قریب به دو سال از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی میگذرد اما آنچه از شواهدامر بر میآید تاکنون اقتصاد مقاومتی بهصورت مبانی اجرایی و عملیاتی در نیامده است. این مساله و عدم اجرای آن موضوعی است که کارشناسان و منتقدان با دلایل و مستندات مختلف از جمله میزان واردات محصولات و کالاهای غیرضرور و همچنین تلاش برای فروش کالاهای خارجی در کشور آن را مطرح میکنند.
مارهای افعی خورده
یحیی آلاسحاق در تشریح این وضعیت این نکته را بیان میکند که "شرایط مطلوبی که بعد از اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی تحقق مییابد یک سری ذینفع دارد، همچنین شرایط امروز اقتصاد ایران هم یک سری ذینفع دارد، مشکل این است که ذینفعان شرایط موجود به چه صورت از موضع خود دست بکشند. ما برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب باید شرایط را به نحوی مدیریت کنیم، چگونگی بازدارندگی ذینفعان موجود به نفع ذینفعان شرایط مطلوب یک مسئله اساسی است."
این فعال اقتصادی در بررسی موانع موجود در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی ذینفعان را مدنظر قرار داده و میگوید: فهم ذینفعان و یا عدم فهم صحیح آنها در طی این مسیر اثرگذار است، نکتهای که وجود دارد این است که فهم از طریق زور درمانی محقق نمیشود و باید به آن توجه ویژه شود. وی بر این اعتقاد است که تحقق اقتصاد مقاومتی و اهداف پیشروی آن نیازمند ایجاد یک باور در میان مردم است و تا زمانی که مدیران جامعه به این نتیجه نرسند که یک ایده درست است و به آن باور نداشته باشند، عملا فرایند مورد انتظار محقق نمیشود.
آلاسحاق در تشریح این شرایط عدم اجرای قانون مبارزه با قاچاق ویا اصل ۴۴ را مدنظر قرار داده و میگوید اگر نتوانیم این موضوع را به یک باور عمومی تبدیل کنیم اقتصاد مقاومتی به سرنوشت مباحث قبلی مثل اصل ۴۴ و مبارزه با فساد دچار نشود.
نکته قابل توجهی که این فعال اقتصادی در مورد اجرای اقتصاد مقاومتی مدنظر قرار داده این است که منافع عدهای در این شرایط است به این معنا که عده زیادی از این شرایط موجود اقتصادی تغذیه میکند و در واقع مجموعه رانتها و مجموعه فسادها شاکلهها این بحث هستند. وی با تشبیه عوامل فساد و ذینفعان به"مار خوردههایی که افعی شدهاند" میگوید: با اجرای این نسخه مجموعهای از ذینفعان کات میشوند، پس مشخصاً در مقابل آن مقاومت میکنند.
عزمی در حد حرف
مطرح کردن این مساله که همواره مقاومتهای جدی در مسیر اجرای اقتصاد مقاومتی وجود دارد نکته جدیدی نیست و مسالهای است که از ابتدای ابلاغ شدن آن علیرغم کارگروههای متعددی که برای آن تشکیل شد به وضوح قابل رویت بوده و هست.
اما نکته قالب توجهتر آن است که برای رسیدن به سر منزل مقصود و اهداف تدوین شده در مسیر توسعه راهی جز اجرای این مهم نداریم.
کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی در واکاوی این روند با مدنظر قرار دادن این موضع در سایر کشورهای توسعه یافته این مساله را عنوان میکنند که تمام اقتصادهای بزرگ دنیا پروژه مقاومسازی خود را به صورت همزمان با روند توسعه و رشد خود طی کردهاند و هنوز هم در آشوبها و بحرانها و تنشهای اقتصادی همواره دنبال ارتقای استحکام ساختار درونی اقتصادشان هستند.
واژهای قدیمی
حسن فاطمی کارشناس ارشد اقتصاد در تشریح این موضوع با بیان اینکه این مساله نشان میدهد که واژه اقتصاد مقاومتی این پسوند مقاومتی یک پسوند جدیدی نیست یک واژه سیاسی نیست که با ملاحظات سیاسی مطرح شده باشد و در علم اقتصاد سابقهای نداشته باشد به سیاست روز میگوید: مقاومتی بودن اقتصاد یک مطالبه عجیب و غریب در عرصه اقتصاد نیست و تمامی تئوریهای علم اقتصاد و تجربههای اقتصادی کشورهای پیشرفته نشان میدهد که پایه و اساس رشد و پیشرفت اقتصادی درونزایی است.
وی میافزاید: به سخن دیگر برونگرایی و استفاده از فرصتهای محیطی منوط به این است که اقتصاد از یک ساختار مستحکم داخلی برخوردار باشد و پیرو همین موضع است که اقتصادهای پیشرفته دنیا تلاش میکنند تا اگر تهدیدی در محیط بیرونی وجود دارد به گونهای عمل کنند که بتوانند این تهدید را تبدیل به فرصت کنند.
به گفته این کارشناس اقتصادی این هنر تبدیل کردن تهدید اقتصادی به فرصت و آسیب ندیدن در برای تهدید نیازمند یک اقتصاد مقاوم درونزای ملی است.
فاطمی با اشاره به اینکه اگر ساخت مولد و قوی درونزا وجود نداشته باشد نمیتوان از فرصتهای بیرونی بهره گرفت و برونگراییهای موجود نیز شکست میخورد میگوید: این مساله موجب میشود تا اقتصاد در برابر شوکهای برونی نیز آسیبپذیر شود و در واقع نتیجه آن است که در کشوری مانند ایران علیرغم وجود منابع انسانی، سرمایه اجتماعی و انواع منابع زیرزمینی مانند نفت نمیتوان به گونهای عمل کرد که تبدیل به رشد اقتصادی و رفاه مردم شود.
براساس مفاهیم علم اقتصاد، رشد اقتصاد چیزی جز رشد درونزا نیست و این مساله نشان میدهد که موضوع اقتصاد مقاومتی مساله پیچیده و عجیبی نیست و بررسی تئوریهای غربی این علم نشان میدهد که این کشورها نیز هم امروز و هم در گذشته دنبال مقاومسازی اقتصاد بودهاند.
تیغ دولبه
علی همافر کارشناس ارشد اقتصاد با تایید این مساله که اساسا نبود عزم جدی مانع تحقق این مساله شده است به سیاست روز میگوید: برخی براین اعتقادند که مساله اقتصاد مقاومتی موضوعی است که تنها در رویارویی اقتصاد با تحریم مطرح میشود اما اساسا تحریم مراودهای متعارف اقتصادی بین کشورهاست و بسیاری از کشورها که از بیرون تحریم نمیشوند از داخل خود را تحریم میکنند. وی میافزاید: قدر مسلم تحریم یک ابزار اقتصادی که سبب افزایش یک سری هزینهها میشود و افزایش هزینهها یک تیغ دولبه است به این معنا که یک طرف آن به ضرر کشور و یک طرف دیگر آن به نفع کشور میبرد.
این کارشناس ارشد اقتصاد معتقد است جایی که مزیت نسبی ایجاد میکند به نفع کشور است به این معنا که اقتصاد مجبور میشود که در داخل خود مزیتهایی را ایجاد یا احیا کند و رشد بدهد. به گفته وی این نکته که در رویارویی با تحریم بخش مثبت یا منفی آن مدنظر باشد وابسته به سیاستهای متولیان و مدیران آن کشور است به این معنا که این مساله هم میتواند باعث پرتاب و جهش یک اقتصاد بشود و هم باعث نابودی یک اقتصاد.
این کارشناس ارشد اقتصادی با بیان این موارد این نکته را گوشزد میکندکه تا پیش از این تمام مشکلات اقتصادی را ریشه در تحریم میدانستند اما در شرایطی که به سمت اجرای برجام حرکت میکنیم قطعا دیگر نمیتوان این موضوع را بهانهای برای وجود مشکلات دانست و این نقطه درست همان زمانی است که متولیان باید بپذیرند عزم جدی برای این موضوع نداشتند و ندارند که اگر اینچنین بود اقتصاد ایران بعداز چند برنامه توسعه باز هم به فکر رشد اقتصادی ۸ درصدی که تاکنون محقق نشده فکر نمیکرد.