کنگره آمریکا باردیگر رویکرد به اعمال تحریم علیه آنچه دشمنان آمریکا نامیده روی آورده است. براساس آخرین اقدامات کنگره از یک سو اعمال تحریمهای جدید علیه ایران اعمال داشته و از سوی دیگر به بهانه کریمه و نیز دخالتهای روسیه در جهان تحریمهای جدید علیه آن وضع کرده است. حال این سوال پیش میآید که چرا آمریکا چنین رویکردی در پیش گرفته و در لوای آن چه اهدافی را دنبال میکند؟ هر چند که این رویکردها را میتوان ادامه تنشها و دشمنیهای آمریکا با روسیه دانست اما اجرای آن در مقطع کنونی میتواند با اهداف خاصی صورت گرفته باشد. نخست آنکه در مقطع کنونی آمریکا از یک سو احساس میکند که درون ایران شکافهایی ایجاد شده و از سوی دیگر در روسیه نیز تنشهایی میان دولت و مخالفان روی داده و تجمعاتی نیز برگزار شده است. این سناریو مطرح است که آمریکا با این تحریمها به دنبال دامن زدن به فضای داخلی این کشورهاست تا به زعم خود بتواند به درون آنها نفوذ و چالشهای اجتماعی ایجاد سازد. دوم آنکه یکی از اهداف آمریکاییها ایجاد شکاف میان متحدانی است که مغایر با اهداف آمریکا حرکت میکنند. روسیه و ایران در سالهای اخیر توانستهاند به نقاط مشترک بسیاری در عرصههای مختلف بویژه در امر مبارزه با تروریسم دست یابند که نمود آن را در سوریه و عراق میتوان مشاهده کرد.
آمریکاییها این وحدت را از یک سو زمینهساز ایجاد یک قدرت جدید منطقهای میداند و از سوی دیگر این وحدت نابود کننده تروریسم خواهد بود. حاصل جمع این دو رویداد مهم از دست رفتن هژمونی نظامی آمریکا و نیز ابزار قدرت آن یعنی تروریسم خواهد بود.
آمریکاییها در حالی تحریم همزمان دو کشور را اجرا میکند که سعی دارد تا چنان القا سازد که تحریمهای ایران به خاطر رفتارهای روسیه است و تحریم روسیه نیز برگرفته از روابط آن با تهران. هدف از این جوسازی نیز ایجاد فضای منفی میان ملتهای دو کشور در قبال ادامه همکاریها است.
نکته سوم آنکه آمریکا در عرصه نظامی و سیاسی عملا در برابر روسیه و ایران با شکست و ناکامی همراه شده است چنانکه در معادلات منطقه به خوبی میتوان این امر را شاهد بود. واشنگتن اکنون از تحریمها نه به عنوان یک مولفه قدرت بلکه از روی استیصال برای پنهانسازی ابعاد این شکست و نمایش چهرهای به اصطلاح مقتدر از خود استفاده میکند.
در اصل میتوان گفت که رویکرد آمریکا به عرصه قانونگذاری در حالی که پیش از این همواره از اصل گزینه نظامی و رویکرد جهانی برای فشار بر ایران و روسیه بهره میگرفت رویکردی متزلزل است که از روی ناچاری اتخاذ شده و نه از روی قدرت. رویکردی که در عین حال عدم تعهد پذیری آمریکا در عرصه جهانی و استمرار غیر قابل اعتماد بودن این کشور را برای جهانیان آشکار میسازد.