اختلاف طبقاتی زیاد، سرعت تبادل اطلاعات کم و سفر در کشور غیرفیزیکی شده است، در دورترین روستا هم که باشی اگر به شبکه اینترنت دسترسی داشته باشی میتوانی ببینی در شهرهای بزرگ چه خبر است و مردم چطور میپوشند و خرید میکنند، البته تنها راه ارتباط اینترنت نیست، اگر سیستم عاملهای امروزی و یا حتی یک تلویزیون یا یک دستگاه پخش داشته باشی میتوانی ببینی فرهنگی را که بسیاری خواسته یا ناخواسته ترویج میکنند. قطعا فاصله آن را با روستای ساده کوچک و بیآلایشی میتوانی بسنجی اما همین نزدیکی ارتباطات و همین اختلافهای فاحش باعث میشود کوچکترین نهاد جامعه که رکن اساسی در توسعه کشور و جامعه محسوب میشود متزلزل شود.
فرقی نمیکند در خانواده به دلیل بالا رفتن سطح توقعات طلاق رخ دهد یا فرزندان به دلیل سرخوردگی دچار ناهنجاریهای عجیب و غریب شوند در هر دو صورت بنیان خانواده با زلزله عجیبی مواجه میشود که در صورت ادامه روند ویژهخواری و آقازادهپروری تعداد بیشتری از خانوادهها را به گرداب تزلزل فرو میکشاند.
متاسفانه وضعیت موجود به گونهای شده است که این تفاوتها و اختلافهای طبقاتی به شدت به چشم میخورد. زمانیکه تفاوت یک خانه ٦٠ متری در مناطق مختلف شهری تفاوتهای فاحش و چند برابری دارد میتوان حدس زد که اوضاع از چه قرار است.
دین مبین اسلام بارها تاکید کرده است که انسانها در آفرینش همگی برابر آفریده شدهاند. اما مسائلی در جامعه به وجود میآید که قطعا مورد نکوهش دین و قانون قرار میگیرد اما همین مسایل باعث به هم ریختن این تعادل میشود. به جز اینکه عدهای به دلیل تفاوت در سطح تحصیلات، درآمد افراد که پدیدهای طبیعی است اگراختلافها به دلیل عدم نظارت قانونی، ویژهخواری و آقازاده پروری فاحش شود همه معادلات را در هم شکسته و یک راست به قلب خانواده میزند.
بدبینی فرهنگ به واسطه اختلاف طبقاتی
فاصله طبقاتی اثرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد اما اختلاف طبقاتی آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد تا جایی که بدبینی فرهنگی، اعتیاد، بیبند و باری، طلاق و انقلابهای سیاسی و اجتماعی از اثرات فاصله طبقاتی است که در یک جامعه به وجود میآید.
در تاریخ همواره شاهدیم که بیشتر نبردها، نبرد طبقاتی بوده است و کارگران در طول تاریخ به نبرد طبقات رفتهاند و در مقابل کارفرما ایستادهاند. منشأ انقلاب اجتماعی اختلافات طبقاتی بوده است اما درباره انقلاب ایران نمیتوان اختلاف طبقاتی را دلیل انقلاب دانست بلکه انقلاب اسلامی ارزشی بوده است و مردم از گرسنگی دست به تحول نزدهاند. اما این دلیل نمیشود که اکنون فاصله طبقاتی منجر به فروریختگی جامعه نشود.
بر هیچ کسی پوشیده نیست که اختلاف طبقاتی منجر به بیزاری از کار، دزدی، خودفروشی و اعتیاد میشود و آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد. تکدیگری، بدبینی فرهنگی نیز از اثرات اختلافات طبقاتی است که جوانان را برآشفته میکند، چراکه باید برای اینکه بتوانند ازدواج کنند صبح تا شب دوندگی داشته باشند. در نهایت آنچه که به دست میآورند راضی کننده نیست و این موضوع موجب ناراحتی روحی و روانی میشود.
از اینرو کمکم فاصله طبقاتی در جامعه موجب کم شدن کارایی میشود و انواع آسیبها را به وجود میآورد و اثرات اقتصادی، روحی، روانی و عملکرد نادرست دارد اما شاید مهمترین آسیبی که به جامعه میزند زلزلهایست که در خانه ها ایجاد میکند. اختلاف طبقاتی در ازدواج، طلاق و شیوه زندگی مردم تاثیر میگذارد.
در همه دنیا این تحلیل وجود دارد و براساس آن کشورهای غربی تلاش میکنند تا رفاه و تامین اجتماعی مردم را در حد معقول نگه دارند تا اختلاف طبقاتی موجب انقلاب نشود. اما شاید چون مردم کشور ما آنقدر نجیب هستند که هیچگاه به خاطر معیشت اعتراض نکردند آنچنان این موضوع در کشور به چشم نیامده است هر چند که این روزها خبرهای قاچاق میوههای گرانقیمت، فیش حقوقی چند ده میلیونی و واردات ماشینهای عجیب کامشان را تلخ کرده است.
پیامدهای اختلاف طبقات اجتماعی بر جوانان
پرواضح است که نسل جوان نیز از این اختلافات در امان نخواهند ماند. پدر و مادری که با تلاشهای شبانهروزی سعی در برطرف کردن خواستههای فرزند خود دارند گاهی سری از شرمساری به پایین دارند، چراکه اختلاف طبقاتی به حدی رسیده است که یک خانه با خانه دیگر میتواند زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد و لازم نیست که چند محله و منطقه بالاتر باشد. کودکی در مهدکودک وقت خود را فقط با بازی و غذاهای معمولی میگذراند، کودکی دیگر در مهدکودک انواع اقسام هنرها را میآموزد با غذاهای متنوع!
وضعیت تحصیل این کودک وقتی به مدرسه هم میرود به همین نسبت تفاوت فاحش دارد و حتی در پارهای مواقع بدتر هم هست. از نوع تدریس و توجه معلمها که بخواهیم فاکتور بگیریم، ساختمان، کلاس و تفاوت شکل مدرسه از بیرون هم به چشم میآید. این فرزند وقتی بزرگتر میشود تفاوت در پارکها و پاساژها را به چشم میبیند. کودکی که در محلههای باریک و قدیمی شهر تهران بزرگ شده است در کنار پارکها قبل از اینکه مردمی که برای تفریح آمدهاند را ببینند، معتادان و موادفروشانی را میبیند که در دل او یا ایجاد ترس میکنند یا امتحان کردن آن مواد! حتی اگر او برای تفریح بتوان خودش را به یکی از پارکهای بالای شهر برساند تفاوت در لباس و فرهنگ به شدت به چشم میآید. این کودک کولهبار حسرت را برای پدر و مادر زحمتکش خود به خانه میبرد و نمیداند زحمت پدر و مادر را نادیده بگیرد یا پولها و زرق و برقهای عجیب بالای شهر را تفسیر کند!
همین میشود که جوان سرخورده یا دنبال راهی میگردد که مانند پدر و مادر به زندگی معمولی نپرداخته و بتواند یک شبه راه صد ساله رود و یا سرخورده شده و شب و روزش را با مخدر و روانگردان پر میکند، یا دست به انتقام میزند و فاجعه میآفریند البته همه این رفتارها در صورت خودسازی و اعتقادات قوی کمتر بروز میکند هرچند که هر فرد معتقد هم نمیتواند این اختلاف عجیب و فاحشی را که رانت باعثش شده تاب بیاورد. ادامه این روند خانوادهها را به چالشی میکشاند که روز به روز اعضای آن را از هم دورتر و دورتر میکند تا جایی که آنقدر دور شده باشند که فقط نام خانواده را یدک بکشند. بر همین اساس عزم ملی و نیروی فوقالعاده لازم است که مانعی ایجاد کند برای افزایش شکافی که قلب خانواده را هدف گرفته و با تزلزل این نهاد کوچک اجتماع را دچار آشوب و ویرانی میکند. شاید مبارزه با ویژه خواری و رواج آقازادگی سخت باشد، شاید گرفتن یقه، یقه سفیدها بیخطر نباشد اما قطعا تبعاتی که این اختلافات فاحش در جامعه به بار میآورد و موجی که جامعه را خواهد برد سنگینتر و بسیار سهمگینتر از حد انتظار است و در مقایسه با این موج مبارزه با پدیدههای یاد شده آسانتر است.
پدیدهای که اگر با آن مبارزه نشود فاجعهای به بار میآورد تاریخی چراکه با تزلزل جامعه پایههای دولت نیز جایی برای استوار ماندن نخواهند داشت و مردم به عنوان سرمایه اصلی را از دست میدهند.