در فوتبال ما بهترين مسير و در عين حال درستترين و سريع و ساده ترين مسير براي رفع بحران هاي مالي، مديريتي و... فقط يك راه است:
تغيير سرمربي تيم
اين روش طي همه ادوار ليگ ما چه آن زمان كه هنوز حرفه اي نشده بوديم، چه حالا كه بيش از يك دهه از حرفه اي! شدن فوتبالمان مي گذرد جواب داده است.
اصولا در باشگاه هاي دولتي و حتي آن تكوتوك باشگاه خصوصي، هرگاه تيمي نتيجه نگيرد، هرگاه تيمي نتيجه بگيرد، هرگاه بدهي به بازيكنان بالا برود، يا حتي اگر هيچ اتفاق خاصي رخ ندهد، بهترين كار اين است كه سرمربي تيم عوض شود.
اين روش به هرحال به داد مديران مي رسد و آنها با ارائه جديدترين متودهاي شوك درماني، تير خلاص را به مربي مي زنند و خودشان را از فشار خلاص ميكنند. حتي اگر مشكلي هم در تيم نباشد و همه چيز بر وفق مراد باشد، باز هم تعويض مربي يك روش خوب محسوب مي شد. اين كار حداقل حُسني كه دارد، اين است كه اسم مدير را به خاطر يك حركت آوانگارد سر زبانها مي اندازد.
نمونه بارز اين روش مديريتي باشگاههايي نظير سپاهان، شاهين، داماش، مس كرمان، مس سرچشمه، پرسپوليس، نفت آبادان، فجر سپاسي و شهرداري تبريز هستند.
نكته جالبتر اينكه بعضي از مربيان، وقتي از يك تيم كنار گذاشته ميشوند، خيلي زود صاحب تيم ميشوند و اتفاقا كلي خاطرخواه پيدا مي كنند. بعضيها هم كه اول اخراج ميشوند و جايشان را به يك نفر ديگر مي دهند و بعد دوباره جايشان را پس ميگيرند.
در همين فوتبال ما يكي نيست از مديران بپرسد، واقعا همه مشكلات يك تيم به نيمكت مربيگرياش خلاصه مي شود يا ممكن است اشكال از ضعف مديران هزينه محور ما باشد؟
فوتبال ما همين است ديگر. كاري هم نمي شود كرد. ظاهرا ما اينطوري راحتتريم.
حامد فربد