در نظم نوين جهاني که در حال شکلگيري است، تحولاتي در حال وقوع است که باعث پيدايش بسياري از اتفاقات در صحنه بينالملل شده و خواهد شد.
اين تحولات بزرگ در اقصي نقاط دنيا درحال شکلگيري است و بسياري از آنها اتفاق افتاده و برخي ديگر هم، شرايط براي تحول آماده است.
از آمريکاي لاتين گرفته تا آسيا، اروپا و آفريقا همه درگير اين تحولات هستند.
کسي تصور نميکرد که بريتانياي کبير، دستخوش تحولاتي شود که باعث گردد، امپراتوري آن هر چه ميگذرد کوچکتر شود. اسکاتلند و مردم آن در حالي خواهان استقلال هستند که فشارها و تهديدات زيادي را از سوي دولت انگليس و ديگر کشورهاي اروپايي و آمريکا تحمل ميکنند، رفراندوم استقلال و نتيجه آن هر چه باشد، يک اتفاق مهم در اروپا و دنياست و بازتابهاي آن دامن مناطق ديگر اروپا را خواهد گرفت.
آمريکاي لاتين به يک جبهه ضد آمريکايي تبديل شده است و به همين خاطر آمريکا با چالش جدي در اين منطقه روبرو است. مناسبات خوب برخي از اين کشورها با جمهوري اسلامي ايران خطري جدي براي حوزه نفوذ آمريکا در آن منطقه است.
در تحولات آسيا، شاهد يکسري اتفاقات بزرگ در منطقه هستيم. خيزشهاي اسلامي مردم کشورهاي عربي - اسلامي به عنوان يک بحران بزرگ براي آمريکا تبديل شده است. مقاومت اسلامي در فلسطين اشغالي و حزبالله در لبنان نيروهايي هستند که همه منافع رژيم صهيونيستي و آمريکا را به خطر انداختهاند و به عنوان يک نيروي قدرتمند و تاثيرگذار در معادلات منطقهاي نقش اساسي دارند.
جمهوري اسلامي ايران به عنوان حامي اصلي مقاومت اسلامي توانسته است تا با حمايتهاي خود همه معادلات آمريکا و اسرائيل را در منطقه به هم بزند. اين اتفاق نشاندهنده عمق تاثيرگذاري جمهوري اسلامي ايران است.
اکنون که روسيه درگير بحران اوکراين گشته، به عمق دشمني و خصومتهاي آمريکا و اروپا پي برده و به خوبي شرايط ايران را درک کرده است. شايد تا پيش از اتفاقات اوکراين و سوريه، مسکو تا اين اندازه متوجه شرايط ايران نبود، اما اکنون که خود در مدت زمان کوتاهي، شرايط فشار ، تحريم و تهديد را که از سوي غرب به او وارد ميشود لمس کرده است، به حساسيت موضوع پي برده باشد.
ايران و روسيه هر دو کشور مستقلي هستند و همين استقلال سياسي ميتواند زمينههاي گسترش مناسبات را تا اندازه روابط استراتژيک پيش ببرد.
اتحاد غرب در تحولات جهاني، نيازمند يک اتحاد بزرگ از سوي شرق است که در اين ميان ايران و روسيه ميتوانند به عنوان دو کشور بزرگ و تاثيرگذار، به آن شکل بدهند و پايهگذار آن باشند.
بايد پذيرفت که روابط روسيه و غرب ديگر نميتواند به حالت عادي و سابق خود بازگردد. اتفاقاتي که بر سر اوکراين افتاد، به خوبي نشان داد، که غرب و آمريکا حتي در قبال يک کشوري همچون اوکراين، اين کشور را به روسيه ترجيح ميدهد. روسيه يک کشور پرقدرت و مقتدر در منطقه و دنيا است و براي اين که مسکو هر چه بيشتر تضعيف شود، آمريکا و غرب هر اقدامي را عليه او و منافعش انجام خواهند داد.
همچنين اين تصور که جمهوري اسلامي ايران هم ميتواند براساس سياست تنشزدايي، روابط عادي با غرب و آمريکا داشته باشد، شايد در اندازه يک نظريه و حتي فرضيه باقي بماند. چرا که غرب، در پي تضعيف جمهوري اسلامي ايران و تحميل خواستههاي خود به ايران است.
در چنين شرايطي ايران و روسيه ميتوانند با برقراري روابط استراتژيک در زمينههاي اقتصادي، نظامي و بينالمللي نقش و وظيفه بزرگ خود را در تحولات منطقهاي و بينالمللي ايفا کنند. تنها بايد اعتماد و اطمينان سران دو کشور هر چه بيشتر شود.
زمينههاي گستردهاي در حوزه اقتصادي براي ايران و روسيه وجود دارد که در شرايط تحريم دو کشور ميتوانند منافع تهران و مسکو را تأمين کنند و پاسخي به تحريمهايي باشد که غرب عليه ايران و روسيه پياده کرده است.
منافع ملي دو کشور نبايد مانعي بر سر اتحاد استراتژيکي باشد که ميتواند، توطئهها و سياستهاي آمريکا و غرب را خنثي کند.
روسيه ا گر به اين نتيجه حساس و سرنوشتساز رسيده باشد که غرب قابل اعتماد نيست، و توانسته باشد دوست و دشمن را از سالهاي گذشته تاکنون تشخيص داده باشد، آنگاه ميتواند رويکرد خود را تغيير داده و با هر چه گستردهتر کردن روابط خود با جمهوري اسلامي ايران، از يک سو مقابل نفوذ آمريکا و غرب در منطقه جلوگيري کنند و از سوي ديگر تهديدات و تحريمهاي اقتصادي و فشارهاي سياسي را خنثي سازند.
ويژگيها و قابليتهاي جمهوري اسلامي ايران بسيار فراتر از آن چيزي است که تصور ميشود. اين توانمنديها ميتواند سهم بزرگي از نظم آينده جهان را رقم بزند. ايران با حمايت از مقاومت اسلامي يک قطب بزرگ و تاثيرگذار در دنيا خواهد بود.