«مومیا ابوجمال» یک خبرنگار، نویسنده و یک فعال سیاهپوست آمریکایی است که علیرغم شواهد محکم مبنی بر بیگناهیاش، به اعدام محکوم شده است.
به گزارش وبسایت انجمن مدافعان حقوق بشر، در سال ۱۹۸۱، مومیا به قتل عمد یک افسر پلیس متهم شد اما بسیاری به حکم دادگاه علیه وی اعتراض کردند و خواستار تجدید حکم وی شدند. او ۲۹ سال گذشته را در زندان گذرانده و در صف افرادی که باید اعدام شوند، قرار گرفته است اما در ژانویه سال جاری میلادی حکم اعدام وی به حبس ابد بدون احتمال عفو مشروط کاهش یافت.
در تظاهرات «تسخیر وزارت دادگستری آمریکا» در واشنگتن، صدها تن از معترضان در پنجاهوهشتمین سالروز تولد ابوجمال در خیابانهای واشنگتن تظاهرات برپا کردند و علاوه بر آزادی ابوجمال، خواستار توجه وزارت دادگستری آمریکا به بیعدالتیهای موجود در نظام قضایی آمریکا، خصوصیسازی صنعت زندانها و پایان دادن به حبس گسترده مردم آمریکا شدند زیرا هماکنون یک نفر از هر یکصد آمریکایی در زندان است.
«متیو جانسون» از حامیان مومیا ابوجمال، بیعدالتی نژادی در خصوص پرونده خبرنگار سیاهپوست آمریکایی را با پرونده بحثبرانگیز «تریون مارتین» نوجوان ۱۷ساله سیاهپوست آمریکایی مقایسه کرد که چندی پیش توسط یک نگهبان سفیدپوست آمریکایی کشته شد اما قاتل وی با یک وثیقه ناچیز آزاد شد.
جانسون با اشاره به تبعیض نژادی موجود در آمریکا اعلام کرد: این ایده کلی وجود دارد که اگر سیاهپوست باشی، به نوعی خطرناکتر از سفیدپوستان خواهی بود.
«مومیا ابوجمال» خبرنگاری سیاهپوست از ایالت «پنسیلوانیا» آمریکا است که به اتهام شلیک گلوله و به قتل رساندن یک افسر پلیس به اعدام محکوم شده است. مومیا همواره تلاش کرده است تا خشونت پلیس آمریکا را نسبت به اقلیتهای تحت ستم در این کشور منعکس کند. وی در سال ۱۹۸۲ به اشتباه به اتهام شلیک به سمت یک مامور پلیس به اعدام محکوم شده است. از آن زمان شواهد جدیدی به دست آمده است که ثابت میکند که او بیگناه بوده است. پیشرفت در علوم مرتبط به تشخیص در جهت و فاصله شلیک و اسلحهای که گلوله از آن شلیک شده است به علاوه اعتراف فرد دیگری که به همراه مومیا متهم به قتل این افسر پلیس است بخشی از این شواهد محکم است.
آرنولد بیورلی «که به همراه مومیا متهم به قتل افسر پلیس است شهادت به بیگناهی مومیا داده است و اعتراف کرده است که قتل کار وی بوده و مومیا در شلیک گلوله نقشی نداشته است.»
این اتفاق در صورتی است که طبق کنوانسیون بینالمللی، رفع هر نوع تبعیض نژادی مصوب ۲۱ دسامبر ۱۹۶۵، ماده ۲ میبایست:
الف ـ هر یک از دول عاقد متعهد میشود که به هیچ نوع اقدام و یا رفتار تبعیض نژادی علیه اشخاص و گروههای افراد و یا مؤسسات مبادرت نورزد و ترتیبی فراهم آورد که کلیه مقامات و مؤسسات دولتی اعم از مملکتی یا محلی این تعهد را رعایت نمایند.
ب ـ هر یک از دول عاقد متعهد میشود که هیچ روش تبعیض نژادی را که از طرف فرد یا سازمانی اتخاذ گردیده مورد تشویق و دفاع و یا تأیید قرار ندهد.
همچنین هر دولتی باید تدابیر مؤثری اتخاذ نماید که سیاستهای مملکتی و محلی تجدیدنظر و مقرراتی را که موجب ایجاد و یا تثبیت و استمرار تبعیضات نژادی گردد در هر کجا که باشد اصلاح یا ابطال و یا فسخ کند.
هر یک از دولتها عنداللزوم تشکیلات و نهضتهای طرفدار یگانگی نژادها و سایر وسایل از میان بردن موانع بین نژادها را مورد تشویق قرار دهند و موجبات عدم ترغیب هر عملی را که باعث تقویت تفرقه نژادی میشود فراهم آورند.
تفکیک نژادی و اعمال روشهای آپارتاید امری تقبیح شده است که دولتها بایستی آن را ریشهکن کرده و در این راه اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر و نیز حقوقی را که در مادة پنجم این قرارداد تصریح گردیده است مورد توجه قرار دهند.
نشر هر نوع افکار مبتنی بر تفوق یا نفرت نژادی و تحریک به تبعیض نژادی و همچنین اعمال زور یا تحریک به زور علیه هر نژاد و یا هر گروه که از حیث رنگ و قومیت متفاوت باشند و نیز بذل هر نوع مساعدت منجمله کمک مالی به فعالیتهای تبعیضی نژادی را قانوناً از جرائم قابل مجازات است.
اصل نافی برابري اعلامیه حقوق بشر میگوید: همه افراد بشر آزاد و با حیثیت و حقوق یکسان زاییده میشوند و دارای موهبت خرد و وجدان میباشند و با یکدیگر با روحیه برادری رفتار کنند.
هرکس حق دارد با استفاده کامل از تساوی حقوق با دیگران، دعوای او در یک دادگاه مستقل و بیطرف عادلانه و علنی رسیدگی شود و آن دادگاه در باره حقوق و تعهدات او، یا صحت هرگونه اتهام کیفری که به او متوجه باشد حکم دهد.
و در پایان شما را به مطالعه کتاب نابرابری ذاتی از گلدستون دعوت میکنم. گلدستون در این کتاب تقریباً تاریخی، گذشتهای مستند از حوادث و رویدادهایی را ذکر میکند که از قرن نوزدهم شروع میشود و تا سالهای اخیر ادامه داشته که در هر کدام دادگاه عالی آمریکا به نحوی از اجرای صحیح قانون مساوات برای شهروندان آمریکا خودداری کرده است که بیشترین قربانی آن سیاهپوستانی بودند که اکثراً بردههای تازه آزاد شده خانههای سفید محسوب میشدند.