شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۲۰:۰۴
کد مطلب : 74654
به مناسبت ۲۷رجب مبعث حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)

فلسفة بعثت؛ رستاخيز فرهنگي

فلسفة بعثت؛ رستاخيز فرهنگي

حضرت محمد (صلی الله علیه واله) قبل از بعثت، دربعضي ازاوقات براي تفكر و عبادت به غارحرا دركوهي واقع در شمال مكه پناه مي‏برد تا اين كه دراين روز،فرشته‏ وحي،جبرئيل امين، برآن حضرت نازل شد وبه آن حضرت بشارت نبوت و رسالت داد. اين واقعه به طور مشهور، در روز ۲۷ رجب، سيزده سال قبل ازهجرت ودرسال چهلم عام الفيل برابر با سال ۶۱۰ ميلادي روي داد. اولين آياتي كه بر حضرت نازل شد در ابتدا آيات نخستين سوره‏ علق و سپس مُدَّثر بود.آغازاسلام و شروع بعثت با نام خدا، خواندن، قَلَم، قيام، هشدار، پاكي و اخلاص و بزرگداشت خدا شروع شد. بعثت كه به معني رستاخيز معنوي و انقلاب در همه‏ امور است با انقلاب فرهنگي آغاز گرديد. چرا كه پايه و اساس تحوّل فرهنگي به خواندن، نوشتن وپاك سازي و بهسازي فرهنگي بستگي دارد. در آن زمان محيط مكه واطراف آن، چنان در لجن‏زار بت‏پرستي وخرافات وفساد غرق بود كه دعوت علني برخلاف آن وضع، ممكن نبود. بلكه نياز به هسته‏ي مركزي و دفاعي و اجتماع ياران وفادار و فداكار داشت. از اين رو، پيامبر بزرگ اسلام(ص) سه سال به طور محرمانه با افراد تماس مي‏گرفت وآن‏ها را به اسلام دعوت مي‏نمود. پيامبر گرامي اسلام، پس از بعثت، نستوه و خستگي‏ناپذير با جهل، كفر و ستم مبارزه كرد و پس از سه سال تبليغ مخفي و ۱۰ سال دعوت علني مردم به توحيد وترويج آشكاردين اسلام درشهر مكه، به مدينه هجرت كرد وتا پايان عمرخويش درآن ديار ماند.

قرن ششم میلادى عصرحاكمیت سیاهى وتباهى
در آستانه بعثت و ولایت قرار داریم. این حادثه مبارك به راستى انفجار نور در قلب تاریكى‌ها و فریادى در خاموشى‌ها و هشدارى در اوج غفلت‌ها بود. عظمت و اعجاز این حركت بزرگ و توفنده را مى‌توان با مطالعه كارنامه جهان پیش از بعثت به دست آورد. قرن ششم میلادى را باید عصر حاكمیت سیاهى و تباهى نامید، چرا كه در آن زمان ابرهاى متراكم نادانى، سایه شوم و سنگین خود را بر زندگى بشر افكنده بود و جوامع آن روز در تنگناهاى اقتصادى و اجتماعى مرگبارى قرار داشتند، لیكن سنت تاریخ و قانون طبیعت و مشیت حق تعالى، همواره به اثبات رسانیده كه در چنین مقاطع حساس و یأس آور است كه روشنایى و امید از اعماق ظلمت و یأس پیدا مي‌شود و بهار سبز و خرم از دل زمستان سرد و بي جان متولد مي‌گردد.در عصرى، پیام روح بخش بعثت رسول اكرم صلی الله علیه و آله بر كالبد افسرده و مرده جهان دمیده شد كه پانصد سال و به نقلى هفتصد سال از ظهور عیسى بن مریم گذشته بود. در این فترت و فاصله ممتد كسى به پیامبرى مبعوث نگردید،جهل و ظلم بر سراسر گیتى حكومت مى‌كرد و جنگ نامعقول ایران و روم نابسامانى‌ها و افسردگىهاى فراوانى به بار آورده بود.آرى، مشیت الهى بر این بود كه از گریبان تاریكى، سپیده شكافته شود و آفتاب تابناك نیّر اعظم و فخر بنى آدم،حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله طلوع كند.

جهان درعصر بعثت
جهان درعصر بعثت، درانحطاط و بحران شگفت‌انگیزی قرار داشت. غارتگری، ظلم، جهالت، ستم، تضییع حقوق ضعیفان، فساد، بی‌بندوباری، تبعیض، بی‌عدالتی، دلهره، دوری از اخلاق و انسانیت و ... تمام جوامع بشری را درآن روزگار فرا گرفته بود. در این ایام، دو دولت بزرگ و نیرومند روم شرقی از یک طرف و ایران ساسانی ازطرف دیگر، بر قسمت بزرگی ازدنیای متمدن آن روزحکمرانی داشتند. آن‌ها از دیرباز برای تسلط وحکمرانی بر جهان، با یکدیگردرجنگ و ستیزبودند. ظهور اسلام و بعثت پیامبراکرم (ص) در سال ۶۱۱ میلادی که با دوران پادشاهی خسروپرویزدرایران مصادف بود، به وقوع پیوست.

توصيف دوران جاهليت از لسان مبارك حضرت علي (ع)
حضرت علی (ع) اوضاع جاهلیت را این‌گونه توصیف می‌فرمایند: «ثمرها الفتنه وطعامها الجیفه و شعارها الخوف و دثارها السیف» میوه درخت جاهلیت فتنه و آشوب بود، غذای مردم آن مردار گندیده، لباس زیرین‌شان ترس و لباس روئین‌شان شمشیر بود. (نهج البلاغه، خطبه ۸۸)
در جای دیگر نیز به توصیف وضعیت مردمان، تا پیش از بعثت حضرت ختمی مرتبت (ص) پرداخته، می‌فرماید: به رسالتش فرستاد، در حالی که مردم گمراهانی حیرت‌زده و در فتنه فرو افتاده بودند.
هوا و هوس آنان را بر خود غوطه‌ور و کبر و نخوت از طریق صواب‌شان منحرف ساخته. جاهلیت تاریک، آنان را سبکسر و در کارها متزلزل و حیران نموده بود. رسول الله نصیحت و نیکخواهی را به حد اعلا رسانید و به راه‌شان آورد و به حکمت و اندرز نیکو، آن‌ها را به راه خدا فراخواند. (نهج البلاغه، خطبه ۹۴)
خداوند متعال در آیات وحیانی خویش، به برخی از ناهنجاری‌ها و آداب غیرانسانی جاهلانه آن روز اشاره کرده و می‌فرماید: «قل تعالوا اَتْلُ ما حَرَّم ربکم علیکم اَلّا تُشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً و لاتقتلوا اولادکم...».(انعام، آیه ۱۵۱)
بگو بیایید آن‌چه پروردگارتان بر شما حرام کرده است، برای‌تان بخوانم: این که چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید، فرزندان‌تان را از ترس فقر نکشید، ما شما و آن‌ها را روزی می‌دهیم و به کارهای زشت نزدیک نشوید، چه آشکار و چه پنهان و انسانی را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید ...
این‌جا است که خواننده گرامی می‌تواند دورنمای تاریک و پرهرج و مرج جهان معاصر با طلوع اسلام را ببیند و یقین کند این تعالیم عالی نجات‌بخش از آن محیط ظلمت‌زده فکر بشر نیست و این نسیم فرح‌بخش وحدت و اتفاق وآهنگ صلح و صفا که هدف آیین اسلام است، سرچشمه‌ای جز غیب ندارد. مهم‌ترین علل بعثت انبیاء نیز همین بوده است.

مبعث نبوی؛ انقلابی درعالم بشری
آن روز که در غار حرا ندا بر پیامبر (ص)آمد که بخوان ؛ رسالت نبوی با پیام خروج انسان از ظلمات و حرکت به سوی نور آغاز شد .بعثت پیامبراکرم (ص)سرآغاز راهی شد تا انسان ازشرک؛ بی عدالتی ؛تبعیض؛جهل وفساد بیرون آمده و به سوی توحید؛ معنویت ؛ عدالت و کرامت حرکت کند.مبعث نبوی با نهضت معنوی شروع شد وانقلابی در عالم بشری ایجاد کرد که هنوز دامنه آن ادامه دارد .این تحول روحی؛ مردم مادی بت پرست را به مبداآفرینش راهنمایی کرد و ازکردار زشت برحذر ساخت و به نیکویی دعوت نمود . پیامبر (ص) پیروان خود را به این منقبت ستود که شما بهترین امت من هستید ومی توانید دنیای بشریت را با اجرای قانون متین قرآن به سعادت مطلوب برسانید .

پیامبر(ص) پس از نزول اولین وحی
قبل از بعثت، به پیامبر (ص) الهاماتی می‌شد و ایشان حالات فوق العاده‌ای داشتند. اما کیفیت نزول اولین وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و موضوع آن، به‌طور کلی با الهامات قبل از بعثت ایشان متفاوت بود. و این امر سبب شد تا حالات روحی پیامبر (ص) و در نتیجه حالات جسمانی ایشان تغییر نماید. برای این تغییر حالت دو دلیل را می‌توان برشمرد:
اولاً ایشان در هنگام نزول اولین آیات قرآن، عظمت و جلال خداوند را هرچه بیشتر احساس کردند.
ثانیاً درهنگام بعثت پیامبر(ص) بار بزرگ رسالت به عهده ایشان نهاده شد و پیامبر (ص) در شرایطی موظف به ابلاغ رسالت الهی خویش به مردم گشتند که جزیره العرب را اوضاع نابسامان اجتماعی فراگرفته بود ودرچنین شرایطی واضح بودکه رسول خدا(ص)پس ازابلاغ دعوت خویش نه تنها مورد تکذیب وتهمتهای نارواوآزارواذیت مشرکین قرار می‌گرفتند،بلکه آنان درمسیررسیدن پیام پیامبر(ص) به سایرمردم موانع بسیاری راایجاد خواهند نمود.مجموعه این عوامل باعث دگرگونی حالت پیامبر (ص) شد. اما خداوند نیزدراین شرایط پیامبرش را تقویت نمود وایشان را برای به انجام رساندن مسئولیت عظیم رسالتش، بیش ازپیش آماده ساخت.

مبعث، عید زمین وآسمان
مبعث هم چون حوادث دیگر تاریخ نیست. این روز را نه از سر مجاز، که از راه حقیقت «یوم اللّه » خوانده اند؛ زیرا عید زمین و آسمان و مرکز اتصال خداوند و کارگزاران فرشته فام او و گزیده ترین بنده اوست. مبعث، عید ملک و ملکوت و عید خلق در آستان خالق است. چشم اگر بگشایید، شادی فرشتگان را خواهید دید و گوش اگر نازک کنید، غریو شادمانی سنگ و درخت نیز بر آسمان ها بلند است. آدمی مهمان این بزم آسمان زمینی است. باید اهل نظر بود تا در این مجلس فرخنده، از جام فیض، حظی برد و نصیبی.

بعثت، یعنی رستاخیز فرهنگي
سرآغاز بعثت با نام خدا شروع شد و پس از نام خدا، با خواندن و قلم و علم و آموزش آغاز گردید. این واژه های زرین، بیانگر آن است که بعثت، با انقلاب فرهنگی و آگاهی بخشی در همه زمینه ها شروع شد و باید همواره برای پیشبرد اهداف بعثت، به زیربنای استوار آن، یعنی انقلاب فرهنگی اهمیت ویژه داد. بعثت، یعنی سرآغاز مبارزه با هرگونه شرک و انحراف فکری، عقیدتی و عملی و هرگونه خرافات. بعثت، یعنی رستاخیز بر پا خاستن برای نجات انسان ها از زیر یوغ اسارت های فکری، اجتماعی و سیاسی؛ بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، یعنی تبیین و تکمیل همه اهداف پیامبران و کتاب های آسمانی و تثبیت و اجرای آن اهداف به طور کامل. 

فلسفة اهداف بعثت انبیاءدرقرآن كريم
پس از قرن ها تحقیق و بررسی درباره مسائل دینی، هنوز پرده از اسرار بسیاری از آنها برداشته نشده است، كه از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است، اگرچه از ظواهر آیات قرآن می توان استفاده كرد كه بعثت پیامبران الهی، به ویژه پیامبراسلام (ص) دارای اهدافی می باشد. با توجه به آیات الهی به برخی از اهداف بعثت انبیاء اشاره می نمائیم.
خداوند در آیه ای می فرماید:" هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب والحكمة و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبین." (جمعه/۲)اوست خدایی كه میان عرب امی پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحی خدا تلاوت كند و آنها را پاك سازد و شریعت و احكام كتاب آسمانی و حكمت الهی بیاموزد با آن كه پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی بودند.
اولین نكته دراین آیه بحث تلاوت آیات الهی است. "یتلوا" از واژه تلاوت به معنای پیروی كردن در حكم و خواندن منظم آیات الهی همراه با تدبر است. پیامبراسلام صلی الله علیه و آله با خواندن آیات پروردگار و آشنا نمودن گوش دل و افكار مردم با این آیات، آنها را آماده تربیت می نماید، كه مقدمه تعلیم و تربیت است.
دومین نكته بحث تربیت است. یكی ازمهمترین برنامه های پیامبراسلام صلوات الله علیه و آله و سلم تربیت انسانهاست. تربیت به معنای فراهم كردن زمینه ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب است. او باید زمینه ها را برای انسانها آماده كند تا از نظر عملی بهترین رابطه را با خدای خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ایقاعات)، با قوانین و مقررات اجتماعی ( حكومت و سیاسات)، با خانواده خود( حقوق خانوادگی) و با نفس خود( اخلاق و تهذیب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گیرند. پیامبر (ص) منجی بشریت است. یكی از دانشمندان فرانسوی می‌گوید:" بزرگترین قانون اصلاح و تعلیم و تربیت همان حقایقی است كه به نام وحی، قسمت به قسمت بر محمد (ص) نازل شده و امروز به نام قرآن در بین بشر است."( درمنگهم، دانشمند فرانسوی، به نقل از بعثت نبوی، ص۲۸۳)
پیامبراسلام (ص) در مدتی كوتاه، انسان هایی بزرگ، مانند علی (ع)، زهرا علیهاالسلام، سلمان فارسی، ابوذر، مقداد و... را تربیت كرد. حضرت محمد صلوات الله علیه كاشف معدن های نهفته انسانیت بود. زیرا" الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه"؛ مردم مانند معدن های طلا و نقره هستند.انسان دارای استعدادهای نهفته است كه برای بهره وری صحیح باید آنها را كشف كرد تا به ارزش حقیقی خود دست یابند.كلمه" یزكیهم" از ماده " زكوة" به معنای رشد و زیادی است،( مفردات راغب، واژه "زكا") كه در این جا به معنای تربیت و پاكسازی است و شامل پاك شدن از آلودگی های اعتقادی، اخلاقی و رفتاری می باشد.اهمیت اخلاق و تزكیه نفس بر كسی پوشیده نیست و جوامع مختلف به آن نیازمندند، زیرا تنها راه نجات از گمراهی ها، فسادها، جهل، جنگ و خونریزی ها و... در پرتو اخلاق صحیح و آراسته شدن به ارزشها و مكارم اخلاقی است. حضرت رسول اكرم صلوات الله علیه هدف از بعثت خود را كامل كردن مكارم اخلاق بیان كرده است:
"بعثت لاتمم مكارم الاخلاق"؛من برای كامل كردن فضایل اخلاقی مبعوث شده ام.(بحارالانوار،ج۷۰،ص۳۷۲ )
از طرف دیگر خدای جهان ابزار ترقی و تكامل هر موجودی را در نهاد آن گذارده، و آن را به منظور پیمودن راههای تكامل با وسائل گوناگونی مجهز نموده است. همچون ریشه های نهال كوچكی كه حداكثر فعالیت خود را به منظور رسانیدن موادغذایی به كار انداخته و پاسخ نیازمندی های آن را می دهند.هرگاه ما بخواهیم این موضوع را در قالب مسائل علمی بریزیم، باید بگوئیم: "هدایت تكوینی" كه نعمت و فضل عمومی دستگاه آفرینش است، شامل حال تمام موجودات جهان اعم از نبات و حیوان و انسان است." الذی أعطی كل شیء خلقه ثم هدی."
ولی این هدایت فطری و تكوینی برای موجودی مثل انسان، كه گل سرسبد موجودات است كافی نیست. زیرا انسان غیر از زندگی مادی، زندگانی دیگری دارد كه اساس حیات واقعی او را تشكیل می دهد.انسان ساده نخستین غارنشین و پاك فطرت، كه كوچكترین انحرافی در خلقت او رخ نداده بود، به اندازه انسان اجتماعی نیاز به تربیت نداشت، ولی هنگامی كه بشر گام فراتر نهاد، و زندگی دسته جمعی آغازكرد و فكر تعاون و همكاری در زندگی او حكمفرما شد؛ انحرافاتی كه لازمه تصادمات و برخوردهای اجتماعی است در روح او پدید آمد، و خوی های زشت و افكار غلط، افكار فطری را عوض كرده و اجتماع را از توازن و تعادل، بیرون برد.این انحرافات، خالق جهان را بر آن داشت كه مربیانی را برای تنظیم برنامه اجتماع و تقلیل مفاسدی كه اثر مستقیم اجتماعی بودن انسان را؛ اعزام بدارد، تا با مشعل فروزان" وحی" اجتماع را، به راه راست، كه سعادت همه جانبه آنان را تضمین می نماید، بكشانند.(فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ج۱، صص۳۱۴- ۳۱۳)
مسأله مهم در زندگی فرد و جوامع ، مسأله معیارهای سنجشی، و نظام ارزشی حاكم بر فرهنگ آن جامعه است. زیرا تمام حركتها در زندگی فردی و جمعی از همین نظام ارزشی سرچشمه می گیرد، و برای آفریدن این ارزش ها است.
اشتباه یك قوم و ملت در این مسأله، و روی آوردن به ارزشهای خیالی و بی اساس، كافی است كه تاریخ آنها را به تباهی بكشد و درك ارزشهای واقعی و معیارهای راستین محكم‌ترین زیربنای كاخ سعادت آنها است.دنیا پرستان مغرور ارزش راتنها منحصردرمال وقدرتهای مادی ونفرات خود می‌دانند حتی معیار شخصیت در پیشگاه خدا را در این چهارچوب تصورمی كنند.روی این جهات نخستین ومهمترین گام اصلاحی انبیاء درهم شكستن این چارچوبه های ارزشی دروغین بود، آنها با تعلیماتشان این معیارهای غلط رادرهم ریختند،وارزش های اصیل الهی راجانشین آن ساختند و یك"انقلاب فرهنگی"محور شخصیت راازاموال و اولاد وثروت و جاه و شهرت قبیله و فامیل به تقوا و ایمان و عمل صالح مبدل ساختند.قبل از آن كه در محیط عربستان تعلیمات حیات بخش اسلام و قرآن ظهور كند بر اثر حاكمیت نظام ارزشی زور و زر محصول آن محیط مشتی غارتگر زورگو همچون" ابوسفیان ها" و " ابوجهل ها" و " ابولهب ها" بود.اما از همان محیط بعد ازانقلاب نظام ارزشی"مسلمانها"و" ابوذرها" و" مقدادها" و" عمار یاسرها" برخاستند.این ها همه برای این است كه ارزش های دروغین جای ارزشهای واقعی انسانی را نگیرد.(تفسیرنمونه،ج ۱۸، ص۱۱۱ )

تفسیرفلسفة بعثت ازدیدگاه حضرت علی (ع)
حال به تفسیر فلسفه بعثت از دیدگاه حضرت علی علیه‌السلام می پردازیم. حضرت در خطبه ای فلسفه بعثت را رهایی مردم از پرستش دروغین بت ها ذكر می كند و می فرماید:" فبعث الله محمداً(ص) بالحق لیخرج عباده.... واحتصد من احتصد بالنقمات."؛ خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به حق برانگیخت تا بندگان خود را از پرستش دروغین بت ها رهایی بخشیده به پرستش خود راهنمایی كند، و آنان را از پیروی شیطان نجات داده به اطاعت خود كشاند، با قرآنی كه معنی آن را آشكار كرد و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان عظمت و بزرگی خدا را بدانند كه نمی دانستند، و به پروردگار، اعتراف كنند پس از انكارهای طولانی اعتراف كردند، و او را پس از آن كه نسبت به خدا آشنایی نداشتند به درستی بشناسند.پس خدای سبحان در كتاب خود بی آن كه او را بنگرند خود را به بندگان شناساند، و قدرت خود را به همه نمایاند، و از قهر خود ترساند، و این كه چگونه با كیفرها ملتی را كه باید نابود كند از میان برداشت و آنان را چگونه با داس انتقام درو كرد.( خطبه۱۴۷، ص۲۶۹)
حضرت امیر علیه السلام در جای دیگر در مورد كیفیت زمان بعثت حضرت رسول اكرم صلوات الله علیه می فرماید:
"إلی أن بعث الله سبحانه محمداً رسول الله (ص) لانجازعدته... فقبضه الیه كریما(ص)."؛ تا این كه خدای سبحان، برای وفای به وعده خود، و كامل گردانیدن دوران نبوت، حضرت محمد( كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد؛ پیامبری كه از همه پیامبران، پیمان پذیرش نبوت او را گرفته بود، نشانه های او شهرت داشت؛ و تولدش بر همه مبارك بود. در روزگاری كه مردم روی زمین دارای مذاهب پراكنده، خواسته های گوناگون، و روش های متفاوت بودند، عده ای خدا را به پدیده ها تشبیه كرده و گروهی نام های ارزشمند خدا را انكار و به بت ها نسبت می‌دادند، و برخی به غیر خدا اشاره می كردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله محمد صلی الله علیه و آله و سلم از گمراهی نجات داد و هدایت كرد، و از جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برگزید، و آنچه نزد خود داشت برای او پسندید و او را با كوچ دادن از دنیا گرامی داشت، و از گرفتاری ها و مشكلات رهایی بخشید و كریمانه قبض روح كرد.( خطبه۱، ص۳۹)
حضرت در خطبه ای دیگر فلسفه نبوت عامه را اینگونه بیان می نمایند: " واصطفی سبحانه من ولده أنبیاء أخذ علی الوحی میثاقهم ... و خلقت الأبناء."؛ خدا پیمان وحی را از پیامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهلیت بیشتر مردم، پیمان خدا را نادیده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدایان دروغین روی آوردند، و شیطان مردم را از معرفت خدا بازداشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هرچند گاه، متناسب با خواسته‌های انسان ها، رسولان خود را پی در پی اعزام كرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بازجویند و نعمت های فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احكام الهی، حجت را بر آنها تمام نمایند و توانمندی های پنهان شده عقل ها را آشكار سازند و نشانه های قدرت خدا را معرفی كنند؛ مانند: سقف بلند پایه آسمان ها بر فراز انسان ها، گاهواره گسترده زمین در زیر پای آنها، و وسائل و عوامل حیات و زندگی، و راه های مرگ و مردن، و مشكلات و رنج های پیركننده، و حوادث پی در پی، كه همواره بر سر راه آدمیان است. خداوند هرگز انسان ها را بدون پیامبر، یا كتابی آسمانی، یا برهانی قاطع، یا راهی استوار، رها نساخته است، پیامبرانی كه با اندك بودن یاران، و فراوانی انكاركنندگان، هرگز در انجام وظیفه كوتاهی نكردند. بعضی از پیامبران، بشارت ظهور پیامبرآینده را دادند وبرخی دیگر را پیامبران گذشته معرفی كردند. بدین گونه قرن ها پدیدآمد،وروزگاران سپری شد؛پدران رفتند وفرزندان جای آنها راگرفتند.(خطبه۱،ص۳۹ )

جان كلام
صاحب نظران، انديشمندان ، بدرستي دريافته اند كه؛ ره آورد بعثت رسول مکرم اسلام، اين است که در دين او بهشت الهي زيرپاي مادراني قرارمي گيرد که تا قبل ازآن به جرم دختربودن زنده‌به گور مي شدند، دروغ و عدم صداقت منفورترين چيزها شمرده مي شود،به گفتن حقيقت تأکيد مي شود، نيرومندي به غلبه برخشم معني مي شود، به يتيمان رسيدگي مي شود و براي آنها زندگي آبرومندانه تامين مي شود، ملاک برتري انسانها، به نسبت مبارزه با اميال نفساني و ميزان تقوا قرار داده مي شود و نه رنگ پوست و نژاد و قوميت و مليت. ره آورد بعثت حضرت محمد (ص) اين است که در دين محمد (ص)، ناداني بالاترين فقر، خردمندي بالاترين ثروت و تفکر بالاترين عبادت شمرده مي شود.

منابع در دفتر روزنامه موجود است.

مولف : اسد الله افشار
https://siasatrooz.ir/vdcfjvde.w6djtagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی