اصل هجدهم قانون اساسی
پرچم رسمی ایران به رنگ های سبز و سفید و سرخ با علامت مخصوص جمهوری اسلامی و شعار «الله اکبر» است.
معرفی گزارش
شناسنامه گزارش
عنوان گزارش: تحليل مباني نظام جمهوري اسلامي ايران: تحليل مباني اصل هجدهم قانون اساسي
مولف: آيت الله عباس كعبي
تحقيق و تنقيح: محسن ابوالحسني
ويراستار تخصصي: علي بهادري جهرمي
دفتر: مطالعات نظام سازي اسلامي
شماره مسلسل: ۱۳۹۴۰۱۳۳
تاريخ انتشار: ۲۰/۰۷/۱۳۹۴
تعداد صفحات: ۱۲ صفحه
ناشر: پژوهشکده شورای نگهبان
منبع: درگاه الکترونیک پژوهشکده شورای نگهبان
در مبحث اول گزارش با عنوان چارچوب مفهومی اینگونه آمده است: پرچم در کنار زبان و خط مشترک، یکی از ارکان هویت مشترک در همه کشورهای جهان به شمار می رود که اهمیت دادن به آن در میان مردم با استقلال کشور و همبستگی ملی رابطه مستقیمی دارد. آن چه در این بخش از تحلیل نظام جمهوری اسلامی ایران بر مبنای اصول قانون اساسی، باید به آن پرداخته شود بررسی این موضوع مهم است که آیا جایگاه پرچم در نظام جمهوری اسلامی ایران، هم چون کشورهای دیگر، صرفا یک نماد ملی برای همبستگی تابعان کشور محسوب می شود و یا این که مبنای فقهی نیز برای اهمیت دادن و توجه به آن وجود دارد؟ از این رو در این بخش، ضمن بررسی معنای پرچم و سابقه آن در طول تاریخ و به خصوص در دوران اسلامی، به مبنای فقهی اساسی سازی این اصل اشاره خواهد شد و تلاش خواهد شد تا پرسش فوق درباره وجود مبنای فقهی برای پرداختن به پرچم جمهوری اسلامی ایران پاسخ داده شود.
در مبحث دوم گزارش با عنوان تاریخچه استفاده از پرچم در اسلام اینگونه آمده است: پرچم قطعه پارچه ای است منقوش به نشانی خاص که معمولا به میله ای آویخته می شود و به عنوان نماد یک قوم، کشور، آرمان و یا سازمان معینی به کار می رود. این واژه که از زبان ترکی وارد ادبیات فارسی شده است، در فارسی بیرق، علم و درفش و رایت و در عربی لواء، الرایه ، بیرق، و العلم با همین معنا بیان شده اند. داشتن پرچم از دیرباز در میان گروه ها و قبایل امری مرسوم بوده است. گروه های مختلف برای نشان دادن استقلال و هویت خود معمولا به صورت قراردادی پرچمی برای خود بر می گزیدند و از آن پرچم در زمان های صلح و جنگ استفاده می کردند.
ابن خلدون قدمت استفاده از پرچم را به آغاز خلقت انسان می رساند. گذشته از این ادعا ابداع و استفاده از پرچم در منابع تاریخی به ۱۳۳۳ هزار سال پیش نسبت داده شده است. استعمال پرچم در مصر قدیم و آشور و نزد یهودیان امری کاملا معمول بوده است و در کتاب مقدس بارها به آن اشاره شده است. در طول تاریخ، در جنگ ها بر افراشته نگاه داشتن و حفظ لوای ارتش اهمیت بسیاری داشته است؛ چرا که برافراشته بودن پرچم همواره به عنوان نمادی از اقتدار لشگر بوده و نیروهای نظامی در حال جنگ، با دیدن پرچم افراشته سپاه، روحیه گرفته و نسبت به ادامه جنگ استوار می شدند. از سوی دیگر پرچم داری همواره یک منصب مهم به شمار می رفته است و معمولا برای هر جنگ، پرچم سپاه به دست فرد مخصوصی سپرده می شد که از دلاوری بیشتری نسبت به دیگران برخوردار بوده و یا از فضیلت و برتری خاصی برخوردار بوده است و در صورت کشته شدن او بلافاصله فرد دیگری پرچم را برافراشته نگاه می داشت تا در هیچ زمانی پرچم از اهتزاز نیفتد. در سال های آغازین بعثت پیامبر گرامی اسلام ، سنت پرچمداری در حجاز نیز رواج داشته است و بنی عبدالدار به عنوان یکی از قبایل قریش، منصب پرچم داری قریش را بر عهده داشته اند.
این سنت معمول توسط پیامبر نیز در پیش گرفته شد و در غزوات و جنگ های مختلف مسلمانان همیشه پرچمی را به عنوان نماد داشتند که رنگ ها و طرح های مختلفی برای آن ذکر کرده اند. اهمیت پرچم در نگاه عموم مردم نه به خاطر پارچه آن و رنگ و نقشی است که بر آن بسته شده است، بلکه پرچم از دید همگان نمادی از قدرت و اتحاد آن گروه یا سپاه است که بایستی به آن احترام گذاشته شود و جایگاه آن حفظ شود.
این اهمیت و منزلت پرچم در پرچمداری هم تبلور پیدا کرده است و در دوران اسلامی، کسی که به عنوان صاحب پرچم سپاه انتخاب می شد، از اهمیت خاصی برخوردار بود. این اهمیت در کلام امیرالمومنین این گونه تبلور پیدا کرد که در توصیه های خود به سپاهیانشان در ترغیب به جهاد از چگونگی اهتزاز پرچم سپاه و تبعیت از آن و حفظ و ویژگی های صاحب پرچم سخن می گویند. پیامبر اسلام نیز در عمل به خاطر اهمیت پرچم و پرچم داری، در انتخاب صاحب پرچم بسیار دقت می کردند تا با فضیلت ترین افراد را به این منصب بگمارند. گفته شده است نخستین پرچمی که در اسلام افراشته شد و توسط پیامبر به کسی سپرده شد در جریان سریه حمزه بن عبدالمطلب بود که توسط شخص ایشان بسته شد و به حضرت حمزه سیدالشهداء عموی پیامبر داده شد تا ایشان اولین پرچمدار اسلام به حساب آیند. نقش پرچم در طول تاریخ به عنوان نماد قدرت و اتحاد و همبستگی گروه و صاحب پرچم به عنوان فرد شجاع و مورد اعتماد و برجسته آن گروه باعث شده است تا پرچم در ادبیات به عنوان استعاره ای از قدرت و اقتدار به شمار آید. چنانچه در قرآن کریم نیز پس از توصیه به اطاعت از خداوند و رسول در آیه ۱۲ سوره انفال، مسلمانان را از نزاع و اختلافات، برحذر داشته و آن را باعث ضعف و از بین رفتن قدرت و اقتدار مسلمانان دانسته است و برای این منظور از عبارت و تذهب ریحکم استفاده شده است.
در مبحث سوم گزارش با عنوان مبنای فقهی اساسی سازی اصل هجدهم قانون اساسی اینگونه آمده است: اصل هجدهم قانون اساسی به توصیف ظاهر پرچم جمهوری اسلامی ایران پرداخته است و با اساسی سازی آن به پرچم اهمیت ویژه ای داده است. نکته قابل اشاره و مهم در تحلیل فقهی مبانی نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه اصول قانون اساسی، بررسی این نکته است که آیا پرچم و احترام و تکریم و اهمیت آن، از مبانی فقهی برخوردار است؟ به عبارت دیگر آیا قانون اساسی بر پایه یک مبنای فقهی اقدام به اساسی سازی این اصل کرده است؟ و یا این که موضوع پرچم و ابعاد مختلف آن، چنین مبنایی ندارد. مهم ترین پیش فرض لازم برای پاسخ به این سوال، فهم این نکته است که چگونه و در چه صورتی میتوان از ابتنای موضوعی بر مبانی فقهی سخن گفت؟ به عبارت دیگر چگونه می توان بر اساس مبانی فقهی درباره مساله ای حکم صادر کرد و آن را شرعی یا غیرشرعی دانست؟ در اندیشه دینی هر مساله شرعی از دو رکن اصلی موضوع و حکم تشکیل می یابد. موضوع بستر صدور حکم شرعی است و حکم به واسطه موضوع به فعلیت می رسد. برای نمونه در حکم وجوب پرداخت خمس بر مکلفین، حکم مساله وجوب و موضوع آن