چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۶ - ۰۱:۰۷
کد مطلب : 101673

کورتاژ فراکسیونی که روزگاری «امید» بود!

«یا آقای روحانی اصولگرا شده است و یا اصولگرایان اصلاح‌طلب شده‌اند»، «اگر این رای‌گیری قبل از ...

«یا آقای روحانی اصولگرا شده است و یا اصولگرایان اصلاح‌طلب شده‌اند»، «اگر این رای‌گیری قبل از ظهر بود وزیر علوم رای نمی‌آورد اما در زمان ناهار دیدم نمایندگان می‌گفتند این آخرین حمایت را هم از دولت می‌کنیم»
این دفعه اولی نیست که برخی چهره‌های به‌ظاهر سرشناس فراکسیون امید در قبال رفتار کلی مجلس در مواجهه با یک موضوع واکنش نشان می‌دهند.
پیش از این هم شاهد بودیم که پس از برگزاری جلسات علنی برای رای اعتماد به کابینه دوازدهم این اتفاق افتاده بود. آن‌موقع هم برخی از وزرایی که اعضای سرشناس فراکسیون امید و رسانه‌های متبوع‌شان نسبت به حضورشان انتقاد داشتند، توانستند اعتماد کلیت مجلس را کسب کنند و به عنوان وزیر معرفی شوند و اتفاقا وزیری که مورد وثوق همین آقایان بود، به عنوان تنها گزینه رای نیاورده از مجلس، نتوانست پا به پاستور بگذارد.
آن‌موقع هم چهره‌های توئیت‌باز و اهل فضای مجازی فراکسیون امید تا توانستند مطلب زدند و نسبت به اتفاقات مجلس واکنش نشان دادند.
اما در پس همه این اتفاقات، موضوع اصلی و نقطه عطف سناریو هیچگاه برجسته نشد.
در واقع به کار بردن ادبیاتی نظیر آنچه در ابتدای این یادداشت آمد و یا واکنش‌های زمان رای اعتماد کابینه، تنها به این دلیل بود که موضوع اصلی سر باز نکند و کسی آن زخم پنهان را نبیند.
درست مثل بازیکنان و مربیان یک تیم فوتبال که بعد از هر باخت فاجعه‌بار به هوای گرم(سرد یا آلوده یا شرجی)، ناداوری، شیوه بلیت‌فروشی، زیر توپ زدن حریف، «زمین کج»، تماشاگران رقیب و خلاصه به همه زمین و زمان ایراد می‌گیرند، اما نمی‌خواهند به واقعیت اقرار کنند. نمی‌خواهند یا جرات و جسارتش را ندارند که بگویند «ما تیم نبودیم»
حکایت دوستان اصلاح‌طلب فراکسیون امید هم به همین شکل است. آنها بعد از قریب به دو سال نمی‌خواهند باور کنند، بپذیرند و اعتراف کنند که «فراکسیون امید، فراکسیون نیست» بلکه ملغمه‌ای از افرادی است که با «باد» رفتاری متناسب دارند و به خوبی‌می‌توانند جهت‌شناسی کنند!
اسفندماه ۹۴ وقتی انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد و امیدی‌ها پس از کسب هر ۳۰ صندلی تهران دچار این خطا شدند که کل مجلس را در اختیار گرفته‌اند، شروع همین توهمی بود که امروز گرفتارش شده‌اند. آنها فکر می‌کردند «ایران» همان تهران است و چون توانسته‌اند رای پایتخت را بگیرند، یعنی کل مجلس را فتح کرده‌اند.
خطای بزرگ‌تر اما زمانی بود که آنها برای کسب رای و فتح صندلی‌های سبز بهارستان، دست به انتخاب چهره‌هایی زدند که عجیب به نظر می‌رسید. آنها حتی در برخی موارد ناخواسته پلی برای برخی افرادی شدند که نه اصلاح‌طلب و اصولگرا و اعتدالی که با عرض معذرت «کاسب» بودند. آمده بودند تا با مرکب آنها به بهارستان برسند و بعد هم پیاده شوند.
بعد از آن، واگذاری ریاست مجلس و حتی کمیسیون‌های مهم مجلس باخت‌های مکررشان را «تکرار» کرد و انتخاب دو نایب رئیس از فراکسیون متبوع‌شان دلشان را خوش کرد که ما همچنان «بی‌شماریم». درواقع آن دو نایب رئیس هم نقش همان دو جمله اول این یادداشت را داشتند و کارکرد آنها تنها «لاپوشانی» ضعف‌های بی‌شمار فراکسیون بی‌شماران بود!
اما واقعیت این است که فراکسیون امید خیلی وقت است که دچار کورتاژ شده است. این خیلی وقت به همان روزها و هفته‌های ابتدایی تشکیل مجلس دهم برمی‌گردد. رئیسش ساکت‌ترین عضو فراکسیون و نماینده مجلس است(حتی در جلساتی مثل جلسه یکشنبه آفتابی نمی‌شود)، تصمیمات درونی‌شان به ثمر نمی‌نشیند. مجبور می‌شوند برای اطمینان از قول و قرار درون فراکسیون، از برگه‌های رای عکس بگیرند یا «بپا» بگذارند! دست آخر هم نتیجه آنی نمی‌شود که می‌خواهند.
کورتاژ امیدی‌ها تبدیل به یک سریال شده است. عده‌ای همان اول راه را کج کردند، عده‌ای هنوز توی جلسات فراکسیون هستند و اما «چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند» و نتیجه این می‌شود که فراکسیونی که مدعی «اکثریت» بود، کارکردی در حد اقلیت هم ندارد و هر روز باید این درد به ظاهر «ناخواسته» اما خودخواسته را تحمل کند و برای آنکه حواسش را از درد پرت کند، به حاشیه‌ها چنگ بیندازد.

نویسنده: مهدی رجبی

https://siasatrooz.ir/vdcfeydymw6dxva.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی