آقاي رئيس، ببخشيد بگذاريد همين ابتدا يك نكته را برايتان بنويسم: «من دانشجو هستم» پس بنا به خواست شما در جلسه ديروز ميخواهم نقدتان كنم. شما خواستيد كه دانشجو بيتفاوت نباشد. پس با اجازه خودتان ميخواهم چند خط انتقاد را تقديمتان كنم.
درضمن برخلاف نظر برخي، من و امثال من نه «تازه به دوران رسیده» هستيم و نه «تازه انقلابي». اين را ميشود به راحتي بررسي كرد.
آقاي رئيسجمهور، سوال من را لطفا پاسخ دهيد. ببخشيد كه مجبورم سوالم را اينجا طرح كنم، چون من و امثال من سعادت حضور در سالن دانشگاه علوم پزشکی را نداشتيم. به هرحال خود بهتر ميدانيد كه بسته به شعار هر دولتي، آدمهايي ميتوانند در روز دانشجو در مقابل رئيسجمهورشان بنشينند كه رنگشان را مشخص كرده باشند!
ديروز هم همينطور بود. آدمهايي بايد در آن سالن مينشستند كه نه «بزدل» باشند و نه احساس لرز داشته باشند. بههرحال تراكم جمعيت و شلوغي بيش از حد سالن باعث ميشود آدم ياد گرماي «جهنم» بيفتد.
بگذريم، بگذاريد برويم سراغ اصل قضيه.
تا كي قرار است رئيسجمهور كشور ما با ادبياتي سخن بگويد كه نه در شأن خودش است و نه با ايران و اسلام همتراز است؟
تا چه زماني، رئيسجمهور برآمده از آراي مردم ميخواهد سخناني را بر زبان بياورد كه انگشت حيرت بر دهان خيلي از دلسوزان (و نه تازه به دوران رسيدهها) نظام بنشيند؟ اين چه رسم غلطي است كه از دولت قبل به اين دولت هم به ارث رسيده است؟ چرا دولتمردان ما نميتوانند واحد «ادبيات سياسي» را پاس كنند؟ چرا رئيس يك دولت به خود اجازه ميدهد از واژگان نامأنوس استفاده كند؟ چرا آنها كه سال ۸۸ شعار «ادب مرد به ز دولت اوست» سرميدادند، اين روزها به طرفداري از شما برميخيزند و يا در خوشبينانهترين حالت ممكن ساكت نشستهاند؟
چه بلايي بر سر ادبيات سياسي دولتمردان اين مملكت آمده كه به خود اجازه ميدهند، هرطوري كه دلشان ميخواهد با مخاطب سخن بگويند؟
اصلا شما كه در طول اين يكسال و اندي از عمر دولتتان با ادبيات مورد نظر خودتان منتقدان خود را تارانديد، شما كه هر وقت دلتان خواست با يك ادبيات نهچندان آشنا انواع و اقسام برچسبها را به پيشاني آنها كه با شما همنظر نيستند چسبانديد، شما كه در اينگونه موارد كم نگذاشتيد، چرا هيچگاه در مقابل براندازان و مخالفان نظام (نه دولت) موضع نگرفتيد؟ چرا در مقابل آنها كه در سال ۸۸ سنگ تمام گذاشتند و متاسفانه اين روزها به بركت دولت شما دوباره از كما در آمدهاند و زبان باز كردند، از اين كلمات و ادبيات خاص استفاده نميكنيد؟
چرا يكبار براي هميشه اشتباه بزرگ برخي «السابقون نظام» را محكوم نكرديد؟ اگر پيشكسوتان انقلاب، آنها بودند كه در سال ۸۸، نظام را به لبه پرتگاه بردند، همان بهتر كه نسل جديد انقلاب مفتخر به دريافت لقب «تازه به دوران رسيده» از طرف شما بشوند.
اما يادتان باشد، اگر تمام قامت ما را با انواع برچسبهاي رنگارنگ بپوشانيد، اگر با ادبيات خود هر نقدي و هر منتقدي را منهدم كنيد، اگر اقسام انگها را بر ما بزنيد و ما را به جهنم حواله دهيد، ما باز هم نسبت به ارزشهای انقلاب دلنگران خواهيم بود.
اين دلنگراني هم بيدليل نيست. نگراني ما از آنجايي است كه بدهكاران بزرگ به انقلاب و مردم اين روزها طلبكار شدهاند.
دلنگراني ما از آنجايي است كه برخي مسئولان دولتي حرفهاي عجيب و غريب زيادي ميزنند. نگرانيم چون برخيها در اين دولت اين فرصت را يافتهاند كه به اسم نماينده مردم، در مقابل راي و نظر مردم بايستند و توهين كنند.
آقاي رئيسجمهور، آنچه شما از دانشگاه ميخواهيد، فضاي باز و آرامش است، اما آيا واقعا چنين شده است. براي برخيها فضا باز شده است تا هر توهيني ميخواهند بر زبان بياورند. براي برخيها فضا آرام شده است تا پس از سكوت چهارساله، حالا در نقش يك قهرمان دوباره وارد فضاي دانشگاهي شوند و به دنبال يارگيري براي احزاب منحل شده و نشده خود باشند.
ادبيات اين روزهاي شما برازنده دولتي با شعار اعتدال نيست. متاسفانه دولت شما فقط شعار «احترام به منتقد و حتي مخالف» را ميدهد، اما درعمل چنين نيست. در عمل ميكروفون منتقد دولت خاموش ميشود، اما به مخالفان نظام تريبون داده ميشود. در عمل برخي بزرگزادگان! اين فضا را مييابند كه هر چه دل تنگشان ميخواهد بگويند و كسي هم كاري به كارشان نداشته باشد.
آقاي رئيسجمهور تا ۱۶ آذر سال بعد منتظر ميمانيم، شايد فرجي شد!