سالیان زیادی است سوریه تبدیل به میدان قدرتنمایی و رقابیت قدرتهای سنتی جهانی و ظهور قدرتهای نوظهور و مدعیان منطقهای است، که بیانگر هندسه جدید ساختیابی جهانی است. ماهیت و عملکرد متفاوت گروههای تروریستی داخل سوریه و مخلوط شدن ادعاهای درست و غلط موجب طرح بهانههای مختلف مبارزه با تروریسم، برکناری اسد، رقابتهای شدیدی را در سوریه رقم زده است.
برخی برای دفاع از منافع ملی، برخی برای حفظ قدرت سنتی خود، برخی برای اثبات ژاندارمی جهانی و برخی هم برای ماندن و برخی از ترس و برخی هم در دفاع از مردم و حاکمیت دولت قانونی سوریه در مسئله سوریه حضور دارند. مرور رویدادها و روندهای تاریخی سوریه نشان میدهد سوریه از جهات مختلف برای قدرتهای سنتی و همچنین قدرتهای نوظهور جذابیت دارد و همین جذابیتها باعث پیچیدگی مضاعف مسئله سوریه شده است.
در این مقاله ضمن پذیرش تمام شقوق در تحلیل مسئله سوریه صرفا بر مسئله رقابت قدرتهای سنتی جهانی یعنی آمریکا و روسیه پرداخته میشود. یعنی رقابت بر سر تقسیم جهان در هندسه جدید. بر همگان روشن است آمریکا در منطقه بالکان، در عراق، در افغانستان و شمال آفریقا، به نوعی روسیه را حذف و یا به انزوا کشاند و روسیه بنا به ملاحظاتی از جنس اقتصادی، مسائل داخلی و نداشتن همپیمان و حامی جدی از رویاروی با این مسائل خود داری کرد و تلویحا نوعی عقب نشینی استراتژیک داشت.
اما در یک هوشیاری و تغییر جهت در قضیه سوریه و اوکراین هویت تاریخی خود را بازیافت و به نوعی در صدد بازتولید قدرت سنتی خود برآمد و البته با ملاحظه قابلیتهای قدرت نوظهوری مانند ایران و همچنین قرابیت تاریخی با منطقه غرب آسیا در مجامع بینالمللی و میدانی با ایفای نقش سیاسی، اطلاعاتی، پشتیبانی حضور پیدا کرد. و در یک ماراتون با آمریکا مسئله سوریه را به نفع خویش جلو برد.
در حالی که در تمام صحنههای بینالمللی و میدانی به صورت جدی در مقابل آمریکا ایستاد، این سکوت اخیر و عدم واکنش عملی روسیه در مقابل آمریکا در موضوع سوریه این روزها تبدیل به یک معما شده است، در پیشینه روسها اینگونه سکوتها یا سابقه ندارد و یا خیلی کم است. و این سوالات مطرح است که آیا آمریکایی به بهانههایی دیگر حمله جدیدی به سوریه خواهند کرد؟ آیا روسیه در مقابل حمله جدید غربیها هم سکوت خواهد کرد؟ چرا غربیها اصرار بر حمله دارند؟ آیا بر راهبرد سکوت روسیه سوار شدهاند؟ پاسخ به این سوالات مستلزم دو نوع علتشناسی است. یک دسته علل به داخل سوریه و مسائل آن بر میگردد که عبارتند از:
شکست راهبردهای آمریکا در سوریه و تلاش برای صیانت از حِس و نام ابرقدرتی خود در جهان.
خوشخدمتی آمریکا و جبران شیرهای دوشیده شده از گاو سعودی.
روحیهبخشی آمریکا به گروههای تروریستی شکست خورده در سوریه.
تلاش برای انحراف افکار عمومی کشورهای منطقه و نسبت حل مسائل سوریه با ورود به عرصه سوریه و شبیهسازی موضوع جنگ جهانی دوم.
دسته دیگر عوامل به خارج از سوریه و به مسئله رقابت جهانی این دو قدرت بر میگردد.
راهبرد اصلی آمریکا در این حوزه بیتشر بر مسئله میزبانی روسیه برای جامجهانی فوتبال و بحرانسازی جدید برای روسیه استوار است. بر خلاف چهره مضحک و عدم تعادل شخصیتی که در رسانهها از ترامپ ارائه میشود، اتفاقا باید اذعان کرد ترامپ نماینده یک گروه کاری اتاقهای فکر همحزبیها و سناریوهای پیچیده آنان است. هرچند ترامپ در مبارزات انتخاباتی خواستار ارتباط بیتشر با روسیه جدید وشخص پوتین بود، اما در عمل خود را در رقابت شدید با روسیه و حتی شرق آسیا میبیند، اگرچه از نظر تبلیغاتی و رسانهای چهرهای برونگرا از خود نشان داد اما در عمل به شدت درونگرا و حزب محور است، و به هیچوجه یک فرد نیست، حتی اگر موضع فردی بگیرد.
سناریو اخیر آنها در مسئله رقابت با روسیه نیز به خویشتنداری روسیه و راهبرد سکوتی استوار است که روسیه به خاطر نزدیکی برگزاری رقابتهای جامجهانی بر میگردد.
به همین دلیل آمریکا در صدد است در ادامه اخراج سفرای روسیه از کشورهای اروپایی با حملات هوایی به سوریه دست برتری در رقابت با روسیه بدست بگیرد. نکته مهم آن است که آمریکا میداند در وضعیت کنونی اگر موفق بشود روسیه را وارد به رویارویی بینالمللی وکشورهای اروپایی بکند که منجر به عدم برگزاری و یا تشکیک در برگزاری جامجهانی شود، لطمات سنگین اقتصادی، سیاسی، امنیتی زیادی به روسیه خواهد زد. لذا مطابق این سناریو آمریکایی، روسیه به این سکوت و خویشتنداری ادامه خواهد داد؛ چون بر این باروند بین ادامه برتری در سوریه و یا برگزاری جامجهانی، روسیه جامجهانی را انتخاب میکند.
بنابراین یک ماه آینده یک زمان سرنوشتساز برای سوریه و یا شاید کل خاورمیانه خواهد بود. قبل و یا در هنگامه برگزاری جامجهانی سوریه و یا یک کشور دیگر میتواند هدف شیطنت آمریکا باشد. اگرچه منافع روسیه در این است که همچنان پشتیبان و هم پیمان سوریه بماند و تلاش خواهد کرد این معضل را بدون درگیری سخت مدیریت نماید. حال سوال این است که اگر آمریکا بخواهد حمله هوایی به سوریه را تکرار کند و یا طرح جدیدی را استارت بزند با چه راهبردی باید در این حوزه ظاهر شود: دست برتری روسیه در مقابل برتری طلبی آمریکایی کدام است؟ در این رابطه چنددسته سناریو را میتوان ارائه کرد:
سناریوهای بد
۱- روسیه سکوت و خویشتنداری اختیار خواهد کرد و آمریکا به برخی از اهدافش نزدیکتر میشود، یکی از این اهداف میتواند حمله جدید به سوریه یا یک نقطه دیگر از جبهه مقاومت باشد.
۲- روسیه خود را از صحنه رقابت در سوریه کنار خواهد کشید و برای همیشه به درون مرزهای خودش بازخواهد گشت.
سناریوهای میانه
۱- روسیه تا قبل از بیان و یا تکرار حمله به سوریه یک نوع اجماع شرقی در مقابل آمریکا ارائه نماید که سپر و مانعی در مقابل ادعاهای آمریکایی باشد و یا از هرگونه اجماع بینالمللی جلوگیری کند.
۲- روسیه عملا حجم و تعداد نیروهای خود و هم پیمانانش را در سوریه افزایش داده و از حمله جدید آمریکا بدون حضور خود جلوگیری خواهد کرد و یا به صورت غیرمستقیم هزینه حمله را برای آمریکا افزایش خواهد داد.
۳- روسیه در صدد تکمیل و ارتقاء سامانههای دفاع هوایی سوریه در نقاط استراتژیک بیشتری برخواهد آمد.
سناریوهای خوب
۱- روسیه بدون توجه به موضوع جامجهانی داعیه ابرقدرتی خود را حفظ و در صحنه سوریه عملا میماند، حتی اگر برخی کشورها جامجهانی را تحریم کنند.
۲- روسیه با اتکا به توان و قابلیتهای نیروهای جبهه مقاومت، تصمیمگیری نهایی و عکسالعمل را در اختیار دیگر کشورها قرار خواهد داد و درعین حال تجهیزات و امکانات نظامی استراتژیک از جمله سامانه اس-۴۰۰ و جنگندههای راهبردی را در اختیار آنها قرار خواهد داد.
نتیجه
قطعا آمریکا با ارزیابی خویشتنداری از راهبرد روسیه در روند جدید، از فرصت پیش آمده در آستانه برگزاری بازیهای جامجهانی میخواهد فرصت را غنیمت بشمارد و سرخوردگی خود را در مقابل روسیه و جبهه مقاومت جبران کند و دائما در فکر توطئه جدید بوده و خواهد بود، راهبردها ویا حملات جدیدی را آزمون خواهد کرد. لذا روسیه فقط با مواضع محکم عملی و اتکا به نیروهای نهفته و ناشناخته درون جبهه مقاومت میتواند این بار هم در رقابت با آمریکا برگ برنده را نزد خود نگه دارد. در غیر این صورت باید به درون مرزهای خود برگردد و شاهد برتری جبهه مقاومت در مقابل اردوگاه آمریکایی - صهیونیستی و تحقق وعده الهی باشد.
نویسنده: هادی کُردستانی