همه تحليل گران، صاحب نظران، كارشناسان، مورخان و نويسندگان اهل تحقيق و تتبع منصف شيعي وغيرشيعي اذعان داشته ودارند؛ عاشورا هم اوج حماسه است و هم اوج تراژدي، چشم تاريخ چنين حماسه شکوه بار و چنين تراژدي خونرنگي را، در سراسر حيات بشر، هرگز نديده است.
عاشورا، حماسه است؛ از آن رو که امام حسين (ع) يک تنه و بيسلاح، روياروي حکومتي سفاک ايستاد. به يزيد دست بيعت نداد و گفت: کسي مانند من، با کسي مانند يزيد، بيعت نخواهد کرد. در مقابل زور، گردن خم نکرد و تن به ذلت نداد و آشکارا گفت: مرگ با عزت بهتر است از زندگي با ذلت. ايستاد، جنگيد، زخم برداشت، کشته شد؛ اما همه زخمها در جلو بدنش بود. بدان رو که به دشمن پشت نکرد.حرکت امام حسين (ع) که منجر به حادثه عاشورا گرديد، چيزي جز يک انقلاب اسلامي و تلاش در راستاي تحول اصلاح جامعه اسلامي نبود.
نقلاب ديني امام حسين (ع) به عنوان مهمترين عامل برقراري اسلام راستين و کوبنده تحريفات ديني، همواره در طول تاريخ مورد بغض دشمنان اسلام و ديانت بوده است. در کنار دشمنان خارجي، همواره دوستان نادان متن جامعه اسلامي و مسلمانان ناآگاه نيز، خواسته يا ناخواسته، ضربههاي هولناکي به اين حادثه بزرگ وارد کردهاند.فرهنگ عاشورا در طول تاريخ همواره براي جامعه اسلامي و مؤمنين الهام بخش بوده و به تعبير روايت، حرارتي در دلهاي مؤمنين ايجاد كرده كه هرگز به سردي نميگرايد.اما به رغم تمامي آثار ايجابي و خيرات و بركاتي كه فرهنگ عاشورا داشته است در مقام عمل جهت پاسداشت و بزرگداشت حماسههاي حسيني و عاشورايي از يك سو بعضي از اعمال و آئينهايي كه در اين راستا توسط برخي مداحان بيسواد وكم سواد وعزاداران اجرا ميگردد ما را از فرهنگ واقعي عاشورا دور كرده و موجبات وهن اسلام را فراهم آورده است. صاحب اين قلم اميدواراست جامعه مداحان و قاطبه آنان كه ازعارفان و آگاهان به قيام امام حسين (ع) وعاشوراي ايشان هستند دراين خصوص حساسيت نشان داده و با جديت بساط كاسب كارانه برخي ازمداح نماها را با هوشمندي و درايت، برچيده تا شأن وعظمت و بزرگي اين ايام سوگواري محفوظ و مرضي ذات اقدس احديت و ائمه هدي عليهم السلام قرارگيرد.
کربلا صحنه وقوع حماسه جاويد
نهضت عاشورا حقيقتي را آشکار کرد که در هجوم ابرهاي فتنه و تحريف گم شده بود. عاشورا نمايش پرشکوه عشق است که با ايثار و از خود گذشتگي حسين(ع) و ياران فداکار آن حضرت در صحنه کربلا خلق ميشود. حماسه کربلا حقيقتي را در کهکشان عشق و خون به تصوير کشيد تا ديگر کسي براي چشم پوشيدن از آفتاب حقيقت، بهانهاي نيابد. کربلا صحنه وقوع حماسه جاويدي است که وجدان انسانهاي آگاه، صلابت آسمانياش را ستايش ميکند و در برابر قداست و عظمت آن سر تعظيم فرود ميآورد. نام آناني که در معراج کربلا تن به خاک سپردند و به افلاک پر کشيدند، بعد از گذر قرنها هم چنان بر تارک تاريخ ميدرخشد.پیام قیام با شکوه سیدالشهداء(ع)منحصر به آن زمان نیست، بلکهاین پیام پیامی جاوید و ابدی است و فراتر از محدوده زمان و مکان است، هرجا و درهرجامعهای که به حق عمل نشود، و از باطل خودداری نشود، بدعتها زنده، وسنتها نابود شود، هرجا که احکامخدا تغییر و تحریف یابد و حاکمان و زمامداران با زور و ستمگری با مردم رفتار کنند، در هرجامعهای که ویژگیهای جاهلیت را داشته باشد آن جامعه، جامعهای یزیدی بوده، و مبارزه و مخالفت با مفاسد و آلودگیها و آمران و عاملان آنها، کاری حسینی خواهد بود.
پيام كربلا و عاشورا
عاشورا سالروزعروج خونين سبک بالان عاشقي است که با شهادت خويش حماسه جاودانه و با شکوهي در تاريخ آفريدند. عاشورا چشمه نوري است که سياهيها و تاريکيها را از جان ميشويد و زلالي و پاکي را سخاوتمندانه به آن هديه ميکند. فرياد سرخي که از خاک تفتيده کربلا برخاست ، طنين بيدارباشي بود که تمامي اعصار و قرون را درنورديد و با رنج مظلومان تاريخ آميخته شد و به ابديت پيوند خورد. نه کربلا به يک سرزمين محدود ميشود و نه عاشورا در غروب يک روز پايان مييابد. حسین بن علي (ع)، عاشورا را آفرید و عاشورا، حسینیان زمانه را. حسین (ع) خود را در بلا افکند تا ولا و ولایت به معنا بنشیند. «البلاء للولا» با خون حسین(ع) تفسیر شد و مسجدالاقصی و کعبه هدی با خون حسین(ع) بقا یافت. حسین(ع) چون کتابی بیشیرازه، جسمش را به دم تیغ جباران سپرد تا شیرازه قرآن را مستحکم گرداند. حسین(ع) با خون خود عدالت، مظلومیت و عبودیت را عاشقانه تعبیرکرد.حسین(ع) همه را به تلاش و مبارزه برای دستیابی به حقیقت زندگی فرا خواند. چرا که پیام کربلا و عاشورا پیام حریت، عدالت، عزت و سرافرازی است و نباید این اهداف بزرگ در مکتب حسین فراموش شود. اگر این اهداف نادیده گرفته شود فلسفه عزاداری و به تبع آن راه حسین(ع) فراموش خواهد شد. حسین(ع) بر ما آموخت که چگونه، عقیده را پاس بداریم. او راه جاودانگی معنوی و مردی را از راه درست و اصولی ترسیم کرد. پس بر او سلام باد.
جریان کربلا؛ جنگ بین نفس و عقل
آنان که در جریان کربلا، دعوت خود از امام حسین(ع) را نقض کردند یا در جنگ مستقیم و غیرمستقیم با امام(ع) برخاستند از نظرنظام حقوقی آزاد بودند اما ازنظر نظام فکری و معرفتی اسیرترین اسیران تاریخ بودهاند. اینان درجنگ بین نفس و عقل، عقلشان اسیر نفسشان قرارگرفت. عمربن سعدها و دیگران مشکلشان فقط یک چیز و آن شکست عقل در نبرد «عقل» و «نفس» بود. مشکل آنان جهل درمقابل علم نبود بلکه جهل در مقابل عقل بود. آن چیزی که امیرالمؤمنین علی(ع) در حکمت نهجالبلاغه فرمودهاند که: «بسیاری از عقلها که به اسارت هویها و هوسها درآمدهاند» و نیز آن بخش ازمردم کوفه که بخوبی امام و منزلت او را میشناختند و حتی از او دعوت کردند، اما دعوت خود را عملاً نقض کردند، مشکل آنان همین بود. این جمله در تاریخ مربوط به قیام و حرکت امام حسین(ع) معروف است که وقتی در بین راه مکه و عراق از«فرزدق» شاعرمعروف پرسید عراق وکوفه چه خبر؟ او درجواب چنین گفت: «دلهای آنان با تو و شمشیرهایشان علیه تو کشیده شده است» با ارتباط عارفانه با خدا و عبادت صادقانه، انسان باید خود را ازاین نوع اسارتها وتبعات و فجایع وحشتناک و غیر قابل جبران آن برهاند.
جان كلام
حرکت ابا عبدالله الحسین(ع) یک حرکت اصلاحی انسانساز بود که همواره خود را در پهنه تاریخ اسلام جلوهگر میسازد تا روزی که این نام شنیده میشود، این مکتب و اصول آن، حیات و جریان دارد. عاشورا آئینهای تمام نمای حرکت انسان به سوی آزادی و آزادگی بود و سرزمین کربلا الهام بخش انسان به سوی کمال و خداخواهی است.