?>?> نقدي بر مواضع عبدالكريم سروش - 16 | سیاست روز
دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۹:۴۲
کد مطلب : 75789

نقدي بر مواضع عبدالكريم سروش - 16

او سپس ديدگاه شيعه را به صراحت رد مي‌كند و مي‌افزايد:«ما در يك حكومت دموكراتيك و مردمي بايد به سويي برويم كه در آن نتوان با فتواي هيچ مفتي‌اي كسي را نصب كرد يا كسي را عزل كرد. البته ما در يك شرايطي به سر مي‌بريم كه خود نظام ما فتوا را مهم و محترم مي‌شمارد. تمام نكته همين است كه در يك نظام دموكراتيك اساسا اين بساط بايد جمع شود. ما قانون داريم و قانون داريم همين. ... چنان كه بايد در مفهوم ولايت فقيه در ايران صراحت به خرج داده نمي‌شود چراكه اين موضوع چهره‌اي ناخوشايند نيز دارد ولي حقيقتا قصه ولايت فقيه اين است. مساله مشروعيت يك امر بيرون دين است نه در درون دين. شما به اين مستندات درون‌ديني هرچه بيشتر (براي مشخص شدن پايه مشروعيت حكومت) استناد كنيد، آب تيره‌تر و داوري مشكل‌تر خواهد شد.» (گاهي چراغ دين دود مي‌زند/ بي.بي.سي.فارسي- ۱ اسفند ۱۳۸۸)
سروش در اظهاراتي پيش از برگزاري انتخابات مجلس نهم، از تقلب در آن سخن گفت و حتي تلويحا به شورش تهديد كرد و اتهاماتي را عليه نظام بر زبان راند كه مشابه آنها ماه‌ها و سالهاست از راديوها و تلويزيون‌هاي وابسته به دستگاه‌هاي اطلاعاتي غرب تبليغ مي‌شوند.
به ايران امروز بنگريم. دولتيان به صد حيله و تقلب انتخاباتي برگزار مي‌كنند و نمايندگاني دروغين را به مجلس شورا مي‌فرستند تا قانون‌گذاري كنند. ما از اين همه قلب و تزوير فرياد برمي‌آوريم و نفرت خود را از مجلسي ذليل و دست‌نشانده و انتخاباتي آلوده به خيانت آشكار مي‌كنيم و راي خود را بازپس مي‌طلبيم. كشته‌ها مي‌دهيم و جفاها مي‌بريم و جوانانمان سر از شكنجه‌گاه‌ها درمي‌آورند و داغ تجاوز و تطاول بر تن، ملول و افسرده به گوشه بيمارستان‌ها و تيمارستان‌ها مي‌خزند. (قلب و قالب مردمسالاري/ وبگاه سروش- ۱۲ آذر ۱۳۹۰)
جمع‌بندي
حسين حاج فرج دباغ، از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي نسبت به انقلاب و اسلام و امام خميني(ره) رويكردي مثبت داشت و حتي از سوي امام خميني تشويق شد تا با گسترش مطالعات خويش در جهت روشن كردن اذهان جوانان و جلوگيري از فريب خوردن و در دام گروه‌هاي چپ گرفتار شدنشان جلوگيري كند.
دباغ چندي بر اين مسير پيش مي‌رفت اما به تدريج به دلايل مختلف، كه بخشي ناشي از روحيات و ويژگي‌هاي فردي‌اش بود و بخشي ناشي از ناتواني در هضم دانش غربي و مغلوب شدن در برابر آن، مسيرش را تغيير داد و آنچنان كه سيدحسن تقي زاده گفته بود از فرق سر تا نوك پا فرنگي شد. او به تمام هويت ملي و ديني خود پشت كرد و شمشير قلم خود را از رو بر ملت خود بركشيد و به مباني اعتقادي و هويت ملي آنان تاخت.
وي مدتي به ارائه مقاله به كيهان فرهنگي (هنگامي كه آقای خاتمي و همفكرانش در آن موسسه كار مي‌كردند) پرداخت و سپس با تغيير مديريت آن به مجله كيان رفت و در آنجا به ترتيب فكري گروهي پرداخت كه سوداي كسب قدرت در سر داشتند. اينها كساني بودند كه با نظام و راه امام خميني(ره) و رهبر معظم انقلاب زاويه پيدا كرده بودند و از مراكز مختلف نظام براي جلوگيري از ضربه زدن به منافع ملي رانده شده بودند. از آن جمله بايد به گنجي، سازگارا، نراقي و ... اشاره كرد كه همگي اكنون از معاندان نظام و برخي از معاندان اسلام به شمار مي‌آيند. دنباله اين حلقه البته به بيت منتظري هم مي‌رسيد و برخي از افراد حلقه كيان مستقيم يا غيرمستقيم با باند مهدي هاشمي معدوم هم ارتباط داشتند و چنان كه در مجلدات ديگر اين مجموعه به فراخور موضوع اشاره شده است، اينان پس از عزل منتظري از قائم مقامي، برآشفته و خواستار تغيير بازي به نفع خود بودند. در واقع فروپاشي باند مهدي هاشمي اولين ضربه به نفوذي‌هايي بود كه قصد داشتند بعد از رحلت امام(ره) بالاترين رده قدرت را در جمهوري اسلامي غصب كنند و مملكت و انقلاب و نظام را به مسيري بكشند كه معلوم نبود به چه سرنوشتي دچار مي‌شد. دومين ضربه عزل منتظري بود. با آغاز رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي اميد اين طيف به كلي نااميد شد و از آن پس به نفي كامل ولايت فقيه و رهبري و سپس اصل امامت و ولايت روي آوردند. نظريه‌پرداز آن حلقه كه بدين مرحله رسيد حسين حاج فرج دباغ معروف به عبدالكريم سروش بود.
سروش ابتدا به سراغ مباني انديشه ديني رفت و به شريعت پرداخت و سپس فقه را مورد نقد قرار داد. مواجهه او با فقه و كلام ‌و انتقاداتي كه بر دين وارد مي‌كند مصداق كاملا روشني از آموزه‌هاي ماركس است كه نقد دين را ضروري‌ترين و اولويت‌دارترين اقدام مي‌دانست. رفتار و مواجهه سروش با دين به نحو شگفت‌آوري منطبق بر دستورات ماركس است. حتي اعتقاد وي به نسبي بودن اخلاق هم به نظرات ماركسيستي نزديك و بلكه بر آنها منطبق است.

https://siasatrooz.ir/vdcf1ede.w6dtcagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی