اين روزها كه قصه شعر مهدي سيار و اجراي ميثم مطيعي معركه درست كرده بارها با خودم به جوانب گوناگون ماجرا فكر كردهام و گاه به دوستاني كه در فضاي مجازي از من نظر خواستهاند پاسخ دادهام.
هر چند در مورد اصل موضوع ملاحظاتي دارم و توهين به رئیسجمهوري و تحقير يك جريان سياسي را اصلا صحيح نمیدانم و همين طور ورود به چنين موضوعاتي را مناسب رويدادهايي جامع و فراگير و ديني چون عيد فطر نمیبينم، اما در سه مساله اصلا شك و ترديد نيست:
اولا اين قصه اصلا طبيعي نيست و هر كودكي هم میفهمد يك بازي سياسي ناجوانمردانه براي تسويهحساب و تصفيه جبهه نبرد داخلي راه افتاده و بهانهای درست شده براي حواشي ديگر و...
ثانيا اين موج جوسازي و تخريب و فشار رواني به سرعت میگذرد و روسياهي به آتش بياران معركه خواهد ماند و كساني كه به بهانه انتقاد از توهين بعضا وحشيانهترين فحاشيها را كردند.
ثالثا بلبله و غربله آخرالزمان روز به روز جديتر و آشكارتر میشود و سيماي بيروني اختلاف اصلاحطلبي و اصولگرايي گرد و غبار ظاهري همين باطن است، خوشا سعادت كساني كه سرباز سلحشور اين ميدان هستند و همچنان در مسير آرمانهاي انقلاب و ارزشهاي بنيادين آن ماندهاند و به همراهي پيشواي اين قافله سرافرازند، باشد كه ما نيز از اين ميدان آبرومند بيرون بياييم به مدد سيدالشهدا.
بازنشر اين دوعكس كه قبلا در اين صفحه منتشر شده بود نشانهای است براي اعلام همراهي و همدلي با اساس و مبناي اصيلي كه دكتر مهدي سيار و دكتر ميثم مطيعي آن را فرياد كردهاند. باشد كه خداي شاهد و شهيد ببيند و بداند كه در غوغاي آشوب و فتنه بر آنچه حق میدانم گواهي دادهام. با همان صراحتى كه درباره حجاب حرف زدهام يا از جناب دكتر ظريف در مسير مذاكرات حمايت كردهام.
پيشنهاد میكنم دوستاني هم كه اعتراض و نقدي دارند يكبار با انصاف و تعقل و حوصله و متانت بنشينند و فقط متن شعر را بخوانند! جالب اينجاست كه طبق معمول بيشترين جنجال را كساني میكنند كه اصلا از متن ماجرا مطلع نيستند و به تأثر از فضاي تبليغاتي دارند براي جهنم دنيا و آخرت خودشان هيزم میفرستند!
برگرفته از کانال تلگرام جناب زائری