به نظر میرسد دیگر رفتارهای شناختهشدهای نمانده که از مرحله طبیعی به دامنه مجازی هجرت نکرده باشد زیرا طی هفت ماه گذشته بهاندازه تمامی سالهایی که این پدیده از غرب به شرق واردشده وسعت پیدا کرده است! باورمان نمیشود که در این فرصت کم توانسته باشیم میلیونها دانشآموز و دانشجوی کشور را که شب هم بهسختی خیابانها را ترک میکردند اینگونه خانهنشین کنیم تا گوشبهزنگ شبکههای مجازی بهمنظور ادامه تحصیل باشند، اگرچه حضور فیزیکی در کلاسهای درسی و روی نیمکتهای چوبی و فلزی صفای دیگری داشت تا ضمن درس خواندن یکدیگر، استاد یا معلم را به بازی بگیریم اما این روزها و شبها را در سکوت محض اتاقهای خود به هدفون به گوش چشم به مانیتورها دوخته تا آنچه را میبینیم و میشنویم هضم نماییم اگرچه دیگر اعضاء خانواده ازجمله اولیاء و مربیان هم کارهای روتین خود را از همین طریق به انجام میرسانند که دوران حکومت مطلق اینترنت بر جوامع جهانی فرا رسیده است. شبکههای خارجی و داخلی فرصت سر خاراندن هم ندارند زیرا هرکس در هر گوشهای کاری برای آنها فراهم نموده تا بهآسانی انجام دهند و فاصلهها را کوتاه و کوتاهتر کنند. تقریباً همهچیز رنگ مجازی به خود گرفته و هیچکس نمیتواند فرقی میان حقیقی و غیرحقیقی بودنها پیدا کند، بنابراین ناچار است ابعاد را بسنجد و آنگاه بر اساس چندبعدی بودنهای هر جسم جاندار و بیجان تشخیص دهد که آنچه میبیند واقعی یا مجازی است. همچنانکه دو سال قبل ارزهای مطرح جهان پا به این عرصه گذاشتند تا پشت دیوارهای بلند و محصور و بهواسطه ابزاری پیچیده که مصرف انرژی بالای برق را به همراه داشت دست به تولید پولی آنهم از نوع غیر مسکوک و کاغذی یعنی مجازی بزنند، کووید ۱۹ یا همان ویروس کرونا این تحول جهانی را شدت بخشید تا هر آنچه که امکان دارد از حقیقی به مجازی تبدیل شود.
عرضه کالا تا قبل از این از طریق معدود فروشگاههای اینترنتی به دست کسانی که وقت و حال مال گردی را نداشتند میرسید اما حالا هر بقال محله با عنوان سوپرمارکت میتواند طرف مجازی کسانی باشد که بهواسطه گوشیهای تلفن همراه خود از سیاهی ذغال تا سفیدی آهک را توسط پیکهای موتوری در اختیار داشته باشند و پول آن را نیز از طریق کارتهای بانکی واریز نمایند. دورکاری نیز از دیگر پدیدههایی است که رهاورد ویروس کروناست زیرا شغلها را شامل میشود تا اگر قسمتی هم نیازمند حضور فیزیکی بود نیمی از افراد وظیفه نیم دیگر را به عهده بگیرند تا بهنوبت در خانهها مانده و به اجرای آن بپردازند.
اما رئیسجمهور دورکار را نمیتوان باور کرد چرا که در هیچیک از کشورهای جهان چنین اتفاقی نیفتاده زیرا عدم حضور فیزیکی در هیئت دولت پیامدهای خود را خواهد داشت. با عنایت به اینکه در زمان فعالیتهای تبلیغاتی انتخابات با شعار کلیددار حل مشکلات وارد و یکی از رسانههای آنزمان تصویر فتوشاپ شده ایشان را در لباس امیرکبیر زمان روی جلد خود چاپ کرد، حالا سوأل اینجاست که آیا اگر ایشان در تصمیمگیریهای حیاتی حضور فیزیکی داشتند بهمنظور مقابله با کرونا مسافرتهای جمعی محدود و یا بهطور کل حذف نمیشد تا ابتلا کاهش یابد؟!
آیا رفتن به شمال در این بحران کلان با افت رونق اقتصادی ارتباطی پیدا میکرد یا با افزایش مبتلایان هزینههای مختلف را برای جامعه و دولت مضاعف مینمود؟! سود این استمرار عقیده را کدامیک از دشمنان داخل و خارج از کشور میبرند که پس از اتمام دفاع مقدس هزاران رزمنده شیمیایی شده برای معالجه به آنجا رفتند تا میلیاردها دلار هزینه آنها گردد درحالیکه سلاحهای مخرب این خسران را هم همین کشورها در اختیار دشمن گذاشته بودند؟! آیا فراموش کردیم چگونه اولین رئیسجمهور کشور به دلیل وابستگی به غرب و پس از خیانتهای متعدد ناچار شد با آرایش و پوشیدن لباس زنانه و مخفی شدن در دستشویی هواپیما از کشور فرار کند؟ تاریخ چند سال یکبار و در موارد متعددی ازجمله غارت سه هزار میلیارد تومان توسط رئیس وقت بانک ملی باید تکرار شود تا اجازه ندهیم مجدداً مدیرعامل بانک سرمایه هم آن را تکرار کند و همچنان با سادهلوحیها این مکررات را بپذیریم؟!
امروز اگرچه با حضور ویروس منحوس کرونا اقتصاد بهشدت آسیبپذیر بوده و ارزش پول ملی به قهقرا میرود اما کشورهای دیگر هم با همین با این عارضه مواجه هستند که تلاش کرده وضعیتشان را متعادل کنند و روزبهروز بهتر شود درحالیکه در اینجا رئیسجمهور همچنان از پشت شیشه و بهواسطه ویدئو کنفرانس به مدیریت مجازی میپردازند و سعی بر این دارند تا وضعیت را عادی جلوه دهند و توجهی به فاصله منافع و مضار حضور کرونا نداشته باشند تا هرروز با تقلیل اجرای پروتکلها از دو سو مواجه باشد حالآنکه باید در اندیشه ثبوت اقتصاد همراه با رعایت کامل مصوبات ستاد ملی مقابله با آن بود. اینگونه که پیش میرود بوی الرحمن دولت مشترک یازدهم و دوازدهم قبل از اتمام دوره به مشام میرسد که تا حدودی وهم برانگیز است! فرق است میان شهید رجایی که کل دوران صدارت او بیش از سه چهار ماه نبود اما آوازهاش جاودان ماند با ابوالحسن بنیصدر که آنگونه خار و زار شد!
نویسنده: حسن روانشید