مبارزه با گروهك تروريستي داعش اكنون به يكي از مسائل جهاني مبدل شده است در حالي كه سناريوي غرب براساس اصل تروريسم تعريف گرديده و با پرداختن به داعش به دنبال پنهانسازي ساير گروههاي تروريستي كه وابسته به غرب هستند تا در لواي نام داعش تامينكننده منافع آمريكا باشند.
در كنار آنچه در باب داعش و مبارزه با آن ذكر ميشود يك نكته مطرح است و آن سخنان اوباما رئيسجمهور آمريكا است كه در سخنان اخير خود تاكيد ميكند آمريكا راهبردي براي مبارزه با داعش در سوريه ندارد. با توجه به اينكه سران آمريكا در هفتههاي اخير همواره از طرحهاي متعدد براي مقابله با داعش سخن گفتهاند اين سوال مطرح است كه چرا اوباما ارادهاي براي مبارزه با داعش ندارد و راهبرد مشخصي را در اين عرصه مطرح نميسازد و بيشتر در حال خريد زمان است؟ پاسخ به اين پرسش را در چند محور ميتوان جستوجو كرد.
نخست آنكه رفتارهاي داعش از جمله در سوريه نشان ميدهد كه داعش در حالي تامين منافع آمريكا است و شايد تنها عملكرد نادرست آن عبور از خطوط قرمز آمريكا در قبال كردستان عراق بوده است كه بلافاصله آمريكاييها به آن واكنش نشان دادند. بر اين اساس وقتي داعش تامينكننده منافع آمريكا است ديگر نيازي به ارائه راهبردي براي مقابله با آن نيست و ادعاي آمريكا براي مبارزه با آن نيز صرفا براي پاسخگويي به اعتراضهاي جهاني به عدم موضعگيري آمريكا در برابر اين گروه تروريستي است.
دوم آنكه سياستهاي آمريكا در ۵ سال اخير نشان ميدهد كه آمريكا به دليل بحران اقتصادي و نيز جلوگيري از تخريب بيشتر چهره جهاني خود در جنگهاي يكجانبه وارد نميگردد بلكه سعي دارد تا ساير كشورها را وارد جنگ ساخته و خود نقش رهبري را داشته باشد. نمود عيني آن را در ليبي و تحولات سوريه ميتوان مشاهده كرد. در باب داعش و تروريسم جاري در منطقه نيز اگر زماني آمريكا بخواهد براي معرفي خود به عنوان ناجي بشريت وارد صحنه شود، ابتدا به سمت اجماع جهاني رفته تا ساير كشورها هزينههاي مالي و انساني جنگ را پرداخته و آمريكا صرفا نقش رهبري را ايفا مينمايد تا با كمترين هزينه بيشترين دستاورد را داشته باشد.
با توجه به اين شرايط است كه اوباما اعلام ميكند راهبردي براي مقابله با داعش در سوريه ندارد در حالي كه در لواي اين جملات يك اصل نهفته است و آن چراغ سبز آمريكا به داعش براي كشتار گستردهتر در سوريه است تا ابعاد ديگري از منافع آمريكا تامين گردد.