?>?> بازیکنان پرسپوليس با مفهوم نبرد برای پیروزی بیگانه‌اند | سیاست روز
سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۲۱:۵۹
کد مطلب : 76282

بازیکنان پرسپوليس با مفهوم نبرد برای پیروزی بیگانه‌اند

بازیکنان پرسپوليس با مفهوم نبرد برای پیروزی بیگانه‌اند

شاید بزرگترین مشکل پرسپولیس توقعات بیش از اندازه هوادارانش باشد. توقع برای قهرمانی. توقع،توقع و توقع! توقع برای آغازی طوفانی. توقع برای ادامه ای آتشین و توقع برای پایانی رویایی. توقعاتي كه خيلي هم بي جا نيست. اما گذشته از این مطالب نکته بارزی که در پرسپولیس خودنمایی می‌کند نبود روحیه مبارزه طلبی در اکثر بازیکنان این تیم است. بازیکنانی که از سالهای قبل در پرسپولیس بازی می‌کنند و در طی سالیان اخیر باخت ها و تساوی های پی در پی برای آنها به امری عادی تبدیل شده و مشکلی هم با این قضیه ندارند. بازیکنانی که همیشه حرف از شرمندگی در مقابل هواداران و جبران در بازی های آینده می‌زنند ولی در آینده هایی که وعده می‌دهند هم هیچ اتفاق خاصی را رقم نزده اند. بازیکنانی که با مفهوم نبرد برای پیروزی در تمام ۹۰ دقیقه بازی بیگانه هستند و با این ذهنیت وارد زمین می‌شوند که در صورتی که گل اول را بخورند هیچ شانسی برای برتری در ادامه بازی ندارند. 

دروازه و دفاع؛ زیر ۵۰ درصد
قرمزها برای جبران کاستی های خود در قفس توری دو دروازه بان به جمع خود اضافه کرده اند که شهاب گردان ملی پوش با اشتباهاتش بحران پرسپولیس را استارت زد . او حالا جای خود را به نیلسون برزیلی داده که او هم یک گلر تسخیرناپذیر نیست و شاید در داربی دروازه بان پرسپولیس نباشد.
پرسپولیس در خط دفاع با جذب ماهینی و سیدجلال حسینی ،بنگر و پولادی بهترین ها را جذب کرده ولی ضعف در میانه ی میدان و مشخصا دو هافبک میانی پرسپولیس در سیستم ۴-۴-۲ باعث شده پولادی به مرکز میدان منتقل شود. محسن بنگر اما مدافع مطمئنی نیست و با پنالتی‌هایی که تقدیم حریفان میکند به پاشنه ی آشیل دفاع این تیم تبدیل شد و نهایتا از لیست ۱۸ نفره خط خورد ، اتفاقی که جز در دوره لوکا در سپاهان تجربه اش نکرده بود . اما شاید ضعف آشکارتر دفاع پرسپولیس سمت چپ خط دفاع باشد که فشنگچی پراشتباه نه کار دفاعی را به نحو قابل قبول انجام می‌دهد و نه در کارهای هجومی قدرت حمل توپ و موقعیت سازی را دارد. سامان آقا زماني نيز به عنوان هافبك دفاعي فيكس اين روزهاي پرسپوليس، نه آن بازيكن تخريبي است و نه بازيكني بازي ساز. 

اين جاي تيم مي‌لنگد
اما مطمئنا منطقه ای که پرسپولیس بیشترین آسیب را از آن می‌بیند هافبک میانی آن است. جایی که باید هافبک هایی با کلاس A در آن منطقه ابتکار عمل را در اختیار بگیرند. حضور مهرداد پولادی قدرت جنگندگی پرسپولیس را در آن ناحیه بالا برده ولی نبود هافبک دیگری که او هم جنگنده باشد و علاوه بر این، توانایی بازیگردانی و ارسال پاس‌های کوتاه و بلند را داشته باشد به وضوح قابل مشاهده است. هافبکی مانند کریم باقری که پاس‌های بلند به کناره ها و عمق را به خوبی ارسال میکرد، قدرت حمل توپ و اعتماد به نفس بالایی داشت و هم اینکه با توجه به فیزیک بدنی مناسبش در ضربات سر وجنگ های تن به تن هم موفق ظاهر میشد. اما بعد از کریم باقری عملا چنین هافبکی را نداشتیم. شاید خیلی ها علی کریمی و محمد نوری را گزینه های مناسبی برای این پست بدانند اما نباید از این نکته غافل شد که علی کریمی هیچوقت هافبکی با قدرت پاسوری بالا که توپ را در زمین بچرخاند نبوده و بازی او بیشتر مبتنی بر دریبل ها و حرکات انفجاری‌اش بوده و نمی‌تواند گزینه مناسبی برای پست مورد اشاره باشد. محمد نوری هم که به وضوح جنگنده نیست و نمیتواند صلابت و کوبندگی ای که هواداران انتظار دارند را از خود نشان بدهد. آقا زمانی و سوسا هم مشخصا خلاق نیستند. لذا میتوان گفت که پرسپولیس عملا در مرکز زمین بازیکنی که بتواند فرماندهی سپاهش را به عهده بگیرد، ندارد و اینجاست که پرسپولیس از همان ابتدا از حریفان خود یک گام عقب تر است. 

بالهای شکسته
هافبک های کنار پرسپولیس هم چندان قابل اطمینان نیستند. در سمت راست بازیکنانی مانند حمید علی عسگر و غلامرضا رضایی و جواد کاظمیان امتحان شده اند اما هیچکدام در آن پست کارآیی مورد انتظار را نداشته اند و فقط میتوان مهدوی کیا را دارای استانداردهای لازم دانست که او هم به خاطر سن بالا و نداشتن آمادگی بدنی سابق توانایی بازی ۹۰ دقیقه‌ای را ندارد. البته شاید بتوان با بازی دادن به سیف اللهی جوان که در بازی با داماش بارقه هایی از امید را برای طرفداران روشن کرد خلا آن سمت را پر کرد. داستان سمت چپ هم به همین ترتيب است و فشنگچی و سایرین هیچگاه در سمت چپ تیز و برنده ظاهر نشده اند و عملا توانایی ایجاد خطرهای جدی بر روی دروازه را ندارند. 

غلام ؛ زمین خورده تیم!
خط حمله هم به شدت از ناهمگنی رنج می‌برد. به جز جور نبودن جنس بازی قاضی ، زاید و انصاری فر؛ گزینه اول اکثر مربیان اخیر پرسپولیس غلامرضا رضایی است که او هم ابدا تکنیکی نیست و توپ همیشه در حال فرار از پاهای اوست. ضمن اینکه وجه مشخص بازی رضایی این است که در همه جای زمین در اولین فرصتی که پیش می آید خودش را به زمین می‌اندازد و این قضیه نشانگر این است که حتی خود این بازیکن هم به توانایی‌های خود اطمینان ندارد و نهایت آرزوی خود را گرفتن یک ضربه ی آزاد میداند نه تلاش برای حمل توپ و ایجاد موقعیت و احیانا گلزنی! هادی نوروزی هم که اساسا بازیکنی متوسط به نظر میرسد که شاید آخرین گلی که برای پرسپولیس زده از خاطر هواداران هم رفته باشد. نوروزی هم مهاجم مورد نیاز پرسپولیسی ها نیست و به جرات میتوان گفت این دو بازیکن هیچ وقت در اندازه های بازیکنی مانند خلعتبری که برای سپاهانی ها به عنوان مهاجم ریزنقش هنرآفرینی می‌کند نیستند.

صبر کنید
باید پذیرفت نمی‌توان از یک مربی انتظار این را داشت که تیمی که در طی پنج سال گذشته ۸ سرمربی مختلف را به خود دیده و عملا ثبات تاکتیکی در آن محلی از اعراب ندارد را در عرض چند هفته یا چند ماه به بلوغ تاکتیکی برساند. انتظاری که هواداران از همه سرمربیان قبلی داشتند و این توقع بیش از حد باعث شده که در پی چند نتیجه ضعیف دنبال تغییر مربی باشند. تغییری که در اذهان هواداران در ابتدای امر کلید موفقیت و پایان ناکامی ها به نظر می‌رسد ولی در پایان بازهم تغییر مثبتی در روند کاری پرسپولیس ایجاد نمی کند. بازي با استقلال فرصت خوبي براي كادر فني و بازيكنان پرسپوليس براي شروعي مجدد است.

https://siasatrooz.ir/vdceww8f.jh8pvi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی