اصلاحطلبان که اکنون به تندرو و میانهرو تبدیل شدهاند برای انتخابات آینده برنامه دارند.
فشارهای جریان اصلاحات به دولت روحانی برای استعفا به نتیجه نرسید، حتی تهدید به استعفای جهانگیری نیز کارساز نبود. هدف از فشار به روحانی برای استعفا از سوی اصلاحطلبان، بر این اساس بود که با استعفای رئیسجمهور، معاون اول او کفیل ریاست جمهوری خواهد شد تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام.
فشارها و درخواستهای جریان سیاسی اصلاحطلب که از حامیان اصلی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۹۲ و ۹۶ بود، به ثمر نرسید.
انتظار از یک جریان سیاسی حامی دولت در شرایط کنونی این است که برای عبور دولت از شرایط موجود راهکار عملی و کارگشا ارائه دهد، اما شاهد آن هستیم که حتی موانعی را پیش پای دولت و حتی نظام ایجاد میکنند. سناریوی اصلاحطلبان با نظریهپردازیهای سعید حجاریان تئوریسین این جناح نوشته میشود و با انجام مصاحبههایی با رسانههای همطیف خود مطرح میگردد. بازتابهای گوناگونی نیز دارد، حتی از میان همفکران سعید حجاریان هستند افرادی که در برخی مسائل و نظراتی که او مطرح میکند مخالفت میکنند و این مخالفت را رسماً و علناً بیان میکنند.
همواره در انتخابات به ویژه انتخابات ریاست جمهوری بودن یک رقیب جدی برای مدعی میتواند باعث پیروزی شود.
ایجاد یک رقابت تنگاتنگ که حتی به مجادله و نبرد تبلیغاتی تبدیل شود، همواره در دستور کار اصلاحطلبان بوده است. در این نبرد از ابزار تخریب، تخطئه و اتهام به خوبی بهرهبرداری میشود.
تأثیر چنین اقداماتی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی نتیجه دلخواه اصلاحطلبان را درپی داشته است. اکنون نیز اصلاحطلبان با نظریهپردازیهای سعید حجاریان برای انتخابات آینده ریاست جمهوری، برای خود رقیبسازی کرده است.
رقیبی که آقای حجاریان از آن نام برده است، اندکی غیرقابل باور است، اما او رقیب آینده اصلاحات در انتخابات را براندازها میداند! آنچه از این سخن بر مغز متبادر میشود، خشونت است. وجود براندازان نظام در رقابت انتخاباتی که از سوی حجاریان مطرح شده، در لحظه، غیرقابل باور است، اما از نظر اصلاحطلبان قرار نیست که آنها برای خود نامزد برای انتخابات ریاست جمهوری داشته باشند!
اما یک فرضیه را میتوان در ذهن داشت که سناریوی حجاریان بر وجود یک نامزد از سوی براندازان همراه باشد، قطعاً چنین فردی رد صلاحیت خواهد شد و همین موضوع، جریان براندازی که حجاریان از او نام برده است، دست به خشونت خواهد زد. چرایی رقیب بودن براندازها مقابل اصلاحطلبان اینجا روشن میشود که آنها خود را ناجی معرفی میکنند و تنها جناحی که میتواند آنها را مهار کند، اصلاحطلبان هستند، اما آیا پیشنهادی که حجاریان داده است بدون توقع میتواند باشد؟
اصلاحطلبان با ساخت یک جریان برانداز که اکنون نیز وجود دارد، سعی میکنند این سناریو را در انتخابات آینده پیاده کنند.
نمیتوان نقش و سهم اصلاحطلبان در ایجاد این جریان برانداز را نادیده گرفت، آنها به خاطر رفتارهایی که از خود بروز دادند باعث تشکیل چنین جریانی شدند که در بزنگاهها خود را نشان میدهد. اتفاقات دیماه ۹۶ از همین جنس است.
البته در نیت اصلاحطلبان، کماهمیت جلوه دادن جناح مقابل نیز نهفته است. نظریه حجاریان چندوجهی است، وجه نخست آن امتیاز گرفتن از نظام است، سپس مطرح کردن خود در میان افکار عمومی چراکه اقبال از دست رفته باید برای سال ۱۴۰۰ بازگردد، سپس کوچک شمردن اصولگرایان که به گفته تئوریسین اصلاحات دیگر برای آنها رقیب حساب نمیشود!
جنگ روانی اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری آینده که ۳ سال تا آن زمان مانده، آغاز شده است. آنها حرکت خزنده، آرام اما با هدفی را آغاز کردهاند.
اکنون اصلاحطلبان باید پاسخگو باشند که در راه اندازی این جریان برانداز چقدر نقش و سهم داشته اند؟
سیاست براندازی در جریان اصلاحات زمانی شروع شد که دولت اصلاحات شکل گرفت و مجلس ششم در دست آنها بود.
سیاستهای این طیف سیاسی از فتنه ۷۸ تا فتنه ۸۸ ادامه یافت و باعث خسارتهای بسیاری برای کشور، مردم و انقلاب شد. از درون فتنه ۷۸ تا ۸۸ جریانی بیرون آمد که نقش برانداز را بازی میکند. اکنون نظریه حجاریان براساس وجود همین جریان بر زبان رانده میشود. کار کرد آنها برای انتخابات آینده تهدید انتخابات و تبدیل آن به خشونت است. اتاق خبر ۲۴