سازمان ملل در سال ۱۹۴۵ با ادعاي مقابله با جنگ و برقراري صلح و امنيت جهاني تاسيس گرديد. اکنون ۷۰ سال از آن دوران ميگذرد در حالي که نکاتي قابل توجه در کارنامه اين سازمان مشاهده ميشود. مهمترين مسئله آن است که سازمان ملل عملا نتوانسته گامي براي حل بحرانهاي امنيتي جهان بردارد که نتيجه آن را در شرايط کنوني جهان ميتوان مشاهده کرد. اين فرآيند در دو حوزه قابل بررسي است نخست مسئوليتناپذيري و عدم انسجام سازمان ملل در مقابله با بحرانهاي جهاني و تامين امنيت و ثبات است که قربانيان بسياري به همراه داشته است.
نمود عيني اين امر را در رفتارهاي اين سازمان در قبال فلسطين، بحران آوارگان و پناهجويان، درگيري و جنگهاي جاري در صحنه بينالملل ميتوان مشاهده کرد. فقر و گرسنگي جاري در کشورهاي آفريقايي از نمونههاي بارز ناکارآمدي اين سازمان است چنانکه اسناد و گزارشها نشان ميدهد نيروهاي سازمان ملل در بسياري از کشورهاي آفريقايي به بهانه دادن غذا به هتک حرمت زنان و دختران ميپردازند.
دوم آنکه سازمان ملل به مولفهاي براي جاهطلبيها و سلطهگريهاي قدرتها مبدل گرديده به گونهاي که قطعنامهها و بيانيههاي اين سازمان مولفهاي براي توجيه نظاميگري و اشغالگري آنان شده است. نمود عيني اين امر را در لشگرکشيهاي سالهاي اخير غرب در افغانستان، عراق، ليبي و... ميتوان مشاهده کرد. البته سازمان ملل به مولفهاي براي اعمال فشار بر دشمنان نظام سلطه نيز مبدل گرديده که صدور قطعنامه عليه کشورها و اعمال تحريمها و فشارهاي اقتصادي، سياسي و نظامي بر مخالفان استکبار در اين چارچوب است. نکته قابل توجه آنکه جنگ قدرت ميان اين کشورها نيز زمينهساز بحرانهاي گسترده جهان شده است که نمونه آن را در بسياري از تحولات جهاني ميتوان مشاهده کرد. حال اين سوال مطرح ميشود که راهکار پايان دادن به اين وضعيت چيست و چگونه ميتوان با آن مقابله کرد.
اين راهکار را در يک اصل ميتوان جستوجو کرد و آن حذف حق وتو و تغيير مرکز تصميمگيري از شوراي امنيت به مجمع عمومي است در طول ۷۰ سال گذشته شوراي امنيت با حق وتو ۵ عضو دائم (روسيه، چين، آمريکا، انگليس و فرانسه) صرفا در قالب منافع جمعي و يا فردي اين کشورها قدم برداشته و کارکرد مثبتي از آن مشاهده نميگردد. اگر سازمان ملل به دنبال استمرار بقا و پايان دادن به وضعيت فعلي ميباشد بايد به اين رويه پايان داده و راهبرد جديدي در پيش گيرد.
چنانکه بسياري از کشورهاي مستقل تاکيد دارند تنها راهکار باقي مانده و موثر حذف حق وتو و خارج ساختن مرکز تصميمگيري از شوراي امنيت به مجمع عمومي سازمان ملل است. مجمع عمومي که هر عضو در آن يک راي داشته باشد و نظر و خواست هيچ عضوي بالاتر از سايرين نباشد. در اين صورت ميتوان به وضعيت کنوني سازمان ملل پايان داد و راهي براي جلوگيري از نابودي آن يافت در غير اين صورت اين سازمان گزينهاي جز تکرار سرنوشت جامعه ملل يا همان حذف از نظام بينالملل پيشروي نخواهد داشت.