بنابراین اسماعيليان در قرن سوم هجري اولين دولت اسماعيلي را به رهبري عبيدالله ملقب به المهدي بالله كه با چهار نسل به اسماعيل میرسيد، تشكيل دادند و در ديار مغرب و مصر دولت فاطميان مصر را تشكيل داده و چهارده نفر از اولاد وي به مدت ۲۷۴ سال حكومت كردند با قدرتگيري فاطميان در مصر و شمال آفريقا دعوت اسماعيلي به نقطه اوج میرسد و ادبيات و تفكر اسماعيلي به نهايت درجه گسترش میرسد كه در رأس آن امام اسماعيلي قرار داشت.
با انشعاب اسماعيله نزاري از فاطميان مصر دعوت به دو گروه مستعلوي و نزاري تقسيم شده كه هر كدام داراي قدرت بوده و تهديدي از جانب شرق و غرب براي خلافت عباسي محسوب میشد كه در نهايت با حمله مغول نزاريان قدرت خود را از دست داده و رو به زندگي مخفي میآورند و فاطميان (مستعلويه) نيز توسط ممالك سني مذهب فرو میپاشند و از اين پس دعوت به صورت مخفي و محدود دنبال میشود تا اینکه در دو قرن اخير دوباره فعاليت اسماعيليه رونق گرفته و در قالب آقاخانيه فعاليتهايی در حدود ۲۵ كشور جهان انجام میدهند. اين فرقه تاريخ پرماجرایي دارد. از اين روي بحث دربارة عقايد و تطورات تاريخي آن پيوسته مورد توجه محققان و نحله شناسان قرار گرفته است. در رابطه با دو فرقه نزاریه و مستعلیه گفته شده المستنصر دو پسر به نامهای نزار پسر بزرگ و مستعلي پسر كوچك داشت كه نزار را به عنوان جانشين معرفي كرد، ولي بعد او را عزل كرده و برادرش مستعلي را جانشين خود كرد، در نتيجه بعد از مرگ او بين دو برادر اختلاف شد كه اسماعيليه عراق و ايران نزار را امام دانسته و اسماعيليه شام، مصر، آفريقا، مستعلي را قبول كردند، از اينرو اسماعيليه به دو فرقه تقسيم شدند که عبارتند از:
نزاريه:
حسن صباح كه اهل ري بود در زمان المستنصر به مذهب اسماعيليه در آمد و به اصفهان رفته و از آنجا به آذربايجان و شام و در سال ۴۷۱ هجري به مصر رفت و مذهب نزاريه را تبليغ كرد. بعد از كشته شدن نزار، فرزندش به «الموت» برده شد. حسن صباح كه از مصر به ايران برگشته بود، مردم را به سوي او دعوت كرد. حسن صباح به قلعه الموت كه در نزديكي رودبار قزوين است، دست يافت و در ۵۱۸ درگذشت. سپس شاگرد او كيا بزرگ اميد رودباري امام شد و پس از او حسن ملقب به علي ذكره سلام دعوي امامت كرد و سپس علاءالدين محمد از نوادگان او در سال ۶۱۸ خود را امام خواند و در ۶۵۳ كشته شد.
نویسندگان: حمید رشادیان - تورج گیوری