در هفته هاي اخير بار ديگر كشورهاي غربي فروش گسترده تسليحات نظاميبه كشورهاي عربي حوزه خليج فارس را شدت بخشيده اند. دراين چارچوب آمريكا از فروش ۸۴ فروند اف ۱۵ به ارزش ۳۰ ميليارد دلار به عربستان و فروش سامانه موشكي به ارزش چهار ميليارد دلار به امارات و نيز امضاي قراردادهاي جديد با قطر و كويت و بحرين خبر داده است. كشورهاي اروپايي به ويژه انگليس، فرانسه و آلمان نيز قراردادهايي را با كشورهاي عربي امضا كرده اند. مسئله مهم دراين روند، تأكيد آنها بر تكراراين ادعا است كهاين اقدامات در جهت برابري توان نظامياين كشورها با جمهوري اسلاميايران صورت گرفته است. به عبارت ديگر، آنها بار ديگر از طرح «ايران هراسي» براي توجيه فروش سلاح به كشورهاي عربي و وارد ساختن آنها به مسابقه تسليحاتي استفاده كرده اند. هر چند كه آنها در تبليغات گسترده چنان وانمود ميكنند كه بااين تسليحات كشورهاي عربي به برتري نظاميدر برابرايران دست مييابند، اما بررسي ساختار نظاميكشورهاي عربي و دفاعي جمهوري اسلاميايران نكاتي قابل توجه را آشكار ميسازد.
نخست آنكه بر خلاف كشورهاي عربي كه توان نظاميخود را به زور كمك هاي غربيايجاد كرده اند، به گونهاي كه برخي از آنها حتي بدون اجازه غرب توان تغيير در ساختار نظاميخود را ندارند، جمهوري اسلاميايران از پشتوانه عظيم مردميدر چينش توان دفاعي خود برخوردار است. ملتايران با بهره گيري از نيرويايمان و ميهن پرستي پشتوانهاي عظيم براي توان دفاعي نظام اسلاميميباشند كه نمود آن را در طول هشت سال دفاع مقدس ميتوان مشاهده كرد. پشتوانه مردميكه موجب شده تا حتي تحليلگران و ناظران سياسي و نظاميآمريكايي نيز هرگونه تهاجم نظاميبهايران را برابر با برخورد با سد بزرگ ملتايران دانسته اند كه به شكست و نابودي هر ارتشي منجر خواهد شد.
دوم آنكه، شايد كشورهاي عربي از جمله عربستان به كمك تسليحات آمريكايي در ظاهر داراي برتري نظاميدر منطقه باشند، اما اصلي مهم دراين ميان قابل توجه است و آناينكه، كشورهاي عربي توان بوميسازي و حتي استفاده ازاين تجهيزات را ندارند.اين كشورها نه تنها در توليد ادوات نظاميخودكفا نميباشند، بلكه كاملاً وابسته به آمريكا و غرب هستند، به گونهاي كه با هر خريد تسليحاتي بايد متخصصان آن كشور را نيز براي استفاده از تسليحات مذكور به خدمت گيرند. در اصل،اين كشورها با خريد هاي تسليحاتي به تقويت پايگاه نظاميآمريكا در منطقه ميپردازند تا آنها قدرت دفاعي خويش را ارتقا بخشند. در نقطه مقابل، جهانيان اذعان دارند كه توان دفاعيايران كاملاً بوميبوده و نه تنها نيروهاي مسلح جمهوري اسلاميايران توان استفاده از تسليحات موجود را دارا ميباشند، بلكه در توليد و بوميسازي آنها نيز به خودكفايي رسيده اند.
به عبارتي ديگر قدرت دفاعيايران قدرتي بوميو زيرساختي است كه هيچ كدام از كشورهاي عربي منطقه داراي چنين تواني نميباشند.
سوم آنكه، كشورهاي عربي با آن همه خريد تسليحاتي تاكنون گاميبراي برقراري امنيت و ثبات در منطقه بر نداشته اند، بلكه با نام حفظ امنيت خود موجب حضور ناوهاي آمريكايي در آب هاي خليج فارس و ناامن سازياين منطقه شدهاند. در مقابل جمهوري اسلاميايران كه همواره امنيت منطقه را امري مهم دانسته از تمام ظرفيت هاي خود براي اين مهم استفاده كرده است. مأموريت هاي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلاميدر درياها و موفقيت هاي گستردهاي كه در امر مبارزه با دزدان دريايي داشته خود سندي براين مهم ميباشد.
با توجه بهاين شرايط ميتوان گفت: ادعاي كشورهاي غربي مبني بر فروش تسليحات به كشورهاي عربي براي برابري توان نظاميآنها با جمهوري اسلاميايران ادعاي واهي و فريبكارانه است كه صرفاً براي توجيه نظاميگري غرب در منطقه صورت ميگيرد، چرا كه وابستگي كشورهاي عربي به غرب موجب شده تا خريدهاي تسليحاتي نه تنها نقطه قوت آنها نباشد، بلكه هر روز آنها را بيشتر تحت سلطه غرب قرار ميدهد كه با توجه به بيداري ملت ها پيامدهاي سنگيني براياين كشورها به همراه خواهد داشت، چنانكه همين وابستگي ها به سقوط افرادي مانند مبارك در مصر منجر شد.