامي ايران و گروه ۱+۵ در سوم آذرماه دورهاي ۷ ماهه براي مذاكرات تعيين گرديد.
در اين ميان ماه مارس (فروردين) به عنوان اولين مرحله از اين دوره تعيين گرديد كه نتيجه آن را در برگزاري نشست لوزان سوئيس در نيمه اول فروردين ميتوان مشاهده كرد. مذاكراتي كه طرفين در آن از توافق بر سر بسياري از موضوعات و اراده جامع براي رسيدن به توافق نهايي سخن گفتند. نشستهايي در سطح سران وزراي خارجه جمهوري اسلامي ايران و گروه ۱+۵ كه در قالب دوجانبه و چندجانبه برگزار گرديد و هر كدام از طرفين برآن بودند تا ديدگاههاي خود را به طرف مقابل منتقل نمايند. نكته مهمي كه در اين مذاكرات مشاهده گرديد رفتارهاي رسانههاي غربي بود كه بازي چندجانبهاي را اجرا كردند تا چنان وانمود سازند كه ايران از خطوط قرمز خود عقب نشيني نموده چنانكه رويترز بارها اخباري همچون موافقيت ايران براي انتقال اورانيوم به روسيه و نيز محدوديتهايي در باب داشتن تعداد سانتريفيوژها را منتشر نمود كه با تكذيب طرفهاي مذاكرات همراه شد.
در كنار آنچه در روند مذاكرات روي داد همچنان يك نكته بسيار مهم مطرح است و آن سوالات بيپاسخي است كه گروه ۱+۵ بايد به آن پاسخگو باشد چرا كه رفتارهاي گذشته اين كشورها در قبال ايران و رفتارهاي جهاني غرب ابهامات بسياري را در باب صداقت رفتاري آنان ايجاد كرده است.
آیا مفهوم توازن در توافق نهایی اقتضا نمیکند که همانطور که تحریمها بازگشتپذیر است باید اقدامات ايران هم بازگشتپذیر باشد؟ تمام تحریمهای یکجانبه ۱+۵ مبتنی بر تحریمهای شورای امنیت خصوصا ۱۹۲۹ است. اگر واقعا آنها در صورت پایبندی ايران به تعهداتش نمیخواهید تحریمها را دوباره اعمال کنید، چه نیازی به حفظ قطعنامههای شورای امنیت دارند؟
چه ضمانتی وجود دارد که تحریمها را روی کاغذ تعلیق کنند ولی در عمل به شرکتها و کشورها برای عدم تجارت با ایران فشار نیاورند؟ تجربه توافقنامه ژنو و کم کاری طرفهای غربی در اجرای توافقنامه موید اين موضوع نیست؟ تاثیرپذیری تصمیم گیرندگان غربی از لابی صهیونیسم اعتماد ايران نسبت به بهانهگیری غرب و استفاده از شروط اضافی غیرهستهاي مثلا درباره مسائل منطقهاي یا حقوق بشر برای تمدید تعلیق تحریمها را تحت تاثیر قرار داده است. آيا غرب اين ضمانت را ميدهد كه از بازي در زمين صهيونيستها دست بردارد و به توافقات خود پايبند باشد؟
مجموع اين سوالات نكاتي است كه طرف مقابل هنوز از پاسخگويي به آنها خودداري كرده است كه ابهامات بسياري را در صداقت رفتاري آنان ايجاد مينمايد. غرب اگر واقعا به دنبال توافق نهايي و اجرايي ميباشد بايد به اين سوالات پاسخ داده و به رفع ابهامات بپردازد.
نمود عيني خلف وعدههاي غرب را در قبال ليبي ميتوان مشاهده كرد. غربيها ابتدا ادعاي توافق براي پايان دادن به خصومت با ليبي را مطرح كردند و سران اين كشور نيز تاسيسات هستهاي را جمعآوري و از طريق بندر طرابلس به آمريكا فرستادند اما آمريكاييها هرگز به تعهدات خود عمل نكردند. رفتارهاي غرب اكنون اين ابهام را ايجاد كرده كه آنها فرداي توافق به دنبال تكرار سرنوشت ليبي در قبال ايران باشند چنانكه اوباما بارها تاكيد كرده اگر بتواند تمام پيچ و مهرههاي تاسيسات هستهاي ايران را باز خواهد كرد.
به هر تقدير آنچه اكنون در باب مذاكرات مطرح است آنكه غرب هنوز به اين سوال كليدي پاسخ نداده و اين امر ترديدهاي بسياري را در صداقت رفتاري آنها ايجاد كرده است كه ميتواند تاثير منفي بر روند مذاكرات و توافق نهايي داشته كه در اين صورت مسئوليت هرگونه شكست مذاكرات با طرف غربي ميباشد كه بايد پاسخگوي جامعه جهاني باشد.