سه شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۰ - ۲۰:۳۴
کد مطلب : 70279

پررویی هم حدی دارد!

عالم سیاست را برخی عرصه تقابل اراده‌ها میدانند ولی ظاهرا هستند کسانی که سیاست را عرصه تقابل «رو» تفسیر کرده و با پررویی

عالم سیاست را برخی عرصه تقابل اراده‌ها میدانند ولی ظاهرا هستند کسانی که سیاست را عرصه تقابل «رو» تفسیر کرده و با پررویی بر مواضع خود اصرار میکنند تا شاید حریف را از صحنه خارج کنند و حرف خود را بر کرسی بنشانند. برای این که یک نمونه از این تلقی را نشان داده باشم، خوانندگان گرامی را به دو موضعگیری اخیر مقامات آمریکایی و مشخصا شخص آقای اوباما ارجاع میدهم.
مدتی قبل یک هواپیمای جاسوسی بدون سرنشین آمریکایی که از افغانستان به پرواز درآمده بود به قصد جاسوسی وارد فضای ایران شد و ظاهرا با تمهیدات نیروهای نظامی ایران، سالم به غنیمت گرفته شد. طبیعی است که در این مواقع، کشور متجاوز باید عذرخواهی کرده و موضع طلبکاری نداشته باشد ولی در این ماجرا، آمریکاییها نه تنها اقدام به پوزشخواهی نکردند و با واسطه کشور حافظ منافع، برای کم کردن پیامدهای منفی رفتار خود پیام نفرستادند بلکه خود را در موضع کدخدایی جهان قرار داده و خواستار بازگرداندن هواپیمای جاسوسی خود از سوی ایران شدند. اوباما در اولین موضعگیری خود در این زمینه و بعد از اینکه مدتی از تایید اصل خبر هم طفره میرفت، اعلام کرد که جمهوری اسلامی باید این هواپیما را به آمریکا تحویل دهد. گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و دولت ایران، هیچ شکایتی را علیه آمریکا به سازمان ملل و شورای امنیت ارائه نکرده است و گویی حق آقایان بوده است که برای جاسوسی در ایران، هواپیمای بی‌سرنشین اعزام کنند و دیگران هم حق دفاع از خود را ندارند و باید به مطلقه بودن قدرت جهانی آمریکا اذعان و اعتراف کنند.
ماجرای دستگیری یک جاسوس سیا در ایران هم وضعیت مشابهی پیدا کرده است. در چند روز اخیر یک شهروند آمریکایی ایرانی تبار به جرم جاسوسی، از سوی وزارت اطلاعات دستگیر و معلوم شد که این جاسوس در آمریکا و پایگاههای نظامی آمریکا در افغانستان آموزش دیده و برای نفوذ در دستگاه امنیتی ایران مهیا شده است. طبیعی است که آمریکاییان بعد از انتشار اعترافات و عکسها و مدارک فرد مذکور، دست‌کم کمی خجلت‌زده باشند و از این که مداخلات آنها در مسائل امنیتی کشوری دیگر برملا شده است، میل به تهاجم و حمله را کاهش دهند و برای حفظ ظاهر هم که شده، رویه عذر و پوزش در پیش بگیرند. در کمال تعجب، باز هم آمریکاییان در این مقوله از موضع یک طلبکار وارد شدند و از مقامات ایرانی خواستند که این جاسوس آمریکایی را به آنان تحویل دهند. آنان مدعی نیستند که این شهروند آمریکایی، جاسوس نیست و برای نفوذ در دستگاه امنیتی ایران، آموزش دیده است و همه مدارک و شواهد و اعترافات وی، این موضوع را تایید میکند بلکه علیرغم سکوت همراه با تایید ادعاهای جمهوری اسلامی، درخواست آزادی وی را مطرح میکنند. باز هم گویی اتفاقی نیفتاده و جمهوری اسلامی باید با توجه به آمریکایی بودن این جاسوس، وی را آزاد کرده و تحویل مقامات آمریکایی بدهد.
در نظام دوقطبی و در دوره جنگ سرد، این موضوع به صورت ضمنی مورد قبول و توافق بود که آمریکا و شوروی علیه یکدیگر اقدام به جاسوسی میکردند و فرض و پیش فرض آنها این بود ما حق داریم که جاسوسی کنیم و رقیب هم حق دارد که اقدام به دستگیری جاسوس کند و هیچ یک از دو طرف هم انتظار نداشت که جاسوس آنها بدون گفتگو و توافق و بدون آزادی متقابل جاسوس طرف مقابل، آزاد شود. همچنین طبیعی بود که هر دستگاه و تجهیزات جاسوسی که به دست کشور مقابل میافتاد، غنیمت تلقی میشد. امروز آمریکا این تلقی را از ایران ندارد و فکر میکند که جمهوری اسلامی نباید مانند ابرقدرتها با موضوع هواپیمای جاسوسی و جاسوس دستگیر شده برخورد کند بلکه باید از وجهه این کشور حساب ببرد و با کمترین توپ و تشر، باید تسلیم شود. آیا زمان آن نرسیده که آمریکا به واقعیت انقلاب اسلامی تسلیم شود و دست‌کم در حد یک کشور قدرتمند با ایران اسلامی مواجه شود و انتظار حرفشنوی از آمریکا را از جمهوری اسلامی نداشته باشد؟

علي اشرفي

https://siasatrooz.ir/vdceow8f.jh87fi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی