بارناوا از انقلابيون سرشناس فرانسه در سالهاي انقلاب کبير بود. او و کساني چون ماکسي ميلين روبپسيرکه خود را خطاناپذير ميخوانند، سن ژوست، کاميل دمولن و از همه افراطيتر مارا و سپس فوکيه تنويل دادستان که حکم اعدام با گيوتين بيش از ۱۵۰ هزار نفر را امضا کرد؛ معتقد بودند بايد آسياب گيوتين همچنان بچرخد، بايد هر روز پانصد ششصد تن به سياستگاه اعزام شوند و جلاد سرهاي از بدن قطع شده آن افراد را به دست گرفته قسمتهاي انتهاي خون چکان سر بريده را نشان تماشاچيان بيکار عوامالناس بدهد تا بساط انقلاب همچنان پررونق باشد! بارناوا و ديگران ابتدا «ميرابو» انقلابي معروف فرانسوي را که بر اثر بيماري مرده بود با يافتن چند نامه به ماري آنتوانت ملکه را به لجن کشيدند و او را خائن خواندند، سپس شروع به افشاگري درباره اعضاي احزاب معتدل تر مونتانيار (کوهستانيها) ژيروندن و کوردليه کردند و حزب خود يعني ژاکوبن را پاک و منزه خواندند. اما آسياب به نوبت چرخيد، اسنادي منتشر شد که حکايت از آن ميکرد فوکيه تنويل دادستان، گذشتهاي زشت و کريه داشته و از نظر اخلاقي و فساد اخلاق و نيز چامه سرايي در وصف لويي شانزدهم سابقه بدي دارد. انقلابيون سپس اسنادي دروغين نشر دادند که دانتون هم با ضدانقلاب سر و سري دارد البته بسياري از اين اسناد ساختگي بود. او را هم زير گيوتين فرستادند. سپس سراغ لان وازيه دانشمند شيميدان رفتند و او را هم ضدانقلابي تشخيص دادند. هر کس نام و نشاني داشت به ضد انقلابي بودن متهم ميشد. بارناوا درصدد افشاگران بود.
مردم از اين فضاي متشنج و ناآرام و موج هرج و مرج و خونريزي خسته شده کمکم از انقلاب رويگردان شده بودند. آقاي بارناوا سعي ميکرد مرتبا انقلابيون و اعضاي دولت کنوانسيون را مورد اتهام قرار دهد.
ماکس ميلين روبپسير وجودي عقدهاي، روانپريش و يک ديوانه واقعي بود او دوستي به نام مارا داشت که دچار بيماري شديد پوستي جرب بود او نيز بطور غيرقانوني با زني بدنام ميزيست. به علت بيماري جرب ساعتها در وان قليا و آب داغ مينشست و مقالات خود را براي روزنامهاي پر از غلطهاي چاپي و فحش و ناسزا مينوشت و درخواست عاجزانه مي کرد روزي ۵۰۰ نفر بايد اعدام شوند تا انقلاب دوام يابد. روزنامه او. دوست ملت نام داشت. او در برابر جنس لطيف ضعيف بود. روزي دختر جواني موسوم به شارلوت کورده ظاهرا براي ابراز دلبستگي و ارادت خود خواهان ديدار او شد. وارد همان اتاقي که وان آب گرم و قليايي ما را در آن قرار داشت شد. کنار وان روي صندلي نشست و بلافاصله از کمر خود کارد بلند تيزي بيرون کشيد و با يک ضربت شکم و پهلوي مارا را دريد و مارا بر اثر آن زخم قمه که گويا تيغه کارد به سم هم آغشته شده بود به هلاکت رسيد. دخترک فرار نکرد. دستگير شد و اعتراف کرد چون مارا دستور اعدام نامزد او را داده تصميم به قتل آن انقلابي که تا زنان را ميديد از خود بياختيار ميشد گرفته او را روانه جهنم کرده است. ديويد نقاش منظره ترور مارا را در تابلويي نفيس که در موزه لوور است مجسم کرده است.
سرانجام حوصله مردم از ادامه خونريزي سر رفت. اعضاي مجلس کنوانسيون که در گذشته نوکران و چاکران روبپسير بودند ناگهان تصميم به خلع و بازداشت او گرفتند در يک جلسه کنوانسيون يا مجلس انقلابي همه نمايندگان به سوي او يورش بردند او و ۴۳ تن از همدستانش از جمله همان فوکيه تنويل کوتاه قد آبلهروي مريض را گرفتند. وقتي درصدد مقاومت برآمدند ژاندارمهاي نگهبان مجلس با قنداق تفنگ چانه روبپسير را شکستند با ته تفنگ ديگران را هم مورد ضرب و شتم قرار دادند. بلافاصله آنان را به دادگاه انقلاب هدايت کردند و قضات جديد بدون تامل حکم اعدام با گيوتين همه را امضا کردند و ساعتي بعد ۴۳ سر بريده روي نطع زير گيوتين افتاد.
اين روزها بازار هتاکي، اهانت و افترا به شدت گرم شده است. نميدانم در انتخابات چه سري و چه منفعتي وجود دارد که اين سال همه به جان هم افتادهاند همه همديگر را به خيانت متهم ميکنند، همه سوابق همديگر را جستوجو ميکنند. روزي که در صحن مطهرحضرت عبدالعظيم حسني(ع) دختر يک رئيسجمهوري سابق که براي شرکت در تشييع جنازه يا مجلس ختم زن عمويش آمده بود مورد اهانت و هتاکي يک فرد بيادب متظاهر به انقلابيگري قرار گرفت و آن مرد انواع فحاشيها را به يک خانم شوهر و بچهدار که زماني نماينده مجلس هم بود کرد من به همه هشدار دادم اين آسياب خواهد چرخيد و اگر قرار باشد شارلاتانيزم و هوچيگري و اوباشبازي در جامعه رواج يابد احدي مصون نخواهد ماند. کما اينکه آقاي بارناوا انقلابي معروف فرانسه را هم روزي به خيانت متهم کردند و روزنامههاي پاريس با خطوط درشت نوشتند «خيانت بزرگ آقاي بارناوا». و او را هم زير گيوتين فرستادند.
روزي حسين مکي در اين مملکت قهرمان خلع يد از شرکت نفت انگليسي و ايران خوانده ميشد و شايد صد شاعر در وصفش قصيده و چکامه سرودند اما روزي رسيد که سرباز فداکار وطن را به سرباز خطاکار وطن تغيير دادند. حزب توده در اين لجنپراکنيها سهم عمده داشت. آن حزب عامل اجنبي به همه تهمت ميزد. کما اينکه ناسزايي نبود که به آيتالله کاشاني ندهد.
ولي روزي رسيد که سران به دام افتاده آن حزب با سرهاي خميده و دست روي هم گذاشته گريهکنان اعتراف کردند که يک عمر نان خيانت در دهان گذاشتهاند.
انتخابات شوراها و انتخابات رياست جمهوري در پيش است. اگر کانديدا يک يا دو نفر باشد واي به حال آن مملکت.
صدام در انتخابات عراق ۵/۹۹ درصد آرا به دست آورد و دنيا ميدانست انتخابات عراق صوري و قلابي است بگذاريد تمام کساني که خود را لايق شرکت در انتخابات ميدانند و منع قانوني ندارند شرکت کنند. در انتخابات شوراي شهر نيز همينطور. اين چه مملکتي است که رئيسمجلس شوراي اسلامي آن در شهر محل نمايندگيش تامين ندارد و هنگام سخنراني مورد هتاکي غوغا سالاران قرار ميگيرد.
تهمت و افترا و نبش سابقه گذشته کار عبث و منسوخ و ارتجاعي است. ميزان وضع حال افراد است. لااقل به اين جمله امام راحل(ره) وفادار باشيم و آن را مو به مو اجرا کنيم.
در سالهاي سلطه استالين بر هزاران نفر تهمت نوکري و عامليت و جاسوس امپرياليسم زده شد ولي جالب اينکه اغلب گردانندگان دستگاههاي امنيتي G.P.O و M.G.B و N.K.V.D و K.G.B نيز در فرجام به اين اتهام منتسب و اعدام شدند.
از جمله لاورنتي بريا وزير امنيت استالين که درخوش خدمتي شهره بود بلافاصله پس از مرگ استالين به اتهام جاسوسي براي آمريکا و انگلستان و خيانت به دولت شوروي بازداشت و محاکمه صحرايي و تيرباران شد.
ايران همچون ترکيه و لبنان و اخيرا مصر تنها کشور خاورميانه است که به اتفاق سه کشور مزبور از رژيم دموکراسي و انتخابات برخوردار است و نبايد کام مردم را با تهمتزني تلخ کرد. بگذاريد هزاران گل شکوفه کند.
بگذاريد شور و هيجان انتخابات در مردم به اوج رسد. نگذاريد و اجازه ندهيد که راديو بي.بي.سي بگويد انتخابات در ايران از پيش برنامهريزي شده و قرار است فلان سازمان يا نهاد آن را اداره کند و به مطبوعات دستور دادهاند سکوت کنند نه، اين چنين نيست و بايد نامزدي که بتواند شکل سياست خارجي کشور، مساله تحريم(امالمفاسد) و بالاخره معضلات اقتصادي کشور را حل کند و تحريم را به پايان برساند، زمام امور را در دست بگيرد و گرههاي اقتصاد بحران زده تورم، بيکاري را با حل و فصل سياست خارجي کشور بگشايد.
دولت جديد بايد در فضايي آزاد بنا به راي و اراده مردم انتخاب شود تا دهان ژاژ خايان و دشمنان ايران بسته شود. ايران عربستان و کويت و امارات و قطر و بسياري از کشورهاي منطقه نيست که پارلمان ندارند و اگر هم چند صباحي پارلمان بگشايند با اولين انتقاد دستور تعطيلي آن صادر ميشود. ايران بيش از ۱۰۵ سال است پارلمان دارد و انتخابات در ايران امري عادي و متعارف و جا افتاده است.
من نميدانم چرا در مورد درک و فهم و درايت مردم ايران اين اشتباه وجود دارد که آنان هنوز بالغ نشدهاند. ضمنا هر کسي خود را کانديدا نکند. کساني که در گذشته از عهده اداره يک وزارتخانه يا سازمان برنيامدهاند چگونه ميتوانند کشوري پهناور با ۶۴۸/۱۹۵/۱ کيلومتر مربع و ۷۶ ميليون جمعيت را اداره کنند.
اطلاعات آنان در سياست خارجي چيست؟ چقدر مطالعه کردهاند؟ چند زبان خارجي ميدانند؟ از جغرافيا و تاريخ ايران چه ميدانند؟ بر گذشته ايران چقدر تسلط دارند؟ در جامعه چقدر محبوبيت و حسن شهرت دارند آخر اينکه صبح کسي از خواب بلند شود و خواهان احراز پست رياست جمهوري شود که درست نيست.
من در ميان نامزدان اسامي کساني را ميبينم که بعضي از آنان هيچ درايتي در اداره حتي يک وزارتخانه و سازمان نشان ندادهاند واقعا باور دارند ميتوانند رياست جمهوري کشوري به اين بزرگيبا سابقه تاريخي و بااهميت را عهدهدار شوند؟