سه شنبه ۷ تير ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۰
کد مطلب : 66969

امت فراموشكار

مهدي رجبي: غار حرا مي شود، مامن تو و مي شود محل ايمان تو. مي شود جايي كه "اقرا بسم ربك الذي خلق" بدنت را مي لرزاند و تو را در اين انديشه فرو مي برد كه من امي چگونه بخوانم؟ و خداي تو به اشارتي به تو مي آموزد كه چگونه بخواني و چگونه فرابخواني بنده هايي را كه سال هاست راه گم كرده اند. تو مي شوي واسطه ميان بنده هاي فراموشكار و خدايي كه هيچگاه بنده هايش را فراموش نمي كند. خدايي كه عاشق بنده هايش است و تو را رسول مي كند تا پيغام عاشقانه را به آنان كه زمين، زمينگيرشان كرده است برساني. تو مي شوي چنين واسطه و پيام آوري و چه زيباست حسي كه تو تجربه كرده اي و ما طعمش را نچشيده ايم. چرا كه چشيدن و بوييدن چنين طعم و عطري تنها تو را سزا بود تا تو بشوي آخرين فرستاده اي كه با انگشت اشاره و يا اشارت ها و بشارت هايش خدا را نشان ما دهد و از جانب خدايي كه ما گم كرده ايم بگويد: نحن نقرب اليه من حبل الوريد آري تو آمدي تا بگويي خدا نزديك است و خدايي كه در همين نزديكي است هواي بندگانش را دارد و دوست دارد صداي مناجات و زمزمه بندگانش را بشنود. آمدي بگويي كه خداي الرحمن لذت مي برد وقتي بنده هايش را در حال عبادت مي بيند. آمدي تا پيغام خدا را به گوش ما برساني كه: آنگاه كه تو به نماز مي ايستي، من چنان به سخنانت گوش مي‌دهم كه گويي همين يك بنده را دارم و تو چنان غافلي كه گويي چند خدا داري!! آري رسول خوبي ها، ما شرمنده تو و خدايمان شده‌ايم. ما آنقدر بي معرفتي را تمام كرده ايم كه آخرين گل بوستان تو سال هاست منتظر است تا ما منتظرش باشيم. ما بندگان خدا و امت تو،‌ از مبعث و غدير و نيمه شعبان،‌ فقط جشنش را فهميده ايم و يادمان رفته است كه اين روزها، يعني به اندازه يك تاريخ درس. يعني روزهايي كه عيد است و عيد را درست معني نكرده‌ايم و يادمان رفت كه مولايمان علي گفته بود:‌ در هر روزی که نافرمانی خدا نکنی (گناه نکنی) آن روز عید تو است. ما فراموشكار شده ايم.
https://siasatrooz.ir/vdcf11dv.w6dvvagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی