سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۰
کد مطلب : 112427

اینجا برای از تو شنیدن هوا کم است

به یاد ندارم هیچوقت نوشتن یک مطلب پرمحتوا اینقدر برایم سخت باشد که انگار قلم هم نای نگارش ندارد. تاریخ عجب تکرارهایی را با خود به همراه می‌آو

به یاد ندارم هیچوقت نوشتن یک مطلب پرمحتوا اینقدر برایم سخت باشد که انگار قلم هم نای نگارش ندارد. تاریخ عجب تکرارهایی را با خود به همراه می‌آورد که هرچه جلوتر می‌رویم امتحان‌ها مشکل‌تر و پاداش‌ها ارزنده‌تر می‌شوند.
هابیل به دست قابیل به شهادت می‌رسد تا برادرکشی بدعت گردد و در ادامه جنگ‌های چهره به چهره و دفاع‌های رودررو رنگ عوض می‌کنند تا بمب‌های اتمی و شیمیایی کار را یکسره نمایند و به دشنه زدن در نیمه‌شب از پشت سر و تنها به قاضی رفتن کفایت کند! و آنگاه در میان همه این نامردمی‌ها جواهراتی کمیاب در طول آن جلوه می‌کنند تا به دیگران امید دهند هنوز هم می‌توان انسانی بزرگ و بی‌بدیل بود. اگرچه پس از آدم و تا محمد «ص» یکصد و بیست‌وچهار هزار پیامبر پا به عرصه فانی گذاشتند و رفتند اما تنها پنج‌تن از آن‌ها اولوالعزم بودند و خاتم این رسل جانشینانی تحت عنوان امام را مأمور می‌نمود تا همچنان رهنمون خلق سر در گریبانی باشند که عشق به دنیا همه وجودشان را تصاحب کرده است.
آن‌ها اگرچه معصوم و مظلوم بودند اما هرکدام به‌تنهایی می‌توانستند هر آنچه را که لازم بود از خدای خود بطلبند تا جاری شود که البته همگی شهادت را ره توشه آخرت نموده و این توصیه‌ای بود که منتظران واقعی مهدی «عج» هم به آن پایبند هستند و هرلحظه در انتظار پیک می‌مانند. پس از عروج شهادت گونه امام حسن عسگری «ع» رهروان راستین این مسیر باید امام غایب را الگوی خود قرار داده و برای رسیدن به مدینه فاضله صله‌ای جز شهادت را نپذیرند و به آن دل خوش کنند که البته مسیری بس دشوار در پیش است اما طعمی خوش دارد که می‌تواند گواراترین پاداش برای ورود انسان‌ها به جهان باقی باشد.
نمونه‌های نادر که عمری را نادانسته گام برمی‌دارند حرّها هستند اما خودشان می‌دانند که در لحظات واپسین چه تحولی در آن‌ها ایجاد شده تا بتوانند به دنیا و زیورآلات آن پشت پا زده و روسفید راهی آخرت شوند. بهتر آن است که برای حاج قاسم مویه نکنیم و این فغان را برای خود بگذاریم زیرا امروز و پس از ۶۳ سال عمر کوتاه دنیوی توانسته به تنها آرزویش که همان رسیدن به مدینه فاضله بود برسد و این ما هستیم که همچنان در خم یک کوچه جامانده‌ایم تا عطار زمان هفت شهر عشق را سپری کند و همچون سروها ایستاده بمیرد و ما خوابیده دنیا را وداع گوییم. حاج قاسم باید برای تمامی آزادگان و آزادی خواهان جهان یک الگوی به‌تمام‌معنا باشد زیرا توانست با اتکا به فلسفه شهادت و بدون واهمه، نگران آن شود که تمامی انسان‌ها می‌توانند اینگونه باشند. قاسم سلیمانی را نمی‌توان در یک برگ و چند برگ تفسیر کرد که به‌تنهایی نیازمند هزاران جلد شاهنامه و فردوسی‌هایی است تا آن‌ها را بنگارند که «اینجا برای از تو نوشتن فضا کم است / اینجا برای از تو شنیدن هوا کم است».
آنچه که باید از حاج قاسم بدانیم با خود برده است و آنچه که مانده مویی از کوه هم نیست که بتواند عظمت این مرد خاکی را جلوه‌گر سازد.
مسعود بارزانی رئیس وقت اقلیم کردستان عراق نقل می‌کند: تروریست‌ها اربیل را محاصره کرده بودند و پیش‌مرگان کرد با تمام قدرت به دفاع می‌پرداختند اما همه‌چیز نشان از آن داشت که بیش از این نمی‌توانند در مقابل فشار از بیرون مقاومت نمایند. با سران قدرت‌های جهان تلفنی تماس گرفتم و تقاضای کمک کردم اما هرکدام به بهانه‌ای طفره رفتند و زمانی که از همه‌جا ناامید شده بودم به ایران زنگ زدم و آن‌ها شماره حاج قاسم سلیمانی را به من دادند. با او صحبت کردم و خواستم تا فکری بکند.
گفت: سپیده‌دم فردا می‌آیم. گفتم: ولی تا فردا صبح ممکن است هزار اتفاق بیفتد. جواب داد: یک امشب را مقاومت کنید تا ما برسیم و طلوع آفتاب روز بعد پرواز حاج قاسم به‌اتفاق ۵۰ نفر از یارانش در فرودگاه اربیل به زمین نشست و شهر را از محاصره تروریست‌ها نجات بخشیدند. این تنها یک نمونه از اقیانوس بی‌کرانی بود که در دستان پرتوان و اراده مستحکم حاج قاسم جریان داشت. 

نویسنده: حسن روانشید

https://siasatrooz.ir/vdceww8zfjh8zei.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی