والاستریت مرکز اقتصادی آمریکا است، قلب اقتصادی ایالات متحده در این خیابان میتپد، سرمایهداران بزرگ آمریکا در هر یک از مراکز اقتصادی این خیابان سهم دارند.
هنگامی که جنبش اعتراضی مردم آمریکا به سرمایه داری این کشور شکل گرفت، مردم معترض نسبت به شرایط اقتصادی حاکم شده در کشور که از سوی سرمایهداران ایجاد شده، در این خیابان دست به تظاهرات و تحصن زدند.
این جنبش به جنبش ۹۹ درصدی مشهور گشت، اعتراضات گسترده مردم آمریکا که با برخوردهای خشن پلیس این کشور هم همراه بود، در اعتراض به اوضاع وخیم اقتصادی و معیشتی و اختلاف شدید طبقاتی در آمریکا برگزار شد که چند ماه ادامه داشت، اما هیچیک از مقامات آمریکا به اعتراضات مردمی پاسخ ندادند و رفته رفته، با تدابیری که پیاده کردند، این جنبش سرکوب شد.
البته سرکوب این جنبش به معنای پایان آن نیست، بلکه آتش زیر خاکستری است که سرمایهداران این کشور را به آتش خواهد کشید.
مردم معترض آمریکا در شعارهای خود فریاد میزدند؛ «به کار بانک مرکزی پایان دهیم»، «وقتی فقرا از خود دفاع میکنند، نام آن خشونت گذاشته میشود.»، «والاستریت را نابود کنیم»،«وقتی ثروتمندان پول فقرا را میدزدند نام آن را معامله میگذارند»،«وقتی فقرا از خود دفاع میکنند نام آن خشونت گذاشته میشود»،«والاستریت را نابود کنیم پیش از آن که دنیا را نابود کند.»
خواسته قشر وسیعی از مردم آمریکا از دستگاه حاکم و سیستم اقتصاد سرمایهداری آن روشن بود. لیبرال سرمایهداران آمریکایی هر روز سرمایههای خود را افزون میکنند در حالی که مردم عادی این کشور که اکثریت آن را تشکیل میدهند، در شرایط دشوارتری قرار میگیرند.
هنگامی که جنبش والاستریت آغاز شد، از همان ابتدا هم با بایکوت خبری از سوی رسانههای آمریکایی روبهرو شد، رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره این جنبش فرمودند؛ «مردم آمریکا در واقع به حاکمیت اقلیت یک درصدی بر اکثریت ۹۹ درصدی معترض هستند، که مالیات و پول مردم آمریکا را هزینه به راه انداختن جنگ در عراق و افغانستان و حمایت از رژیم صهیونیستی میکنند. ممکن است حکومت آمریکا با شدت عمل، این جنبش اعتراضی را سرکوب کند، اما نمیتواند ریشههای آن را از بین ببرد.»
این جنبش اکنون در لایههای اجتماعی جامعه سرمایهداری آمریکا پنهان است، هر آن احتمال سر برآوردن آن میرود و اگر این چنین شود، ممکن است عواقب وخیم تری را برای آمریکا در پی داشته باشد. اما چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیداری که جمعی از اساتید دانشگاهها با ایشان داشتند، به این موضوع اشاره کردند و واژه «والاستریت ایرانی» را به کار بردند؟ آیا ایران به سوی سبک سرمایهداری غربی آمریکایی پیش میرود؟
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار که به تاریخ ۲۹/۳/۱۳۹۵ انجام شد، نگاه به آینده کشور را مهم خواندند، نگاهی که ۲۰ سال بعد را میبیند و برای آن برنامه ریزی میکند تا، آینده ایران اسلامی درخشان تر از گذشته باشد. ایشان در همین زمینه میفرمایند؛ «... حالا فرض کنید ما میخواهیم وابسته باشیم و از لحاظ سیاسی مشکلی در وابسته بودن نمیبینیم، کمااینکه الان بعضیها صریحاً همین حرف را میزنند؛ کشوری تک محصول تقریباً مثل الان متکی به نفت و خام فروشی، کشوری از لحاظ فرهنگی رها شده، کشوری با گسستهای اجتماعی، گسستهای قومی، گسستهای دینی و مذهبی، گسستهای سیاسی؛ کشوری با حاکمیت اشرافی، با قلههای ثروت از قبیل آنچه در آمریکا وجود دارد. والاستریت ایرانی در مقابل فقر و محرومیت عده کثیری، کشوری با این خصوصیات و اینجور چیزی میخواهیم.»
حضرت آیتالله خامنه ای در ادامه به آینده واقعی ایران اشاره میکنند و افق ۲۰ سال آینده کشور را اینگونه به تصویر میکشند که البته به فرموده ایشان به ملزومات و کارهایی نیاز دارد؛ «اگر ما میخواهیم به آن شکلی که اول تصور کردیم، ایران ۲۰ سال بعد ما ایرانی باشد که از لحاظ مادی و معنوی برخوردار باشد، پیشرفته باشد، مقتدر باشد، با عزت باشد، از لحاظ وضعیت داخلی برخوردار از خیرات و میراث باشد، هم از خیرات و میراث مادی و هم معنوی، تدین که گفتیم یعنی خیرات و میراث معنوی، این احتیاج دارد به یک کارهایی و عمده این کارها در دانشگاهها است.»
در واقع رهبر معظم انقلاب، برای جلوگیری از تبدیل شدن به والاستریت ایرانی در آینده راهکار و هشدارهای لازم را میدهند.
هم اکنون در برخی زمینهها، خوی و بوی سرمایهداری در فضای اجتماعی اقتصادی ایران هم پیچیده است. هنگامی که ایشان تذکر جدی میدهند و نسبت به جولان خودروهای لوکس در سطح شهر مقابل چشمان اکثریت مردم متوسط یا کمتر، ابراز نارضایتی میکنند، یکی از نمونهها و نشانههای غش کردن به سوی سرمایهداری را یادآور میشوند. فاصله طبقاتی در چنین شرایطی بسیار افزایش مییابد.
یا همین موضوع حقوقهای نجومی که برخی از مدیران و دستاندرکاران دریافت میکنند، یا رانت خواران و اختلاسکنندگان و آنهایی که وامهای کلان دریافت میکنند، نشانههایی از حرکت اقتصاد کشور به سوی والاستریت ایرانی است.
اما الگوگیری از اقتصاد سرمایه داری آمریکایی برای ایران نمیتواند راهکار مناسبی باشد. مدل اقتصادی آنها با ا قتصاد اسلامی هیچ تناسبی ندارد. در آن سیستم اقتصادی سرمایهداری، عده ای خاص از سرمایههای کلان بهره میبرند و اکثریت جامعه یا در سطح متوسط قرار دارند یا در خط فقر و زیر آن. در حالی که در جامعه اسلامی براساس اقتصاد اسلامی، تفاوت فقیر و غنی نباید آنچنان باشد که در جوامع غربی و بعضاً در ایران هم دیده میشود. برای اینکه به چنین شرایطی سقوط نکنیم، نیازمند بازنگری در سیاستهای اقتصادی اجتماعی و فرهنگی خود هستیم. بازنگریای که آرمانهای واقعی انقلاب را در نظر داشته باشد تا از فاصله طبقاتی جلوگیری کند و تبعیضهای موجود را از بین ببرد.
بسیاری از راهکارها در اقتصاد مقاومتی که از سوی رهبر انقلاب تدوین و ابلاغ شده وجود دارد. با اجرای آن به فرموده ایشان، ایران هم به عزت ملی خواهد رسید و هم گرهگشای وضعیت فعلی.
مردم آمریکا به وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشورشان معترض هستند، چگونه است که برخی تلاش میکنند تا با تبعیت از آن خود را مانند آمریکا بسازند و کشور را هم به آن ورطه سوق دهند؟ باید مراقب بود تا والاستریتی نشویم.