این روزها واژه «آشتی ملی» حتماً به گوشتان خورده است، بعضی سیاسیون و برخی رسانهها به این واژه پرداختهاند، البته از منظر خواستههای خود. البته طرح آشتی ملی که این روزها سر زبانها افتاده از سوی رئیس جمهور دولت اصلاحات پیشنهاد شده است.
لیدر جریان اصلاحات در نامه خود از تهدیدات آمریکا ابراز نگرانی کرده و برای این که تهدیدات خنثی شود طرح آشتی ملی را به میان کشیده است. او خود را نگران آینده ایران معرفی کرده است و در نامه خود نوشته که ترامپ ممکن است مسائل و خطراتی را برای ما ایجاد کند.
پرسشهای زیادی از طرح آشتی ملی رئیس دولت اصلاحات در ذهن شکل میگیرد که پیش از آن که این طرح بخواهد عملیاتی شود باید از سوی شخص او و همفکرانش پاسخ داده شود.
ـ نخست آن که اگر دل در گرو انقلاب و ایران دارند، چرا و باز هم چرا در فتنه ۸۸ نقش اپوزیسیون را بازی کردند تا کشور چند ماه در شرایط التهاب به سر ببرد؟
ـ آیا آنهایی که در فتنه ۸۸ نقش داشتند و یا آنهایی که با سکوت خود به خاموش کردن این فتنه کمک نکردند، دست شیطان بزرگ را در این فتنه ندیدند؟
ـ آیا طیف اصلاحطلبان به تازگی پی به دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران برده است که چنین از خود واکنش نشان میدهد و نگران میشود؟
ـ تهدیداتی که آمریکاییها همواره علیه ایران داشتهاند از سال اول پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ادامه داشته است و نکته تازهای هم نیست، هر یک از روسای جمهور این کشور به نوعی نسبت به ایران دشمنی کردهاند و تهدیدات خود را عملیاتی ساختهاند اما هیچگاه جرأت اقدام نظامی را به خود ندادهاند. پس از فتنه ۸۸ که توقع میرفت، السابقون انقلاب خود را از آن منفک کنند و بصیرت سیاسی خود را به نمایش بگذارند در این مدت ۷ سال گذشته آیا طیف سیاسی وابسته به رئیس دولت دوران اصلاحات نقشی را در جریان کشور داشته است که انقلاب نیازمند وجود آنها شود؟
حتی در همین ۷ سال گذشته هم این طیف سیاسی نه تنها همراه و همگام آرمانهای انقلاب، امام و رهبری و مردم نبوده است، بلکه باز هم باعث بروز مشکلات برای کشور شده است.
۷ سال از دوران این انقلاب تقریباً بدون نقشآفرینی اشخاصی از این طیف در بدنه نظام اسلامی گذشت و نه تنها مشکلی هم پیش نیامد بلکه شرایط در آرامش سیاسی همراه با نشاط برقرار بود.
باید به این واقعیت رسید که نظام اسلامی استحکام و قدرت و اقتدار خود را وامدار احزاب و گروههای سیاسی نیست، بلکه انقلاب اسلامی قدرت خود را از مردم میگیرد که پایههای اعتقادی آنها را اسلام انقلابی با تبعیت از ائمه اطهار(ع) مستحکم ساخته است.
چنین مردمی نیازی به گروهها و احزاب سیاسی ندارند که وابستگی آنها به دشمن ثابت شده است، تنها کافی است به چند شبکه ماهوارهای نگاهی بیندازیم آنگاه تعداد سرسپردگان این طیف به آمریکا و انگلیس مشخص میشود.
آشتی ملی که از سوی رئیس دولت دوران اصلاحات مطرح میشود و پشت بند آن فردی به نام تاج زاده در تعریف واژه آشتی ملی بگوید؛ «آشتی ملی آنچنان که آقای خاتمی هم تأکید کرده، برای این است که آینده ایران را نجات دهیم و سعی میکنیم آینده را به نحو بهتری بسازیم. آشتی ملی یعنی پذیرش تکثر از موضع برابری و یکسانی، نه این که یکی از دیگری عذرخواهی کند یا توبه نامه بنویسد و مواردی از این قبیل...»
اگر به تعبیر آقایان آشتی ملی چنین تعریفی دارد، پس مفهومی هم برای پیگیری آن نباید قائل شد، چرا که آنها بسیار راحت از کنار همه تخلفات و قانون شکنیهای دوران فتنه ۸۸ میگذرند اما خواهان آشتی ملی هستند.
شرط گذاشتن برای موضوعی که اصلاً موضوعیت هم ندارد غیرقابل طرح است، چرا که قهری صورت نگرفته بلکه ارتکاب جرم بوده است، آیا آن زمان که آقایان طیف اصلاحطلب، کشور در شرایط بحرانی فتنه آن هم به خاطر عملکرد نادرست آنها قرار گرفته بود، خطر ایران را تهدید نمیکرد؟ بیش از ۸ ماه کشور در آشوب بود و آقایان اصلاحات از خر مراد خود پیاده نمیشدند.
جمهوری اسلامی ایران اکنون با توجه به شرایط جهانی و منطقه از لحاظ امنیت نه تنها مشکلی ندارد، بلکه امنیت آفرین است، پیشنهاد و پیگیری طرح آشتی ملی، با شروطی که از سوی اصلاحطلبان گذاشته شده مشکوک است، نمیتوان به آنها اعتماد کرد چرا که آنها در زمان خود، پشت انقلاب، نظام، مردم و رهبری را خالی کردند. هنوز آنها نتوانستهاند برادری خود را ثابت کنند، پس چگونه میخواهند آینده ایران را نجات دهند! تفکر سیاسی که به اشتباهات خود اعتقاد نداشته باشد و بابت آن حتی طلبکار هم باشد، نمیتواند با وثوق روبرو شود.
آنها دلشان برای قدرت تنگ شده است، قدرتطلبی آن هم از جنس انحصاری از خصلتهای اصلاحطلبان افراطی است که چندین بار انقلاب و ایران را به چالش کشیدند.
نظام فرصتهای زیادی را برای بازگشت افراد باغی مهیا کرد اما آنها غنیمت نشمردند.
ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان.